زندگینامه مصلح كبیر و علامه شهیر آیت الله شریعت سنگلجی

فهرست کتاب

۱۱ واکنش علمای سنتی شیعۀ امامیه در برابر اصلاح‌طلبی سنگلجی

۱۱ واکنش علمای سنتی شیعۀ امامیه در برابر اصلاح‌طلبی سنگلجی

پس از اینکه شریعت حرکت اصلاح‌طلبی دینی خود را شروع کرد و با کمال جرئت عقاید خرافی رایج بین مردم را که با تعالیم قرآن منافات داشت، رد ‌کرد، آخوندهای خرافی و روحانی‌نمایان متعصب در جوابش چیزی جز آزار و اذیت و متهم کردن به «وهابیت» نداشتند. به گزارش رسول جعفریان:

«اتهام سنی‌گری و وهابی‌زدگی بی‌دلیل و بیشتر از سوی کسانی که تعلّق خاطر شگفتی به پاره‌ای شعائر شیعی داشتند، مطرح می‌شد. برای نمونه نسبت به دکتر شریعتی که بیشتر ناظر به برخی از مطالب ارائه شده توسط وی در زمینۀ امامت بود که زمانی به آن‌ها اعتقاد داشت. این نکته‌ای بود که بعدها در نامۀ مشترک استاد مطهری و بارزگان مورد انکار آنان قرار گرفت. در آن نامه آمده بود که "معتقدیم نسبت‌هایی از قبیل سنی‌گری و وهّابی‌گری به او بی‌اساس است".

بی‌تردید اتهمام وهابی‌گری، گاه از سوی افرادی داده می‌شد که به هیچ روی علاقه‌ای به خروج از چهارچوبه رسمی که بسیاری از آن‌ها عرفیات تحمیل شده از دورۀ پیشین بود، نداشتند» [۱۵۰].

در واقع، شریعت سنگلجی، خود آزار و اذیت و تهمت‌هایی که تعدادی از روحانیون سنتی متعصب در حق او روا داشتند برایمان بازگو کرده و در مقدمۀ خود بر کتاب «توحید عبادت» اینچنین می‌نویسد:

«اگر چه تألیف و نشر این کتاب و کتاب «کلید فهم ‫قرآن» و «محاضرات در شب پنجشنبه» برای من ‫گران تمام شد، به این معنی ‫که بعضی ‫از اراذل و جَهَله ‫مردم و کسانیکه استشمام رایحه توحید ننموده، حمله‌های ‫شدید به نگارنده کردند و از هیچگونه افترا کوتاهی ‫ننمودند ‫و آنچه نفس اماره بسوء آنان امر کرد، اطاعت کردند. ‫البته خُلف عقاید و آراء و موهومات توده سخن گفتن، ‫کاری بسیار مشکل و خطرناک است و من قریب پانزده ‫سالست که بدان مبتلی ‫هستم؛ این امر تازه‌ای نیست. ‫به عقیدۀ من این افتضاحات که مردم جاهل و مدعیان ‫باطل بجهت اصل‬احاتی ‫که نموده‌ام به سرم می‌آورند کم و ‫ناچیز است‬‬؛ زیرا در این کتاب و سایر نوشتجات و ‫محاضرات، اسلام سلف صحیح به آنان معرفی ‫می‌شود و ‫در نتیجه‬‬‬، تیشه به ریشۀ خرافات زده و بتخانه‌ها خراب ‫می‌شود‬. مسلماً مرتزقین از موهومات ‫آوازشان بلند می‌شود و چون منافع خود را در خطر ‫می‌بینند با هر حربه‌ای که ممکن باشد با ما می‌جنگند، ولی ‫باید دانست جنگ اینان جنگ دینی ‫نیست، بلکه جنگ مادی و ‫اقتصادی می‌باشد، ای کاش به آنچه می‌گفتند معتقد بودند ‫زیرا دفاع از عقیده کاری پسندیده است، اگر واقعا ً متدینند ‫و برای دین خدمت می‌کنند، چرا پیوسته بمن حمله ‫می‌کنند، من که مردم را به خدای جهان، و ختمیت ‫سیدالمرسلین، و روز بازپسین و علم و تقوی دعوت ‫می‌کنم. در جامعه ما هزار منکر و بدعت شایع است، و ‫بسیاری از مردم بعناوین مختلف بر ضد قرآن و اسلام ‫برخواسته و مشغول به هزار خرابکاری هستند، چرا اینان ‫را مورد تعقیب خود قرار نمی‌‌دهند؟ چرا مردم را از رفتن ‫به رقاصخانه‌ها و شرابخانه‌ها و رباخواری و احتکار و امثال آن ‫نهی نکرده؟ و از قرائت کتب ضاله و مقالات ضاره که موجب ‫بر باد رفتن دین و عرض و ناموس مسلمین است جلوگیری ‫نمی‌کنند؟ چرا مردم را از خواندن این کتاب و کلید فهم قرآن ‫و شنیدن کلمات من منع می‌‌کنند؟ پر واضح است سبب ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬آن‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬،‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ‫اولاً: حسدیست که امثال و اقران نسبت بمن دارند، ‫چون حسود نتواند خود را بمرتبه محسود برساند، همت گماشته تا محسود را نزد مردم کوچک قلمداد کند، و باید ‫بداند که الحَسُود لا یسُود: حسود، هیچ گاه سید و آقا ‫نخواهد شد، و اگر شخص برای رضای خداوند کاری کند ‫حسد حساد مؤثر نخواهد گردید؛ ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‫ثانیاً: چون مکتوبات و محاضرات ما بحول و قوه الهی تأثیر زیادی در مردم روشنفکر نموده، و مردم را به قرآن ‫آشنا کرده، مسلّم است شخصی که آشنا به قرآن شد ‫دیگر اعتنائی به مدعیان باطل ندارد، اطاعت شیادان و ‫شیاطین انس را نمی‌کند، لذا حسودان که منافع خود را در ‫خطر می‌‌بینند باید برای حفظ آن بکوشند، و به هر ‫وسیله‌ای متوسل شوند. ‫گاهی مرا به کشتن تهدید می‌کنند، و توده را بر من ‫می‌شورانند: ﴿أَتَقۡتُلُونَ رَجُلًا أَن يَقُولَ رَبِّيَ ٱللَّهُ وَقَدۡ جَآءَكُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ مِن رَّبِّكُمۡۖ وَإِن يَكُ كَٰذِبٗا فَعَلَيۡهِ كَذِبُهُۥۖ وَإِن يَكُ صَادِقٗا يُصِبۡكُم بَعۡضُ ٱلَّذِي يَعِدُكُمۡۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ كَذَّابٞ ٢٨[غافر: ۲۸] ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬یعنی: (آیا می‌‌کشید مردی را که می‌‌گوید پروردگار من خدا ‫است و حال آنکه براهین متقنی از طرف پروردگار بر ‫مدعایش برای شما آورده است، اگر دروغگو است زور ‫وبال آن بر ضرر او خواهد بود، و اگر راستگو است پاره‌ای ‫از آنچه وعده می‌‌دهد از عذاب الهی بشما می‌‌رسد و ‫خداوند مسرف و دروغگو را هدایت نخواهد فرمود). و ‫هنگامی به مفتریات و اکاذیب صورت باطل به مقالات من ‫می‌دهند و نمی‌‌دانند «ما کان لِـلَّهِ ینمو» هر کاریکه برای ‫رضای خدا باشد، حق متعال او را نمو می‌‌دهد، خداوند ‫می ‌فرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ كَيۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا كَلِمَةٗ طَيِّبَةٗ كَشَجَرَةٖ طَيِّبَةٍ أَصۡلُهَا ثَابِتٞ وَفَرۡعُهَا فِي ٱلسَّمَآءِ ٢٤[إبراهيم:۲۴]، یعنی: ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ «آیا ندیدی چگونه ‫خداوند مثل زد کلمه پاکیزه را که توحید یا دعوت به اسلام ‫است مانند درخت طیبی که بیخ آن در زمین استوار و شاخ ‫آن در آسمانست؟». ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬ ‫باید بدانند به هیاهو و جنجال نمی‌شود کلمۀ حق را پایمال ‫کرد، همیشه غلبه و دولت با حق است، و باطل چند روزی ‫جولت دارد» [۱۵۱].‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬ و همچنین در مقدمۀ کتابش «کلید فهم قرآن» نوشت:

«از ابناى زمان رنج فراوان کشیدم و سبب آن این بود که اولاً محسود اقران واقع شدم بواسطه اینکه مورد بعضى از نعمت‌هاى الهى بوده از علم، حظّى [= بهره‌ای] داشتم و از عمل صالح نصیبى؛ از اینجهت همه قِسم بآزارم کوشیدند و هر افتراء و توهین که به یزید و شمر زده نشده بود، بالنسبه بمن مرتکب شدند؛ حتى دو بار قصد کشتن مرا کردند؛ لکن خداوند مرا حفظ فرمود. خیال می‌کردند خداوند بندگانش را بدست حساد می‌دهد؛ ندانستند که قلب‌ها بدست مقلب القلوب و عزت و ذلت و حیات و مرگ بید قدرت اوست:

﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِيَدِكَ ٱلۡخَيۡرُۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ . [آل عمران:۲۶] [۱۵۲].

و جهت دیگر دشمنى اقران و ابناء زمان این بود که خداوند متعال مرا هدایت بشناختن دین فرمود. دیدم در دین خرافاتى پیدا شده ‌است و به قرآن اباطیل و موهوماتى نسبت می‌دهند و در جامعه ما بجاى دین اسلام، از ادیان باطله و خرافات امم خالیه اصولى و احکامى جاى گزین [= جایگزین] شده‌ است که امتیاز [= تفاوت] میان اسلام و خرافات داده نمی‌شود؛ هزار گونه شرک و بت‌پرستى باسم دین توحید رونق پیدا کرده و هزار قِسم بدعت و خرافت بنام سنت پیغمبر رایج شده‌است و اگر مسلمین بهمین طریق پیش بروند و امتیاز میان حقیقت و مجاز داده نشود، هیچ عاقل و درس خوانده‌ای در دین نمیماند، بنا بر امر رسول اکرمصکه فرمود: «إِذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي الدِينِ فَلِلْعالِمِ أَن يُظْهِرَ عِلْمَهُ وَ إلا فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ الله» [۱۵۳]بر خود لازم دانستم که معلومات خود را در دین بیان کنم و خرافات را از قرآن دور گردانم و دین حقیقى را به مسلمانان معرفى کنم، و در این کار جز رضاى حضرت رحمن و حفظ قرآن و متابعت از سلف صالح وتأدیه امانت اسلاف با عقاب مقصد دیگری نداشتم و از ملامت ملامت‌‌‌ کننده نترسیدم.

أجدُ الملامة في هواك لذيذةً
حباً لذكـرِكَ فـلْيَلُمْنِي الـلُّوَّمُ

باز طرفداران خرافت و جهالت چون از راه دلیل و برهان نتوانستند درآیند، بهانه گرفتند؛ عوام را بر من شوراندند؛ از هیچگونه افتراء و توهین کوتاهى نکردند؛ مرا بمذاهبی نسبت دادند و آراء باطلی برای من درست کردند؛ حتى سخن چینى و سعایت‌هائى [= بدگویی] کردند که اگر خداوند حافظ نبود، براى نابود کردن من و خانمانم کافی بود.

خلاصه آنچه می‌خواستند بکنند کردند. در تمامى این شئون غیر از خداوند مددى نداشتم و ندارم ﴿وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ[الطلاق: ۳] [۱۵۴]» [۱۵۵].

[۱۵۰] رسول جعفریان، جریان‌ها وسازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۱۰۱۴. [۱۵۱] شریعت سنگلجی، توحید عبادت- یکتاپرستی، مقدمه مؤلف بر چاپ دوم کتاب، ص ب تا د. [۱۵۲] ترجمۀ آیه «بگو: بار خدایا، اى مالک فرمانروایى، هرکه را بخواهى، فرمانروایى بخشى و از هرکه بخواهى، بازستانى، و هرکه را بخواهى، اقتدار بخشى و هرکه را بخواهى، ذلیل مى‏کنى؛ خوبی‌ها همه به دست توست، که براستى بر هر کار توانایى‏». [۱۵۳] ترجمه روایت: «هرگاه بدعتی در دین پدید آید، وظیفۀ عالم است که عِلمش را آشکار کند؛ وگرنه لعنت خدا بر او باد». [۱۵۴] ترجمۀ آیه: «هر که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافى است‏»[الطلاق:۳]. [۱۵۵] شریعت سنگلجی، کلید فهم قرآن بانضمام براهین القرآن، مقدمه، ص ۶ و ٧.