مطرح کردن اختلافات صحابه، نقشه شوم دشمنان اسلام
دشمنان اسلام هیچگاه از ضربه وارد کردن به مسلمانان دست نکشیده و همیشه با برنامه جدیدی به رویارویی میپردازند اما نقشه آنها در قرن اخیر چه بوده و آیا در این میدان موفق بودهاند یا نه؟ در این رابطه مولانا عبدالرحمن چابهاری چنین میگوید: ((هرگاه دشمنان اسلام متوجه شدهاند که حقیقت یکی یا چندی از حیلهها و توطئههای آنان در اثر تحولات اجتماعی و مقتضیات جوی برای توده مردم فاش و ظاهر شده است بلافاصله با تغییر روش، رنگ عوض کرده به برنامههای مرموزتر و دقیقتری دست زدهاند. از آن جمله در قرون اخیر بکار گرفتن شماری از دشمنان دوست نما و بیمذهبان مذهب نما و مسلمانان مسلمان نمایی است که برای پخش سموم مذهبی و اسلام کشی تحت عنوان ((جرح و تعدیل یا تنقید و تحقیق و بررسی)) درباره تاریخ زندگی و سلسله واقعات و سیرت یاران پیامبر گرامی – علیه افضل التحیات و التسلیمات - از وجودشان استفاده میشود چنان که بزرگترین مسئلهای که تحت این توطئه در این ادوار به ویژه در بعضی محافل به اصطلاح علمی مطرح است، مسئله ((مشاجرات و اختلافات صحابه)) شاست که عمدتاً با استفاده از روایات بیارزش تاریخی و واقعات جعلی و دروغین به تحقیر و توهین و استخفاف و داغدار کردن مقام شامخ و ارزنده صحابه پیامبر صاین ستارگان درخشان اسلام که اسلام و مسلمانان تا قیام قیامت رهین و مدیون خدمات آنان هستند – دامن میزنند و اعمال وسیرت آنان را بااعمال و سیرت خود قیاس کرده جرم ننگین و غیر معقول ((قیاس مع الفارق)) را مرتکب میشوند و به جای استناد و اعتماد به آیات کلام الله مجید و احادیث گهربار رسول گرامی – علیه الصلوات والتسلیمات – از روایتهای پوچ و بیاهمیت تاریخ – که اغلب مولود همان دسیسههایی است که به آن اشاره کردیم – استناد مینمایند. به همین جهت امروز میبینیم عدهای به حمایت از حضرت علی سو همراهانش و گروهی به پشتیبانی حضرت معاویه سو طرفدارانش و همچنین حضرت عایشه لو طلحه و زبیر بو اعوانشان قیام میکنند و هر کدام از این دو دسته به مخالفان گروه مورد تایید خود به هر نحوی که میل کنند، مذمت و ملامت را روا میدارند و اظهار نظر مینمایند که در نتیجه به درگیری و اختلاف و بینظمی بین مسلمانان منجر میشود در حالی که بنا به تصریح قرآن: ﴿تِلۡكَ أُمَّةٞ قَدۡ خَلَتۡۖ لَهَا مَا كَسَبَتۡ وَلَكُم مَّا كَسَبۡتُمۡۖ وَلَا تُسَۡٔلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٣٤﴾[البقرة: ۱۳۴]. «آن امتی بود که گذشت و رفت و برای آنها سود میدهد آنچه عمل کردند و برای شما سودمند خواهد بود آنچه خودتان عمل میکنید و از شما در مورد اعمال آنها هرگز سوال نخواهد شد». و این روش، عملی بیهوده و بیفایده است زیرا مشغول شدن به چنین مباحثی برای مسلمانان جز نکبت و بدبختی، چیز دیگری به بار نخواهد آورد و اگر سودی درآن باشد صرفاً از آنِ دشمنان اسلام و به ضرر مسلمانان است. البته اگر ما به عنوان سائل از آن بزرگواران (به طریق سوال) مطالبهای داریم مثلاً به این عنوان که چرا با هم میجنگیدند؟ و اگر آنها با هم نمیجنگیدند ما مسلمانان امروز با این فرقهبازیها و مشکلات عظیم مواجه نمیشدیم یا در صدد آن برآئیم که ببینیم که مقصر اصلی این جریانات و به بار آورنده این بدبختیها و مشکلات برای اسلام و مسلمانان و به طور کلی عامل اصلی به وجود آمدن این کشتارها چه کسانی هستند، من به نوبه خود به چنین افرادی حق میدهم و تایید میکنم که تا حدودی این کنجکاوی و تیقظ [۹۸]کار درستی است، و مسلمان وظیفه دارد که دشمنان واقعی و اساسی خود را بشناسد. اما من معتقدم که بدهکار و طرف حساب من و شما و تمام مسلمانان و مردم دنیا در این جریانات، نه حضرت علی مرتضی ساست و نه حضرت عایشه صدیقه لو نه طلحه و نه زبیر بو نه حضرت معاویه س، زیرا همه این بزرگان از چنین نسبتی پاک و از این تهمت مبرا هستند؛ چرا که آنان مجاهدانی بودند که بر سر تحقیق موضوع قصاص و خونخواهی خون ذبیح مظلوم و شهید بر حق، حضرت عثمان ذوالنورین ساز قاتلان آن حضرت و در نحوه استنباط مسئله و استدلال از منابع شرعی، قرآن و سنت به اجتهاد پرداختند، و هر یک از آن دو گروه بر حسب آنچه به نظر مجتهدانه اش موید به دلائل شرعی و صحیح رسید، عمل کرد. اگر حق یکی بیش نیست و اینجا به جانب حضرت علی سیود، اما چون مخالفانش نیز صحابه پیامبر صو راسخین فی العلم و مجتهدان بینظیری بودند و خطایشان صرفاً بر مبنای اجتهاد بود نه از روی غرض و هوس، لذا در مورد عمل بر چنین خطای اجتهادی آنها نیز ماجور (مستحق اجر و ثواب) بودند نه مازور (گناهکار). چنان که در حدیث آمده است: مجتهد مخطیء هم یک درجه اجر و ثواب دارد، زیرا نیروی فکری و کوششی حسب مقدور برای یافتن به کار برده است. لذا بدهکاران و طرف اصلی ما و شما در این خصومت هیچ یک از بزرگان فوق الذکر نیست بلکه مقصر اصلی، منافقان (سبائی) منشی هستند که در مکتب دشمنی سر سخت به نام ابن السوداء معروف به (عبدالله ابن سباء یهودی) که متظاهر به اسلام بود: تربیت یافته بودند؛ ابن سبایی که از همان صدر اسلام در کمین اسلام و مسلمانان نشسته بود و در صدد انتقام جویی شکستهای پی در پی یهودِ (خیبر) و (بنی قریظه) و (بنی نظیر) که از دست پیامبر اکرم ص و مسلمانان نصیب شان شده بود، بر آمده، این مکتب ناپاک را بر اساس نفاق دو رویی و مکر و فریب تاسیس کرده و نشر دادند و در انتظار موقعیت بودند) [۹۹].
تمامی فرقههای اسلامی خصوصاً (جمهور) امت اسلامی که به نام (اهل السنة والجماعة) شناخته میشوند، کلاً نسبت به مقام و منزلت اختصاصی صحابه کرام و رعایت ادب و احترام آنها اتفاق نظر دارند، از اینکه شخصیتهای گرانقدر آنان را هدف انتقاد و خردهگیری قرار دهند، گریز نموده و بر حذر میباشند و آن را از بزرگترین جرایم اخلاقی و سوء ادب دانستهاند. در مسائلی که صحابه با هم اختلاف نظر داشتهاند اگر رای گروهی را بنا بر اصول اجتهادی ترجیح داده و بر آن عمل شود اشکالی ندارد؛ زیرا عمل کردن بر اساس دو نظر متضاد امکان ندارد، ولی این موضوع از اینکه یکی از شخصیتهای آنان مورد انتقاد قرار گیرد، قطعاً جایز نیست. این امر از اینکه شخصیتی را مورد انتقاد قرار دهیم، کاملاً امری جدا است) [۱۰۰].
[۹۸] بیداری، هوشیاری. [۹۹] مقام صحابه، ص ۸-۴. [۱۰۰] منبع سابق، ص ۲۱ .