منابع کتاب «توحید عبادت» و اقتباس از کتاب توحید شیخ محمد بن عبدالوهاب/
شریعت در پایان کتاب «توحید عبادت» فهرست منابع مورد استفادۀ خود را ذکر میکند که عبارتند از ۵٧ اثر. جالب اینجاست بیشتر این منابع (دو سوم آنها) کتابهای اهل سنت میباشند؛ اعم از تفسیرهای قرآن (مانند تفسیر طبری، ابنکثیر، فخر رازی، بیضاوی، آلوسی و...) یا کتابهای فرق (مانند الفَرق بین الفِرَق بغدادی، الملل و النحل شهرستانی، و الفِصَل فی الملل والأهواء والنِحَل ابن حزم)یا منابع حدیث اهل سنت (مانند صحیح بخاری، مُوَطَّأ مالک، سنن ابی داود، سنن ابن ماجه و ...). او هیچ ابایی ندارد که به صراحت ذکر کند که یکی از منابع مورد استفادهاش، کتاب «فتح المجید» تألیف شیخ عبد الرحمن بن الحسن است، که در واقع، شرحی است بر کتاب «توحید» شیخ محمد بن عبدالوهاب، که بوسیلۀ نوهاش شیخ عبدالرحمن بن حسن بن محمد بن عبدالوهاب نوشته شده است؛ همچنین ذکر نام سه کتاب از آثار ابنقیم جوزیه، شاگرد ابن تیمیه (مدارج السالکین، إعلام الموقعین، و مفتاح دار السعاده) و کتاب سُبُل السلام صنعانی، که همه نویسندگان آنها پیروان اهل حدیث و نسبت به دیگر علمای اهل سنت، در نقد شیعه صریحتر بودهاند.
حقیقت این است که هر کسی کتاب شیخ محمد بن عبدالوهاب موسوم به «کتاب التوحید: حق الله على العبید» را مطالعه کند، به طور واضح پی میبَرد که «شریعت» قسمت زیادی از کتاب خود از همین کتاب برداشت کرده است؛ زیرا نه فقط عناوین بسیاری از فصلهای دو کتاب یکی هستند، بلکه متن و موضوعاتی که تحت آن عناوین شده نیز یکی است [۱۱۲].
سید مقداد نبوی رضوی در این رابطه مینویسد:
«اما تأثیر شریعت از آموزههای وهابیت نیز مورد پذیرش موافقان و مخالفان اوست. مقایسۀ فهرست کتاب توحید عبادت (از آثار اصلی شریعت سنگلجی) با فهرست کتاب التوحید (تألیف محمد بن عبدالوهاب) همسانی قابل توجهی از مطالب این دو کتاب را نشان میدهد. سنگلجی در پاسخ به یکی از مخالفان خود که او را به رونویسی از کتاب التوحید متهم میکرد، گفته بود که بخشهایی از کتاب توحید عبادت را از روی کتاب التوحید نوشتهاست؛ نه تمام آن را [۱۱۳]. یکی از شاگردان نزدیک شریعت نیز گفته بود که وی در زمان حج، با مطالعۀ آثار وهابیان، به آموزههای ایشان گرایش پیدا کرد [۱۱۴]. بر همین اساس است که برخی شریعت سنگلجی را اولین کسی میدانند که عقاید وهابیه را در ایران ابراز کرد و عدهای [را] دور خود گرد آورد [۱۱۵]» [۱۱۶].
اینجا مجدداً یادآور میشوم که نسبتِ وهابیت به اصلاحطلبان دینی، تهمتی است ناروا که منشأ آن چیزی جز تعصب فرقهای نمیباشد؛ وگرنه، اولاً: اتفاق نظر با یک عالم یا مبلّغ در بعضی از موارد، دلیل بر توافق با او در همۀ موارد یا پیروی کامل از او نمیباشد؛ ثانیاً: شکی نیست که علامه شریعت سنگلجی، مشرب مستقلی داشت و جزو علمای شیعۀ اصلاحگر و خرافهستیز بود؛ ثالثًا: خود شیخ محمد بن عبدالوهاب بنیانگذار مذهب یا فرقۀ خاصی نبود و مانند ابن تیمیه و ابن قیم، پیرو مکتب فقهی امام احمد بن حنبل و اهل حدیث بود که این مکتب صدها سال قبل از شیخ محمد ابن عبدالوهاب پدیدار گشته و بعد از او نیز ادامه دارد.
[۱۱۲] به عنوان نمونه، فصل «یکی از اقسام شرکت تبرک به درخت یا سنگ و امثال آنهاست» و فصل «پوشیدن حلقه یا انگشتر یا نخ یا امثال آنهاست از برای رفع بلا یا دفع آن» و سخن شریعت در آن در مورد تمَائِمَ و توله، و فصل «دیگر از اقسام شرک نذر از برای غیر خداست» و فصل «سبب کفر بنیآدم غلوّ در انبیا و صالحین است». [۱۱۳] آن شخص، روح الله کمالوند بود که سالها بعد در شمار عالمان مشهور حوزه علمیه قم قرار گرفت. جریان آن گفتگو را استاد عبدالحسین حائری، دانشمند نسخهشناس و رییس پیشین کتابخانه مجلس شورای اسلامی، از روح الله کمالوند شنیده و برای نگارنده باز گفتند. [۱۱۴] این موضوع از قول دکتر محمد جواد مشکور، خواهر زاده و شاگرد سنگلجی، نقل شده است (رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۸۸۲). [۱۱۵] این نظر را نورالدین چهاردهی ارائه کرده است. وی بدون گرایش به شریعت سنگلجی، در مجالس وی حاضر میشد و آگاهیهای مهمی از ایشان داشت. نک: چهاردهی، نورالدین، وهابیت و ریشههای آن، ص ۱۵٧. [۱۱۶] سید مقداد نبوی رضوی، نگاهى تحلیلی به تکاپوهاى شریعت سنگلجى، فصلنامۀ امامت پژوهى، سال ۱، شمارۀ ۴، ص ۲۶٩.