چرا معاویه گفت ما او را نکشته ایم؟
این نکتۀ مهمی است که چرا معاویه و همچنین عمرو بن عاص با قاطعیت گفتند ما عمّار را نکشته ایم؟! بلکه افراد دیگری او را کشتهاند و جسدش را اینجا منتقل کردهاند. معاویه با تعجب تمام گفت أنحن قتلناه؟ آیا ما او را کشته ایم؟! این نوع استفهام را در اصطلاح، استفهام انکاری میگویند یعنی به هیچ وجه ما او را نکشته ایم حالا این مهم است که چرا با این قاطعیت قتل عمّار سرا از سوی سپاه خویش انکار کرد.
۱- تمام افراد لشکر معاویه حدیث مشهور در مورد شهادت حضرت عمّارسرا شنیده بودند و به همین خاطر کسی در فکر کشتن او نبود تا مصداق حدیث رسول الله صقرار نگیرند که فرموده: «تقتلك الفئة الباغية».
۲- معاویه یکی از فرماندهان کار آزموده و با تجربهای بود که در میدانهای نبرد زیادی حضور یافته بود. به محض دیدن حضرت عمار سفهمید که این جسد در این محل ضربه نخورده است و تشخیص این امر برای یک فرمانده نظامی قوی چون معاویه کار دشواری نبوده است.
از مذاکره و گفتگوی (عمروبن عاص) و (هنی) مولای حضرت عمر سنیز همین مسائل برداشت میشوند:
۱- اینکه حدیث «تقتلك الفئة الباغية» به گوش لشکریان شام رسیده بود.
۲- بنابرهمین همراهان معاویه و لشکریانش میخواستند از کشتن حضرت عمار سپرهیز نمایند. عمروبن عاص میگوید: (اگر ما او را بکشیم بنابر این حدیث باغی هستیم) یعنی آنها خود را کاملاً حق میدانستند و اقدام به قتل حضرت عمار را بغاوت تصور میکردند و اصلاً حاضر نبودند که مصداق چنین نسبتی قرارگیرند، لذا سوگند خورده و عزم خود را جزم کرده بودند که به هیچ وجه آسیبی به عمار سنرسانند.
۳- عمر و بن عاص مطمئن بود و یقین داشت که سپاه ایشان قطعاً حضرت عمار سرا نمیکشند و به همین خاطر در لحظه مشاهده جسد او، بسیار مات و مبهوت شد.
۴- وقتی جسد را مشاهده کرد، پس از فکر و تدبر (و بررسی کردن محل حادثه و نشانههای آن) به کُنه و حقیقت حادثه پی برد و اطمینان حاصل کرد که این حرکت شوم، از اقدامات منافقان مخفی در سپاه حضرت علی ساست که پس از ترور عمار سبه خاطر متهم کردن سپاه معاویه جسدش را به اینجا منتقل کردهاند[۷۴] تشخیص این امر نیز برای عمروبن عاص که به زیرکی و چالاکی شهره خاص و عام بود کار دشواری نبود.
[۷۴] پردهبرداری ص ۴۷ و ۴۸.