مقدمۀ مجموعه کتابهای موحدین
حمد و سپاس خداوندی که نعمت اسلام را بر بندگان خود ارزانی داشت و از میان آنان، بهترین و پاکترین را برای ابلاغ پیام آزادی و آزادگی برگزید؛ و درود و سلام پروردگار یکتا بر اهل بیت بزرگوار، صحابه کرام و تابعین گرانقدر پیامبرِ دوستی و رحمت.
دینی که امروز مفتخر به آن هستیم، ثمره مجاهدتها و از جان گذشتگیهای مردان خداست؛ آنانی که در راه حفظ و نشر پیام الهی، خالصانه مِهر حق در دل و مُهر نام پاکش بر لب داشتند و در راه صیانت از سخن خداوندِ سبحان و سنت پیامبر مهربان، جان و مال و عِرض بر کف نهادند و جز خشیت و خوف آفریدگار، ترسی به دل راه نداند.
آری، اسلام عزیز این گونه رشد کرد و بالید و بر بلندای آسمان بانگ یکتاپرستی و برابری سر داد. در این میان، دست تطاولِ دشمنان قسم خورده و جورِ عالمان مُتهتّک و جاهلان مُتنسّک، بر قامت رعنای دینِ حق نشست و شرک و غلوّ و گزافه و دروغ، چنان طوفانی بر پا کرد که چهره زیبای آیین حق، در پسِ دروغپردازیهای غوغاسالارانِ دینفروش در مُحاق افتاد. این روندِ دوری از حقایق دین و سنت حسنۀ رسولاللهصبه ویژه پس از روی کار آمدن پادشاهان صفوی در قرن نهم هجری و زمامداران جمهوری اسلامی در عصر حاضر، سیر صعودی گرفت؛ تا جایی که امروز، مساجد محل سینهزنی و عزاداری است و صدای قرآن برنمیخیزد، مگر بر مزار مردگان؛ روایات شاذّ و خودساخته، جایگزین سنت پیامبر اکرمصشده است و مداحان جاهل و عوامفریب، تبدیل به فرهنگ ناطق دین شدهاند؛ تفسیر به رأی و روایات مجعول، مستمسکی شد برای جدایی انداختن بین شیعه و سنی؛ و دریغ که ندانستند از این تفرقه و خصومت، بهره و منفعت از آنِ کیست؟
آنچه امروز به نام تقریب مذاهب اسلامی در ایران سر میدهند، چیزی نیست مگر هیاهوی تبلیغاتی و گرد و خاک سیاسی که در سایۀ پوششِ رسانهای گسترده، مقصودش جلب توجه سیاسی و ترسیم چهرهای مناسب از حکومت شیعی ایران در جهان است. نگاهی به عملکرد سردمداران و روحانیون و مراجع شیعۀ ایران، خود گویای این حقیقت است که تقریب مذاهب و دوستی و برادری دینی به شیوۀ زمامدارانِ ایران، خواب و خیالی بیش نیست و «دو صد گفته چون نیم کردار نیست».
در این میان، موحدان مسلمانی در ایران، از دل جامعه خرافهزدۀ شیعۀ امامیه برخاستند و کمر به بیداری جامعۀ غفلتزده خود بر بستند؛ سراپا شور و شهامت شدند و قلم فرسودند و سخن دردادند و زنگار شرک را به صیقلِ توحید و سنت زدودند و بیپروا فریاد برآوردند که:
برخیز تا یکسو نهیم این دلقِ ازرق فام را
بر بادِ قَلّاشی دهیم این شرکِ تقوا نام را
هر ساعت از ما قبلهای با بتپرستی میرود
توحید بر ما عرضه کن تا بشکـــنیم اصنام را
حیدر علی قلمداران قمی، که در زمرۀ این بزرگواران بود، در کتاب ارزشمند شاهراه اتحاد، علت این تفرقه را جهل مسلمین نسبت به کتاب خدا و سیره پیامبرش میدانست و کوشید تا با ریشهیابیِ دیگر علل جداییِ فرقههای اسلامی، گامی حقیقی و موثر در جهت تقریب مذاهب بردارد. تلاش و جدیت دیگر علما و دلسوزان اسلام، همچون آیت الله سید ابوالفضل برقعی قمی، سید مصطفی حسینی طباطبایی، آیت الله شریعت سنگلجی، یوسف شعار و بسیاری دیگر از این مجاهدانِ راه حق، بدون شک، الگویی است برای حقپژوهان و جویندگانِ گوهر دین تا با تأسی از شیوۀ دینپژوهی و عیارسنجیِ مدعیان دینی و در سایۀ آموزههای ناب قرآن و سنت، در جهت پژوهشهای یکتاپرستانه گامهای موثری بردارند و گمگشتگان را مدد رسانند تا ره به ساحلِ سلامت برند و از گرداب شرک و توهّم رهایی یابند.
تلاشهای خستگیناپذیرِ این رادمردانِ عرصه یکتاپرستی، رسالتی را بر دوش دیگرانی میگذارد که شاهدِ گرفتاریهای دینیِ جامعه و جدایی مسلمانان از تعالیم حیاتبخش اسلام هستند، به ویژه در ایران.
لازم به ذکر است که اصلاحگرانی که امروز کتابهایشان را منتشر میکنیم، در خلال تغییر مذهب شیعه امامیه که در گذشته پیرو آن بودهاند، مرحلههای متعددی را پشت سر گذاشتهاند و باطل بودن عقاید شیعۀ امامیه را به صورتی تدریجی و در چند مرحله کشف کردهاند؛ عقایدی همچون: مانند امامت، عصمت، رجعت، شفاعت، امام غایب و اختلافات میان صحابه. از این رو، عجیب نیست که در تعدادی از کتابهایی که در ابتدای امر تألیف کردهاند، برخی از اثرات و بازماندههای عقاید گذشتهشان دیده شود؛ ولی کتابهای بعدی آنها از این عقاید غلوآمیز رها شده، بلکه کاملاً از آن پاک شده است، به هدف نزدیک شده و بلکه عقیدۀ پاک اسلامی، توحیدی و بیآلایش را در آغوش کشیدهاند.
***