دروازهء فتنهها گشوده میشود
طراحان نقشه ترور حضرت عمر فاروق سبرای اجرای نقشه شومشان افرادی را انتخاب کرده و آنان را در قالب برده و غلام، روانه مدینه منوره کردند. «ابولؤلؤ مجوسی» و افراد دیگری توانستند بدین شکل مدت درازی را در مدینه بسر ببرند و کسی هم به کارشان شک نکند. در این مدت توانستند به خوبی تمام رفت و آمدهای خلیفه را زیر نظر بگیرند. امام بخاری /در صحیح بخاری در کتاب (مواقیت الصلاة) حدیثی را از حضرت حذیفه سنقل میکند که فرمود: روزی درمحضر حضرت عمر سنشسته بودیم. ایشان از حاضرین مجلس پرسیدند: آیا در مورد فتنهها، سخنی را از پیامبر اکرم ص به یاد دارید؟ گفتم: بله یا امیرالمؤمنین! سخنان رسول الله صرا در مورد فتنهها، لفظ به لفظ به یاد دارم. حضرت عمر سفرمود: خیلی با جرأت هستی!.
گفتم: فتنههایی که میان شوهر و همسر و همسایه در مورد مال و عیال به وجود میآیند، به وسیله نماز صدقه و امر به معروف و نهی از منکر محو ونابود میشوند.
حضرت عمر سفرمود: من درباره این فتنهها سؤال نکردم درباره آن فتنهها بگو که مانند امواج متلاطم دریا هستند. من عرض کردم: ای امیر المؤمنین! شما چرا از فتنهها میترسید؟ میان شما وآن فتنهها دروازۀ محکمی وجود دارد. حضرت عمر سسؤال کرد: آیا آن دروازه شکسته خواهد شد یا باز کرده میشود؟ گفتم: شکسته میشود. حضرت عمر سفرمود: اگر شکسته شود دیگر برای همیشه بسته نخواهد شد.
از حضرت حذیفه سسؤال شد: آیا حضرت عمر س فهمیده بود که منظور از آن دروازه چیست؟ حذیفه سگفت: آری! همان طور که میدانست پس از روز شب میآید. من حدیث صحیح را برایش نقل کردم که در آن هیچ گونه مطالب غلط و نادرست ذکرنشده است.
از حضرت حذیفه پرسیدند: منظور از آن دروازه کیست؟ فرمود آن دروازه حضرت عمر بن خطاب سمیباشد [۴]. بدین شکل حضرت عمر س از شهادت خودش خبر داشت و اینکه این دروازه شکسته میشود و فتنهها وارد دین میشوند. بالاخره چنین نیز شد. نقشه دشمنان قسم خورده اسلام اجرا شد. ابولؤلؤ مجوسی در محراب رسول الله صقبل از نماز صبح خود را پنهان کرده و در کمین حضرت عمر سنشسته بود. هنگام اقامۀ نماز و در میان نماز از کمینگاهش بیرون آمده و با خنجری که مدتها قبل آماده و تیز کرده بود، ضربات سختی را بر سینه و شکم حضرت فاروق اعظم س وارد نمود و به خاطر فرار از معرکه و عبور از صف نمازگزاران سیزده نفر دیگر را با خنجرش ضربه زد که هفت نفر از آنان نیز شهید شدند [۵]. به هر حال این دروازه محکم اسلام شکسته شد و منافقان و دشمنان قسم خورده اسلام از فرصت استفاده کرده و افراد فریب خوردهای از اهل مدینه را وادار کردند که دور و بر خلیفه سوم جمع شوند و به اجرای نقشههای آنان بپردازند تا رفته رفته آن عظمت و اقتدار خلافت اسلامی را بشکنند و به قول خودشان کم کم اساس و ریشه اسلام را قلع و قمع نمایند.
[۴] گزیده صحیح بخاری کتاب مواقیت الصلاه حدیث ۳۱۱. [۵] مختار من ادب العرب ص ۵۳
خلافت حضرت عثمان سو قدرت گرفتن منافقان
همان طور که اشاره شد پس از به خلافت رسیدن حضرت عثمان س افرادی از حزب (ابن سباء) [۶]منافقان کینه توز و داغدیدهای که از زمان رسول الله صدنبال فرصت میگشتند و به نام حکومت دست به اقداماتی خلاف اصول اسلامی میزدند ودر بسیاری جاها بر مردم ظلم وستم وفشار میآوردند. ونهایتاً در ادامه طرحهای شیطانی خود برنامه قتل و ترور خلیفه را نیزریختند.. همان شیطان صفتها ترتیبی دادند که حتی عدهای از مسلمانانِ ساده، فریب خوردند و با این تفکر که خلیفه دست به ظلم و ستم زده است، در قتل و ترور حضرت عثمان سآنان را همراهی کردند و بسیار ناخوشایند بود که آنان لحظه به لحظه در حال پیشروی و موفقیت بودند. به راحتی حضرت عمر سرا شهید کردند و چون نتوانستند در سیستم حکومتی خلیفه سوم ایجاد اختلال نمایند، نهایتاً برنامه ترور حضرت عثمان سرا هم با نقشهای ماهرانه و حساب شده اجرا کردند، و به فکر نفوذ در سیستم حکومتی خلیفه چهارم افتادند.
[۶] در عهد خود رسول الله ص افرادی چون عبدالله ابن ابی و ابن سلول دائماً برای بدنام کردن اسلام و ضربه زدن به رسول الله صتلاش میکردند که بعداً این شجرۀ خبیثه توسط ( عبدالله ابن سباء ) که فردی یهودی بود آبیاری شده و شاخ و برگ گرفت و از همین درخت خبیثه فرقه روافض و خوارج شکل گرفت.