۳. ردّ بر عقیدۀ «رجعت»
«رجعت» یکى از اصول اعتقادى شیعه است. بر اساس این اعتقاد، پیش از برپایى قیامت، گروهى از مؤمنان پاکسرشت و کافران زشتطینت، پس از مرگ زنده شده و بار دیگر به دنیا برمیگردند تا سرانجام اعمالِ نیک و بد خود را دریابند و حاکمیت نهایى دولت حق را مشاهده کنند.
شیخ مفید در تبیین معناى اصطلاحى (کلامى) رجعت مینویسد:
«إن الله یردُّ قوماً من الأموات الى الدنیا في صورهم التي کانوا علیها فیعزُّ فریقاً، ویذلُّ فریقًا آخر، ویدیل المحقّین من المبطلین والمظلومین منهم من الظالمین، وذلك عند قیام مهدي آل محمّد علیه وعلیهم أفضل الصلاة والسلام» [٩۲].
یعنی: «خداوند گروهى از مردگان را به همان صورتى که در گذشته بودند، به دنیا بر مىگردانَد، و گروهى را عزیز و گروهى دیگر را ذلیل مىکند، و اهل حق را بر اهل باطل غلبه و نصرت داده، و مظلومین را بر ظالمین و ستمگران غلبه مىدهد. این واقعه هنگام ظهور مهدى آل محمد†رخ خواهد داد».
آیاتی که معمولاً شیعۀ امامیه به عنوان مدرک بر این عقیده استفاده میکنند:
۱- ﴿قَالُواْ رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَيۡنِ وَأَحۡيَيۡتَنَا ٱثۡنَتَيۡنِ فَٱعۡتَرَفۡنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلۡ إِلَىٰ خُرُوجٖ مِّن سَبِيلٖ ١١﴾[غافر: ۱۱] «مىگویند: پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانیدى و دو بار ما را زنده گردانیدى؛ به گناهانمان اعتراف کردیم؛ پس آیا راه بیرونشدنى [از آتش] هست؟»؛
۲- ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَهُمۡ أُلُوفٌ حَذَرَ ٱلۡمَوۡتِ فَقَالَ لَهُمُ ٱللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحۡيَٰهُمۡ...﴾[البقرة: ۲۴۳] «آیا از [حال] کسانى که از بیمِ مرگ از خانههاى خود خارج شدند و هزاران تن بودند، خبر نیافتى؟ پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید؛ آنگاه آنان را زنده ساخت ...»،
و تعدادی از آیات دیگر. شیعیان همچنین ادعا میکنند که روایات متواتری از ائمه در این زمینه آمده است.
اکنون بعد از مطلع شدن از معنی «رجعت» باید بدانیم که علامه شریعت سنگلجی «رجعت» را جزو عقاید غالیان شیعه میشمارد و این عقیده را در درسها و سخنرانیهایش با دلایل روشن و متین رد میکرد؛ همان طوری که شاگردش، فرید تنکابنی، در مقدمۀ کتاب «اسلام و رجعت» به این امر اشاره کرده و مینویسد:
«گرچه مصلح معظم و دانشمند محترم آقای شریعت سنگلجی، که از سالهای متمادی با یک ایمان کامل و عزم راسخ، تشریح حقایق اسلام و ازالۀ خرافات و اوهام را وجهۀ همت خود قرار دادهاند، چندی پیش در دارالتبلیغ خود، این موضوع «رجعت» را با بیاناتی بس شیرین و دلچسب ملغی کرده و اساس آن را از هم پاشیدهاند؛ ولی چون دیدم مطلب روشن نگردیده و کاملاً سوءتفاهم شده است و حتی نسبت به جمعی بر خلاف انتظار تأثیر سوئی بخشیده، بیش از پیش این عقیده در آنان راسخ گردیده است، و از طرفی هم برخی از مردمان بوالهوس و ابن الوقت، از جهاتی که همه میدانیم، این امر را که از دیر زمانی در میان یک سلسله کتابهای غبار آلوده مستور بوده برملا ساختهاند و در بین تودۀ عوام ویرا از مبانی مُتقَنۀ اسلام و مقومات فرقۀ امامیه معرفی کردهاند، خلاصه چون دیدم این لباس را با صورتی بس ننگینتر به تن اسلام پوشاندهاند، علاوه بر اینکه برادران عزیز مصری و دیگر ممالک اسلامی ما، آنانی که فرقۀ امامیه را بمناسبت این مقاله و دیگر مقالات «غُلاة» مورد حملات خود قرار دادهاند، بدانند که امامیه از اینگونه مقالات مبری و منزهاند؛ لذا نگارنده این موضوع را بیش از همه مورد دقت قرار داده و مدتی در اطرافش مطالعۀ عمیق نموده و در نتیجه، این مجموعه را، آن اندازهای که فکر ضعیفم اجازه میداد، تنظیم کرده و در دسترس مطالعۀ برادران دینی خویش میگذارم» [٩۳].
نورالدین چهاردهی کتاب «اسلام و رجعت» را از آثار و تألیفات خود شریعت سنگلجی میشمارد و چند دلیل بر این امر ذکر میکند. به عنوان مثال میگوید:
«این ناچیز آقای فرید [تنکابنی] را به رأیالعین مشاهده کرده و از اهل ثِقّه [= افرادِ مورد اعتماد] استماع نمودم دارای کتابخانه شخصی ارزندهای میباشد. آقای فرید در ایام مرجعیت تامّه آیتالله حائری، از طلاب حوزه علمیه قم بوده و از همدرسان وی پرسش کردم، در حدی نمیباشند که قادر به تألیف چنین کتابی شوند؛ و از جهتی نحوۀ استدلال و اقامۀ براهین و سنخ گفتار، مسلماً از شریعت سنگلجی است. و این ذره نادار، در ایام جوانی، یک نسخه از کتاب چاپی «اسلام و رجعت» برخوردم که در پشت کتاب، شریعت سنگلجی کتاب را به آقا شیخ على مدرس، که از علمای مشهور تهران بود، اهداء کرده است؛ و امکانپذیر نیست که چنین کتابی برشتۀ تحریر یکی از تَلامِذهاش [= شاگردانش] باشد و به یکی از علما اهداء کند؛ و اگر بقلم آقای فرید بود شریعت متذکر میشد» [٩۴].
او سپس اضافه میکند:
«کتاب اسلام و رجعت اگر بدون ذکر نام مولف منتشر میشد، کسیکه به سنخ سخنان و آثار شریعت بصیرت داشت، بدون تردید حکم میکرد که اثر شریعت سنگلجی است؛ بالاخص اهم آراء شریعت در این کتاب مندرج است» [٩۵].
ولی در نهایتِ کلامش احتمال میدهد که خود تنکابنی نویسندۀ کتاب «اسلام و رجعت» باشد:
«فقط احتمال ضعیف دارد که آقای فرید تقریرات استاد را به کتابت درآورده و از جانب شریعت حک و اصلاح شده و اضافاتی بر آن افزودهاند و بنام آقای فرید، که ساکن آخوند محله رامسر بوده و آن منطقه جزو املاک خاصه دربار وقت بود، شریعت اندکی از تعرض مصون بماند» [٩۶].
آنچه که فرید تنکابنی در مقدمه «اسلام و رجعت» نوشت و در بالا قسمتی از آن ذکر شد، تأکید میکند که خودش مؤلف این کتاب است؛ زیرا خود به این امر تصریح کرده است و دلیلی نداریم که حرفش را باور نکنیم یا وی را دروغگو حساب کنیم. لذا به احتمال قوی خود تنکابنی نویسندۀ کتاب «اسلام و رجعت» است؛ هر چند که در طرح مباحث و مرام کتاب، از درسها و بیانات شیرین استادش، شریعت سنگلجی، استفاده کرده است.
نور الدین چهاردهی در مورد اثری که کتاب «اسلام و رجعت» در محافل علمی گذاشت و جنجالی که در وسط علمای سنتی شیعه ایجاد کرد، چنین مینویسد:
«کتابی بنام رجعت از جانب شریعت سنگلجی منتشر شد که هیاهوئی براه انداخت. تا آن زمان، علما نسبت به نظریات و آراء شریعت و گفتار و نوشتههای او و نحوه تبلیغ او و تشکیل کلاسهای تدریس، بیطرف بوده و مهر سکوت بر لب نهاده بودند؛ اما شریعت در منابر مختلف خود، کلیه مباحثى که بعدها در کتاب رجعت آمده است با بیانات خود تشریح نموده... این نارضایتیها اوج گرفت و موجب پرسش از محضر آیت الله آقا شیخ عبدالکریم حائری ـ مرجع تقلید شیعیانـ شد و جناب ایشان در قبال این استفتا، ضمن اینکه رجعت را تأیید کردند، شریعت سنگلجی را تکفیر ننمودند؛ زیرا اگر حکم تکفیر صادر میشد، موجب سختی و لجاج پیروان شریعت شده و خواهینخواهی مذهبی جدید به مذاهب اسلامی افزوده میگردید؛ زیرا همچنان که گفته شد، اکثر افسران و کارمندان عالیرتبۀ دولت و شعرا و نویسندگان و مدیران جراید و جوانان تحصیلکرده، همه و همه دلبستۀ شریعت بودند» [٩٧].
رسول جعفریان متن این پرسش و پاسخ را، که به قول وی از سوی طلبههای روشنفکر وقت مطرح شده و شاید هم به دفاع از شریعت سنگلجی بود، اینچنین آورده است:
«سؤال: محضر انور بندگان حضرت آیت الله حائری ـ مد ظله العالیـ تصدیع میدهد آنکه راجع به موضوع رجعت جسمانی مذکور در طریقۀ شریفۀ امامیه و مذهب مقدس جعفری آنچه معتقد حضرت مستطاب بندگان آیت الله ـ مد ظله العالیـ است و مستحصل از کتاب و سنت میدانند، مرقوم فرمایید که مورد حاجت است.
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم. احقر به واسطه کثرت اخبار، اعتقاد به رجعت دارم، به نحو اجمال؛ ولی این مطلب نه از اصول دین و نه مذهب است، که اگر فرضاً کسی معتقد به آن نباشد، خارج از دین یا مذهب شمرده شود؛ و نه از مسائل علمیه است که بر افراد مکلفین، لازم باشد اجتهاداً یا تقلیداً به دست آورند، و در مثل این زمان باید به نحو دیگر حفظ دیانت مردم نمود و گفتگوی این نحو از مطالب، به جز تفرقۀ کلمۀ مسلمین و ایجاد یک عداوت مُضرّه بین آنها فایده ندارد. الاحقر عبد الکریم الحائری، محل مهر مبارک» [٩۸].
این پرسش و پاسخ و طرح این شبهات پیرامون رجعت، سبب تألیف آثار متعددی در این زمینه در دهۀ ۲۰ با قلم برخی از علما شد [٩٩].
[٩۲] نک: شیخ محمدرضا مظفر، عقائد الإمامیه، چاپ دوم، ص ٩۴ و ٩۵. [٩۳] عبدالوهاب فرید تنکابنی، اسلام ورجعت، ص ٧ و ۸. نبوی رضوی (به نقل از سید عبدالحجت البلاغی در ص ۲۵٩ از کتاب تذکره عرفاء) مینویسد که تاریخ نوشتن این مقدمه ۱۳۵۵ قمری است؛ اما تاریخ چاپ کتاب اسلام و رجعت، ۱۳۵۸ ق (۱۳۱۸ ش) میباشد. [٩۴] نورالدین چهاردهی، وهابیت وریشههاى آن، ص ۱٧۵ و ۱٧۶. [٩۵] همان، ص ۱٧۶. [٩۶] همانجا. [٩٧] نورالدین چهاردهی، وهابیت و ریشههاى آن، ص ۱٧۴ و ۱٧۵ [٩۸] رسول جعفریان، جریانها وسازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۱۰۱٧. [٩٩] همان، ص ۱۰۱۸. برای نمونه: بیداری امت در اثبات رجعت، نوشته آیت الله سید محمد مهدی اصفهانی، ترجمۀ ابوالقاسم سحاب، تهران، ۱۳۳۱؛ بیان الفرقان (ج ۵) غبیت و رجعت، نوشته حاج شیخ مجتبی قزوینی، مشهد، ۱۳۳٩ ش؛ اثبات رجعت، سید ابوالحسن حسینی القزوینی، ۱۳۶٩ ق. همچنین بنگرید به: الذریعة إلى تصانیف الشیعة، آقا بزرگ طهرانی، ج ۵، ص ۲٩۰؛ ج ۸، ص ۵۰، ۲۵۰؛ ج ۱۱، ص ٩، ٧۵، ۱۱۲، ۳۱۰؛ ج ۱۲، ص ۲۱۰؛ ج ۱۸، ص ۳۲، ۳۰۵؛ ج ۲۴، ص ۶۸. بیشتر این آثار در فاصلۀ سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۳ش چاپ شده است.