فکر اصلاح دینی در اندیشۀ شیخ هادی نجم آبادی
سید مقداد نبوی رضوی دربارۀ شیخ هادی میگوید:
«شیخ هادی نجم آبادی (معلم شیخ حسن سنگلجی و سید اسد الله خرقانی) را باید یکی از تأثیرگذاران تاریخ معاصر ایران دانست. این اثر گذاری را میتوان در روایتهای تاریخی کسانی که او را از نزدیک میشناختند جستجو کرد. میرزا محمد خان قزوینی، که محضر شیخ را درک کرده بود [۴۶]، مینویسد: "او مجتهد، اما در باطن، آزادمنش و روشنفکر بود ... او مردم را به شک میانداخت و عقاید موهوم را نابود میکرد و آلتی برای بیدارى گروه بزرگی از اجتماع بود [۴٧]". مهدی ملک زاده، که پدرش، ملک المتکلمین و از همراهان شیخ بود [۴۸]، نیز اکثر روشنفکران دورۀ ناصرى را تربیتیافتگان دبستان این روحانی بزرگ دانسته است [۴٩].
سید حسن تقى زاده، مشروطهخواه مشهور نیز معتقد است که شیخ مانند سید جمال الدین بسیار آزادیطلب بود و تأثیر بزرگی در ایران داشت [۵۰].
تنها اثر به جای مانده از شیخ هادی نجم آبادی تحریر العقلاء نام دارد که میتوان دیدگاههای او را در این کتاب یافت. وی در جایجای این کتاب به طرح بحثهای اجتماعی پرداخته و اسباب انحطاط اعتقادی امتهای پیشین و جامعۀ خود را بیان کرده است [۵۱]. در بخشی از کتاب نیز تنها به تحلیل اعتقادات شیعیان میپردازد و برخی از مصداقهای شرکگرایی آنها را برمیشمارد [۵۲]. بسیاری از مصداقهای انحطاطی مورد توجه شیخ را میتوان در واژۀ «غلوّ» خلاصه کرد. از نظرى وی، یکی از مهمترین اعتقادهای باطلی که شیعیان را از اصل اسلام دور کرده است، بزرگداشتِ بیش از اندازۀ اولیای خداست.
شیخ هادی نجم آبادی معتقد است که بسیاری از شیعیان، چنان میدانند که چون شیعۀ علی بن ابی طالب÷هستند یا بر امام حسین÷گریه کردهاند، در قیامت معذب نیستند؛ یا در بالاخره با شفاعت شافعین نجات خواهند یافت. او این باور را «اوهام» و مخالف قرآن خوانده است [۵۳].
شیخ هادی مانند بسیاری از داعیان فکر اصلاح دینی معتقد است که از اسلام جز اسم و از قرآن جز خواندن، چیزی باقی نمانده است. به اعتقاد وی، شیعیان چنان میاندیشند که قرآن تحریفشده و ناقص است و قرآن اصلی و کامل، به ترتیبی که نازل شده، نزد امام زمان است. از نظر نجم آبادی، شیعیان، قرآن هدایتگر را از مبین بودن انداخته و دلخوشند که بعد از اعتقاد به کفایتِ ولایتِ امامان برای نجات، تنها تعزیهداری و گریستن و گریاندن بر امام حسین÷واصحابش، اعمال عبادی مورد رجحان است و بر همین اساس، اموال خود را به جای استفاده در کارهای مفید، برای این مقصود صرف میکنند؛ ایشان دلخوشند به گریستن و گریاندن؛ و چنین میاندیشند که چون ولایتشان صحیح است و تعزیهداری میکنند، هر عمل ناشایستی که انجام دهند، در روز قیامت حل و فصل خواهد شد.
شیخ سپس روایاتی چون «حُبُّ عَلِیٍّ حَسَنَةٌ لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ» [۵۴]را نفى میکند و مینویسد:
«این اعلى مراتب شرک است که داری زحمتها میکشی [و] به ادله و براهین و آیات قرآنیه و اخبار ثابت مینمایی که حقیقت توحید همین است» [۵۵].
او در بخشی دیگر از کتاب، معتقدان به شفاعت را «غافلان از حقیقت توحید» میخواند و دستور میدهد که ایمان به خداوند باید «بِلا شفیع» باشد [۵۶]. در بخش دیگر نیز چنین مینگارد:
«برخی کسانی که به معصیت میل دارند، باوری را برمیگزینند که عفو و خلاص از عقاب آخرت در آن باشد؛ پاک شدن گناهان به سبب بُکاء [= گریستن] بر حسین و اعتقاد به «حب علی لا یضره سیئة» نمونههایی از این باورهاست» [۵٧].
آنچه گفته شد، نمونهای از رویکرد اصلاح دینی شیخ نجم آبادی بود که مانند آن را در تمام بخشهای کتاب تحریر العقلاء میتوان یافت. نکتۀ مهم این است که کتاب مورد نظر، از دست نوشتههای شیخ فراهم آمده است که در مجالس خود به شاگردانش انتقال میداد [۵۸]. او این گفتارها را «قول و بیان عقلاء [۵٩]» مینامید» [۶۰].
[۴۶] قزوینی، محمد، بیست مقاله قزوینی، ص ۸ و ٩. [۴٧] یادداشتهای میرزا محمد خان قزوینی در: براون، ادوارد، انقلاب ایران، ص۴۰۰. [۴۸] صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه، ص ۳۵۶ . [۴٩] ملکزاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ص۱٧۰ و ۱٧۱. [۵۰] تقى زاده، سید حسن، زندگی طوفانی، ص۱۱۳. [۵۱] نجم آبادی، شیخ هادی، تحریر العقلاء، ص ۱ تا ۴٩. [۵۲] همان، ص ۴٩ تا ۵۳. [۵۳] همان، ص ۸۲. [۵۴] روایت کامل در منابع شیعه چنین است: «حُبُّ عَلِیٍّ حَسَنَةٌ، لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ وَ بُغْضُهُ سَیِّئَةٌ لَا تَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»، یعنی: «دوستى على، کار نیکی است که با داشتن آن، گناه زیانى نمیرساند و دشمنى على گناهی است که با وجود آن، کار نیک سودى ندارد». [۵۵] نجم آبادی، شیخ هادی، تحریر العقلاء، همان، ص ۱۳۳ تا ۱۳۵. [۵۶] همان، ص ۲۶٧ و ۲۶۸. [۵٧] همان، ص ۲٩۴. [۵۸] نور الدین چهاردهى در این زمینه مینویسد: «تقریرات شیخ به خود که از فاضل نامداران ایران بودند، به نام تحریر العقلاء به طبع رسیده است» (چهاردهی، نور الدین، سلسلههای صوفیه در ایران، ص۱٧). وی در جایی دیگر مینویسد: «قسمتی از تقریرات این عالم ربانی، تحت نام تحریر العقلاء جمع آوری و منتشر شد» (چهاردهی، نور الدین، وهابیت و ریشههای آن، ص ۱۱٧). [۵٩] نجم آبادی، شیخ هادی، تحریر العقلاء، مقدمۀ مرتضى نجم آبادی. [۶۰] سید مقداد نبوی رضوی، نگاهى تحلیلى به تکاپوهاى فکرى شریعت سنگلجى، فصلنامۀ «امامت پژوهى»، سال اول، شمارۀ ۴، ص ۲۶۱ تا ۲۶۳.