شکل گیری خوارج و جنگ نهروان
هنگامی که حضرت علی سنیز آتش بس را پذیرفت و خواست که برادرکشی خاتمه یابد گروهی از جاهلان و ساده لوحان سپاه امیر به تحریک منافقان و سباییهای مخفی شده در سپاه به مخالفت با این امر برخاستند و بر حضرت امیر اعتراض کردند که دین خدا را بازیچه قرار میدهید. سپس سریعاً شعار ﴿إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾را سر دادند و به قول خودشان حکمیت انسانها را درمورد دین خداوند گناه میدانستند آری! منافقان تاب و تحمل سازش و صلح و آشتی بین مسلمانان را نداشتند و به همین جهت اختلاف به ایجاد اختلال درسپاه حضرت علی روی آوردند و توانستند با طرفندهایشان جمع زیادی را بر ضد حضرت امیر بشورانند و از سپاه و لشکر حضرت علی سخارج نمایند. حضرت علی قضیه (حکمیت) را پذیرفت و پس از آن به سوی کوفه برگشت قبل از ورود به کوفه حدود دوازده هزار نفر [۵۳] از لشکریانش از وی جدا شدند و به نشانه اعتراض به آن حضرت سدر مکانی به نام حرواء سکنی گزیدند [۵۴]. (حضرت علی سمفسر بزرگ قرآن را یعنی حضرت عبدالله بن عباس سرا مأموریت داد تا با آنها به مذاکره بپردازد و بر اساس آیات الهی آنان را قانع کند. حضرت ابن عباس س به آیات ﴿يَحۡكُمُ بِهِۦ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنكُمۡ﴾[المائدة: ۹۵] و ﴿فَٱبۡعَثُواْ حَكَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهِۦ وَحَكَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهَآ﴾[النساء: ۳۵] اشاره کرد و توضیحاتی را ارائه داد. پس از راهنماییهای ابن عباس گروهی از آنان قانع شدند و به جماعت پیوستند اما شورشیان جاهل این دلایل را نمیپذیرفتند [۵۵]. افرادی که سخنان حضرت ابن عباس سرا نپذیرفتند آنهایی بودند که خوارج را تشکیل دادند. ابو مخنف از عبدالملک بن ابی حره روایت میکند: (هنگامی که حضرت علی سابوموسی اشعری سرا برای مذاکره و اجرای حکمیت فرستاد در منزل (عبدالله بن وهب الراسبی) جلسهای تشکیل دادند در این جلسه الراسبی سخنرانی بلیغ و رسایی ایراد کرده و حاضران را به زهد و تقوای الهی و عمل کردن به کتاب الله سفارش کرده و علت مخالفتشان را با حضرت علی سعمل نکردن آنها به کتاب الله و دخالت دادن انسانها در کارهای الهی مطرح نمود که ساده لوحان به زودی آن را پذیرفتند و سخنانش را کاملاً حق تصور کردند. پس از سخنرانی تصمیم بر این شد که گروه شان را تقویت نموده و رئیسی برای این حکومت انتخاب نمایند پس از رأی گیری و شورو مشورت (عبد الله بن وهب راسبی) را به عنوان رئیس این گروه برگزیدند [۵۶].
آنان تصمیم گرفتند مخالفت شان را با حضرت امیر سادامه دهند چون او را در آتش بس با معاویه خطاکار میدانستند و عقیده داشتند که جنگ میبایست ادامه پیدا میکرد به هر حال تصمیم گرفتند از کوفه خارج شوند و به نهروان [۵۷] بروند و نیروهایشان را برای مقابله با هردو سپاه عراق و شام تقویت نمایند. و بدین شکل رسماً شاخهای از سباییهای منافق جدا شده و گروه خوارج را تشکیل دادند. لازم به ذکر است که سباییهای منافق که به سرکردگی (عبد الله بن سباء) در سپاه حضرت علی فعالیت میکردند مشوق و محرک این افراد از مسلمانان بودند که خوارج را تشکیل دهند. پس خوارج در اصل از افراد مسلمان و مؤمن سپاه حضرت علی بودند که بر ضد خلافت اسلامی شورش کردند و درمیان آنها از افراد سبایی بودند که در میدان جنگ حضرت عمار را به قتل رساندند و سپس در جمع خوارج سپاه حضرت علی خود را مخفی کردند. به طور خلاصه میتوان گفت که سباییها منافق مخفی در سپاه حضرت علی سدو گروه را تشکیل دادند یکی روافض به ریاست عبدالله ابن سباء یهودی و دوم خوارج به ریاست عبدالله بن وهب راسبی. حضرت علی سسعی داشت از راه مسالمت آمیز با آنها برخورد نماید و به شدت از جنگ و خونریزی پرهیزمی نمود حضرت امیر س در چند نوبت افراد نخبه و مجرب سپاهش را همچون حضرت ابن عباس س، حضرت ابو ایوب انصاری س و همچنین حضرت حرب بن مره العبدی س برای مذاکره و دعوت آنان به صلح و آشتی فرستاد اما آنها اعتنایی نکردند و گستاخی شان را تا جایی ادامه دادند که فرستادهء حضرت امیر س یعنی حرب بن مره را به قتل رساندند این اقدام وحشیانه آنها سبب شد که حضرت علی س عزمش را بر قلع و قمع آنان جزم نماید و به همین علت سپاه بزرگی را برای نابودی شان آماده ساخت و بالاخره در نهروان ضربه سخت و کاری را بر آنان وارد آورد در این جنگ حدود ۶۸ هزار سرباز جنگی حضرت امیر سرا همراهی میکردند و با تاکتیک پیشرفتهای اکثر شورشیان را قلع و قمع کردند افراد اندکی از آنان که سالم مانده بودند مجبور به فرار شدند در این نبرد تنها هفت نفر از سپاه حضرت علی س شهید شدند [۵۸]. رسول اکرم صقبلاً در مورد به وجود آمدن خوارج پیشگویی فرموده بود حدیث رسول الله ص در مورد خوارج به شیوههای گوناگونی روایت شده است قال الامام احمد (حدثنا وکیع وعفان بن القاسم بن الفضل عن ابی نضره عن سعید قال رسول الله ص «تمرق ما رقه عند فرقه من الـمسلمين تقتلهم أولی الطائفتين بالحق» [۵۹]. زمانیکه میان مسلمین تفرقه ایجاد میگردد گروهی خود را از هر دو طرف کنار میکشند و طرفی که بر حق است با آنان مقاتله خواهد کرد. قال احمد: «حدثنا ابو عوانه عن قتاده عن ابی نضره عن ابی سعید الخدری عن رسول الله صتکون أمتي فرقتين تخرج بينهما مارقة تلی قتلها أولاهما» [۶۰]. امت من به دو فرقه تبدیل میشود اما یک گروه خود را از آن جمع خارج میکنند که توسط فرقه شایستهتر به قتل خواهند رسید همچنین امام احمد از ابو سعید نقل میکند که: «إن رسول الله ص ذکر قوماً يکونون فی أمته يخرجون فی فرقة من الناس سيماهم التحليق هم شر الخلق أو من شر الخلق يقتلهم أدنی الطائفين من الحق» [۶۱]. رسول الله صاز گروهی از امت خویش نام میبرد که در زمان اختلاف میان مردم ظهور خواهند کرد علامت ظاهریشان تحلیق است بدانید که آنان بدترین مرمان زمان خود هستند و گروهی که به حق نزدیکتر است آنان را به قتل خواهد رسانید.
[۵۳] البته در مورد تعداد دقیق این افراد اتفاق وجود ندارد ابن کثیر در البدایة والنهایة اقوال مختلفی را ذکر کرده است که بعضی به شانزده هزار و بعضی دیگر به بیشتر و کمتر اشاره کردهاند. [۵۴] البدایة والنهایة ج ۴ ص ۲۹۲. [۵۵] سیر اعلام النبلاء ج ۲ ص ۶۵۶. [۵۶] البدایة والنهایة ج ۷ ص ۳۰۳. [۵۷] نهروان (nahravan) ناحیهای است بین بغداد و واسطه جنگی که در سال ۳۸هـ ق بین امیر المؤمنین و خوارج در آنجا واقع شده در تاریخ اسلام معروف است. (معین) [۵۸] البدایة والنهایة ج ۷ ص ۳۰۴. [۵۹] البدایة والنهایة به نقل از امام مسلم. [۶۰] منبع سابق ص ۳۱۴. [۶۱] همان.