هدف این نوشتار
هدف از نوشتن چنین رسالههایی صرفاً آشکار کردن حقایق تاریخی و دفاع از مقام صحابه کرام شاست، چرا که بعضی افراد بدبخت و جاهل بیباکانه آنان را مورد تاخت و تاز قرار میدهند و هر نوع اهانت و اتهامی را نسبت به انان روا میدارند. در چنین برهاای از زمان بر خود لازم دانستیم که در حد توان به دفع این گونه سم پاشیها بپردازیم و ذهن نوجوانان و جوانان مان را از این صحنه سازیهای شیطانی پاک نماییم. مسلماً تا زمانی که افراد بیخرد مسئله اختلافات و مشاجرات صحابه را مطرح نمیکردند و در آن مورد فتوا نمیدادند، ما هرگر این مسئله را مطرح نمیکردیم، چرا که اعتقاد ما این است که در موضوع اختلافات و مشاجرههای صحابه باید سکوت نمود و از آنان فقط به نیکی یاد کرد و آنچه در میان آنان گذشته است،همگی را حمل بر خطای اجتهادی نموده و نباید در این امور دخالت کرد.
اما ما هر روز شاهد هستیم که از رسانههای گروهی، و در قالب کتاب و مجله و روزنامه، بزرگان صحابه و مادر مومنان مورد انتقاد قرار میگیرند و یک طرفه حکم کفر و ارتداد و فسق آنان را صادر میکنند.با وجود این آیا برای سکوت محلی باقی میماند؟ البته از همه شگفت انگیزتر اینکه ما در جامعهای زندگی میکنیم که ندای ((وحدت))، ((برابری))، ((حقوق شهروندی))، ((آزادی مذهبی)) و... سر داده میشود! اما باز با این وجود ما اجازه نداریم که از اعتقاداتمان دفاع کنیم!.
آیا این نگرش را میتوان وحدت و برابری و آذادی مذهبی نامید؟! مگر خدای ناکرده ما به کدام یکی از صحابه و یا اهل بیت رسول الله- صو یا امامان شیعه اهانت کردهایم؟ محبت با اهل بیت رسول الله صجزو اعتقادات اهل سنت میباشد و کسی که بغض و کینه اهل بیت را در دل داشته باشد، به هیچ وجه او را مسلمان نمیدانیم.
پس مشکل اهل سنت کجاست که آنان را دشمن تصور میکنند؟ با این وجود آیا این بزرگترین نقص برای کشوری اسلامی به شمار نمیآید که شهر وندانش مجبور باشند کتابهایشان را در خارج از کشور به چاپ برسانند؟ اگر شعار وحدت و برادری و آزادی مذهبی درست و صحیح است،پس چرا مجوز کتابهای اعتقادی اهل سنت صادر نمیشود؟ چرا این فرقه اسلامی را مجبور میکنید که از نظام و از انقلاب بدبین شوند؟مسوول این کارها کیست؟دلیل این فجا یع چیست؟ چه دستهای آلودهای در کار است که میخواهد اهل سنت را نسبت به نظام و انقلاب بدبین و ناامید کند؟مگر اهل سنت نیز در انقلاب سهیم نبودند؟ مگر اهل سنت نیز دوشادوش اهل تشیع در تمامی صحنههای سیاسی و اجتماعی کشور حضور ندارند؟پس این تبعیضات و فشارها از جانب چه کسانی است و برای کیست؟
چرا باید تاریخی غیر واقعی به فرزندان اهل سنت تدریس و تفهیم کنند که کاملاً با عقایدشان تضاد دارد؟ چرا اجازه نمیدهند خود اهل سنت کتابهای تاریخ و معارفش را تدوین نماید؟ آیا عملی کردن این پیشنهاد، بزرگترین گام در راستای وحدت و برادری و برابری به شمار نمیآید؟ ای کاش مسئوولان امر اندکی دیدشان را وسیع کرده و با سعۀ صدر و حقیقت جویانه مسائل را دنبال مینموند آن وقت شاهد جامعهای کاملاً اسلامی و مدنی میبودیم...
آنچه درپی خواهدآمدمختصری است از حقایقی که در قرن اول هجری در میان اصحاب و یاران پیامبر ص رخ داده است و متأسفانه بعضیها آن را مغرضانه نقل نموده و از آن برداشهای سوء کرده و به خورد جامعه دادهاند. ما برآنیم که کاملاً بیطرفانه و با نگاه حق گرایانه قضیه را بنگریم و آنچه حقیقت باشد همان را تقدیم نماییم.
وَمَا تَوفيقی الّا بِالله العَلِیِّ العظيم
سنندج – ایوب گنجی
aiob @ kurdit.net