ما چه سودی میبریم؟!
نکته قابل توجه اینجاست کسانی که به نقد و بررسی اختلافات صحابه دست میزنند و به قول خودشان حقانیت یک طرف و بطلان طرف دیگر را روشن میکنند! چه سودی نصیب شان میشود؟ آیا میتوان جز بدبختی و ذلت چیز دیگری را برای چنین اشخاصی تصور نمود؟ چرا ما خودمان را به آب و آتش بزنیم تا ثابت کنیم افرادی را که خداوند از آنان اعلام رضایت کرده، جهنمی هستند! آنها افرادی بودند که رفتند، حسابشان با خدایشان است، ما فقط وظیفه داریم همه را به نیکی یاد کنیم. آن دسته از نویسندگان و سخنوران که بعضی از صحابه را مورد حملات خود قرار میدهند، مثلاً چه مشکلی از مشکلات مسلمانان و جامعه اسلامی را با این اقدامشان حل میکنند؟ اگر تمامی مسلمانان در مورد صحابه با دید احترام و عظمت آنها را نگاه کنند، مگر چه مشکلی در جامعه رخ میدهد که این به اصطلاح روشنفکران! میخواهند آن را رفع نمایند؟ آیا این اقدامشان سبب بیادبی عوام الناس نسبت به مقام شامخ شاگردان رسول الله ص نمیشود؟ آیا این اقدامات زمینه توهین و اهانت به صاحت مقدس خلفای راشدین و عشره مبشره و تربیت شده گان مکتب محمدی را فراهم نمیآورد؟ کدام عقل سلیم این کار را خدمتی به جامعه اسلامی قلمداد مینماید؟ آیا این کارها را جز اجرا کردن نقشههای شوم صهیونیسم، میتوان چیزی دیگر دانست؟ با این اقدام آیا سران کفر بیشتر خوشحال نمیشوند؟ پس این چه خدمت دینی است که خدا و رسول و دوستان خدا را به خشم میآورد؟ انگار آقایانی که دست به چنین اقداماتی میزنند، سخنان حضرت علی س، حضرت طلحه س، حضرت زبیر س، معاویه و... را پس از پایان یافتن نبردها در مورد همدیگر مطالعه نفرمودهاند. و گرنه میدانند که جنگ و جدال آنان به خاطر حق بوده و پس از آن به هیچ وجه دیگری را فحش و ناسزا نگفتهاند. حضرت علی سبه هیچ وجه بعد از جنگ خوشحال نبود از اینکه دشمنی را شکست داده است، چرا که آنان دشمن نبودند، برادران دینی بودند. هنگامی که ایشان صحنه جنگ را دید به شدت ناراحت شده خطاب به فرزندش، امام حسن سفرمودند: ای حسن! پدرت اصلاً گمان نمیکرد که کار به اینجا بکشد. کاش بیست سال قبل از این مرده بودم و این صحنهها را نمیدیدم. همچنین پس از باز گشت از جنگ صفین مردم را مورد خطاب قرار داده فرمود: مواظب باشید! امارت معاویه را بد تصور نکنید، زیرا اگر وی نباشد، سرها را خواهید دید که از گردنها جدا خواهند شد [۱۲۳]. حال موضع معاویه را در قبال حضرت علی سبنگریم. زمانی که قیصر روم قصد حمله به سرزمینهای اسلامی را داشت، معاویه در نامهای که برای او فرستاد، چنین نگاشته بود: اگر تصمیمت را عملی نمایی، به خدا قسم که با برادر و رفیقم (علی) صلح خواهم کرد و در صف مقدم لشکرش برای مقابله با تو خواهم آمد و قسطنطنیه را به آتش خواهم کشید و ریشه سلطنت را از بیخ و بن برخواهم کشید [۱۲۴]. وقتی از معاویه در مورد حضرت علی سسوال کردند جواب دادند: به خدا قسم میدانم که علی از من بهتر و افضل است. اختلافات من با وی فقط به خاطر مسئله قصاص و انتقام خون حضرت عثمان ساست، اگر او از قاتلان عثمان انتقام میگرفت، همانا من اولین فردی میبودم از اهل شام که بر دست وی بیعت میکردم [۱۲۵]. همچنین حضرت علی سدر مورد حضرت طلحه و زبیر بمیفرماید: امیدوارم که خداوند سبحان من و طلحه و زبیر را مصداق این آیه قرار دهد که فرموده: ﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنۡ غِلٍّ إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِينَ٤٧﴾[الحجر: ۴۷]. «و کینهتوزی و دشمنانگی را از سینههایشان بیرون میکشیم، و برادرانه بر تختها رویاروی هم مینشینند» [۱۲۶]. این چند نمونه، شاهدی بر مدعای ما میباشد که گفتیم این بزرگواران کینه و بغض یکدیگر را در دل نداشته و به مقام یکدیگر احترام میگذاشتند. پس چه جای اینکه ما بعد از سیزده – چهارده قرن بیاییم و آتش جنگ و اختلاف بین آنان را روشن کنیم و به خاطر طرفداری از گروهی، گروه دیگر را باطل و گمراه بدانیم!.
[۱۲۳] مقام صحابه، به نقل از شرح عقیده واسطیه. [۱۲۴] مقام صحابه به نقل از تاج العروس. [۱۲۵] البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۱۲۹. [۱۲۶] اسد الغابة و سیر اعلام النبلاء و البدایة والنهایة در بحث جنگ جمل.