خلاصه کلام!
آنچه سبب شده است که امروزه عدهای از نویسندگان و سخنوران، بعضی از صحابه را مورد انتقاد و نهایتاً توهین و بیادبی قرار دهند همان جریان جنگ (جمل) و (صفین) میباشد که همه چیز را از آن اخذ کرده و با در دست داشتن دلیل بطلان مخالفان حضرت علی سگروه مخالف او را مورد بمباران تبلیغاتی خویش قرار داده و اذهان اکثر جامعه را آلوده کردهاند.
از این مطالب و عبارات نتیجه میگیریم که گروه مخالف حضرت علی سبه هیچ وجه از دین خارج نشدهاند و جریان قتل حضرت عمار سنیز سبب کفر و ارتداد گروه معاویه نمیباشد. ما اگر هم بپذیریم که گروه معاویه باغی بودهاند باز هم نمیتوانیم آنان را کافر بدانیم، بلکه در آن وقت بغی کردهاند و بعداً در مقابل حق سر تسلیم را فرو آورده و از کارشان پشیمان شده و توبه کردهاند خداوند در آیه مبارکه سوره حجرات میفرماید: ﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَاۖ فَإِنۢ بَغَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا عَلَى ٱلۡأُخۡرَىٰ فَقَٰتِلُواْ ٱلَّتِي تَبۡغِي حَتَّىٰ تَفِيٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِ...﴾[الحجرات: ۹] «هرگاه دو گروه از مومنان با هم به جنگ پرداختند، در میان آنان صلح برقرار سازید. اگر یکی از آنان در حق دیگری ستم کند و تعدی ورزد (و صلح را پذیرا نباشد) با آن دستهای که ستم میکند و تعدی میورزد بجنگید تا زمانی که به سوی اطاعت خدا بر گردد و حکم او را پذیرا شود. هرگاه بازگشت و فرمان خدا را پذیرا شد، درمیان ایشان دادگرانه صلح برقرار سازید (و در اجرای مواد و انجام شرایط آن) عدالت بکار برید، چرا که خدا عادلان را دوست دارد».
اکثر مفسران قرآن مجید بر این عقیدهاند که این آیه در مورد جنگ (جمل) و (صفین) صادق است حال به نکات زیر توجه بفرمایید:
۱- خداوند سبحان هر دو گروه را (مومن) نامیده است. ﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ...﴾«پس ما حق نداریم آنان را بد بیراه بگوییم و به آنها کفر و فسق نسبت دهیم».
۲- خداوند فرموده است تا زمانی جنگ را ادامه دهید که آنان به اشتباهشان پی ببرند و بهسوی صلح و اطاعت خلیفه راشده برگردند. ما اگر در آن دو جنگ فرض کنیم که مخالفان حضرت علی سبغاوت کردهاند! باز هم نمیتوانیم بعد از اتمام جنگ آنان را متهم کنیم، چرا که مشاهده کردیم که پس از جنگ آنها از کارشان پشیمان شدند و هر دو گروه حکمیت قرآن و اجرای دستورات اسلامی را پذیرفتند. پس طبق این آیه مبارکه، آنان دوباره بهسوی احکام الهی روی آوردهاند و مانند قبل، از ایمانداران هستند و در مقابل اشتباهشان توبه کرده و خداوند آنان را مورد عفو و بخشش خود قرار داده است، به دلیل اینکه قبلاً از همین گروه اعلام رضایت کرده بود و به آنان وعده ورود به بهشت را داده است. پس آنچه را مانع این وعده خداوند سبحان باشد، قبل از فوتشان در این دنیا برداشتهاند و آن توبه و پشیمانی از اقدامشان بود که با این شکل با قلبی سلیم و بیغل و غش به بارگاه رب العالمین رفتهاند.
۳- خود حضرت علی سبارها فرموده است که امیدوارم خداوند متعال در مورد من و طلحه و زبیر و معاویه شطبق این آیه معامله کند﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنۡ غِلٍّ إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِينَ٤٧﴾[الحجر: ۴۷] «و کینه توزی و دشمنانگی را از سینههایشان بیرون میکشیم، و برادرانه بر تختها رویاروی هم مینشینند».
این خود دلیلی بر زدوده شدن کینه و بغض و عداوت در دلهای آنان است. و اما در مورد عمار س، حدیث کاملی که حضرت عکرمه ساز ابن عباس سو او نیز از حضرت ابو سعید سروایت کرده، چنین است:
قال رسول الله ص: «ويح عمار تقتله الفئة الباغية يدعوهم إلى الجنة ويدعونه إلى النار» [۱۲۸]. «عمار هنگامی که یک گروه باغی را بهسوی بهشت دعوت میدهد، آنها او را بهسوی جهنم میخوانند». و بالاخره توسط همین گروه باغی عمار شهید میشود و این مصیبت بر وی خواهد بود. در صفحات قبل اشاره کردیم که حضرت علی سبرای ارشاد و راهنمایی (خوارج) – که آن وقت هنوز در قالب هواداران حضرت علی سدر سپاهش بودند حضرت عمار سرا فرستاد و هنگامی که آنان در جنگ (جمل) به حضرت ام المومنین عایشه صدیقه لفحش و ناسزا گفتند، حضرت عمار سبود که در مقابلشان ایستاد و آنان را از این کار بازداشت و ایشان را راهنمایی کرد، اما آنان امتناع میورزیدند. پس این مطلب ثابت شد که حضرت عمار ساز سوی حضرت علی سبرای راهنمایی این گروه مامور شد. حال نگاهی دیگر به حدیث رسول اکرم ص.
پیامبر صفرمود: گروهی که از ابتدا مخالفان دین هستند و تو برای ارشاد و راهنمایشان میروی، تو را خواهند کشت. خوب حالا با تطبیق این حدیث با عمل حضرت عمار سدر روز جمل و صفین، به راحتی گروه (باغی) مشخص خواهد شد. آری! همان افرادی که منافقانه خود را در سپاه حضرت علی سمخفی کرده بودند و پس از صلح حضرت علی و معاویه لاز سپاه حضرت علی سخارج شده و در مقابلش موضع گرفتند، گروه باغی هستند. پس بسیار روشن وآشکار است که گروه باغی همان خوارج هستند و آنها بودند که با نقشهای حساب شده حضرت عمار سرا به قتل رساندند. همچنین عملکرد حضرت امیر المومنین سرا بعد از جنگ و سخنانش در مورد معاویه، این نکته را ثابت میکند که به هیچ وجه گروه معاویه قاتل حضرت عمار سنبودهاند وگرنه حضرت علی سبا آن قدرتی که در آن روزها به دست آورده بود با آنها مقابله میکرد و انتقام حضرت عمار را میگرفت، اما ما دیدیم که این این کار را با خوارج در (نهروان) انجام داد. این بود حقایقی از این صحنههای تاریخی و موضع و دیدگاه مسلمانان و وظیفه آنها در قبال این گونه اختلافات امیدوارم که این مختصر بتواند راهنمایی برای حقیقت جویان بوده باشد و به مثابه نوری باشد در ظلمتکدهای که خیانتکاران تاریخ ایجاد کردهاند ﴿وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ كَانَ زَهُوقٗا٨١﴾[الإسراء: ۸۱]
﴿وَمَا عَلَيۡنَآ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِينُ﴾
سنندج – ایوب گنجی،
زمستان ۸۲
[۱۲۸] گزيده صحيح بخاری، حديث ۲۷۴.