درآمد
شریعت سنگلجی توحید را اساس دین میدانست و هرچیزی را که مغایر با توحید و آلوده به شرک و خرافه و خلاف عقل میدانست، تخطئه و محکوم میکرد. لذا بسیاری از عقاید مذهبی شیعه را نادرست، افسانه و بدعت میخواند و بسیاری از اخبار و احادیثی را که برخی از اعتقادات عوام بر اساس آنها بنا شده بود، رد میکرد و دروغ میشمرد و بدین خاطر، خشم مخالفانش را بر میانگیخت. او در «توحید عبادت» مینویسد:
«این بندۀ ضعیف فانی که سالها در علوم اسلامی مطالعات عمیق کرده و در تفسیر و حدیث و کلام و فلسفه و فقه و اصول و تارخ باندازۀ طاقت بشری خود تَحَرّی [= حقیقتجویی] و اجتهاد کردهام و در ملل و نِحَل [= مذاهب] و دیانت مطالعاتی کامل نموده و بمفاد: ﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَا﴾[العنکبوت: ۶٩] [٧۰]هدایت به قرآن شدهام و تحقیق در دین حنیف اسلام کرده و به اندازۀ استعداد خود تمیز بین حق و باطل دادهام و بارِ شرک و اوهام را ریخته و سلاسل [= زنجیرها] خرافات و اغلال [= قفلها] و اباطیل را پاره کرده و از سرچشمۀ قرآن سیراب شده و بنورش هدایت یافتهام، چون دیدم مطالبی را که فهمیدهام و بحقانیتش دو شاهدِ عادلِ عقل و شرع گواهی داده است، اگر برای تشنگان حقیقت اظهار نکنم، بنابر حدیث شریف:
«إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ» (وقتی بدعتها در دین ظاهر شد بر عالم است که دانستۀ خود را آشکار کند، و الا لعنت خدا بر او باد) مورد لعن رسول خداصخواهم گردید؛ از این جهت دست بکار زدم و نخست اقدام به امر اهمّ نمودم و آن، توحید اسلام است که رکن رکین دین و سرمایۀ سعادت دنیا و آخرتست و ـ بدبختانهـ در میان مردم معنی دیگر پیدا کرده، و هزار شرک بنام توحید ترویج شدهاست» [٧۱].
شریعت تاکید میکرد که در بیان عقاید و آرای خود، بر قرآن تکیه داشته و همواره به کلام الله استناد مینمود. او معتقد بود در کتاب خدا آیهای که خلایق از فهم آن عاجز باشند یافت نمیشود و تمامی آن قابل تدبر و فهم است. از آرا و عقاید شریعت سنگلجی، مهمترین نکتهای که میتواند در تحکیم پایههای نوگرایی دینی و راه و روش روشنفکران مذهبی مؤثر واقع شده باشد، همین رجوع مستقیم به قرآن و تدبر و تفکر در آن است. به طور کلی، همواره اصلیترین ویژگی روشنفکران مذهبی، بازگشت به قرآن بوده است [٧۲].
رسول جعفریان، تاریخنویس معاصر، مینویسد:
«دکتر ناصر الدین صاحب الزمانی [٧۳]در کتابش «دیباچهاى بر رهبری» از حرکت شریعت به عنوان یک نهضت ناشناخته یاد کرده و بر آن است که وی تلاش کرد تا بدون نَسخ اسلام و تنها با نقد پارهای از اخبار و احادیث، آن را به صورت یک نهضت ترقیخواهِ دستهجمعی و اجتماعی درآورده، آن را جهانبینی مقبول نسل نو قرار دهد. وی میگوید که راهی که او در تفکر دینی و اجتهادهای اسلامی پیمود، راهی انقلابی بود ... صاحب الزمانی بر آن است که افراطیترین نوع مشابه حرکت شریعت، حرکت کسروی است. وی مینویسد: «شریعت و کسروی» بیشتر تلاشی بازساز، ترمیمی، انطباقی و همساز داشتند؛ میکوشیدند کشتزار اجتماعی خود را از علفهای هرزهای که به گمان آن دو، طی قرنها در آن روییده بود، بپالایند و به پاکدینی صدر اسلام، توسل جویند ... نهایت در این رهگذر، شریعت ملاحظهکارتر، و کسروی تندتر و پرخاشجویانهتر میراند. اصلاحات پیشنهادی شریعت، بیشتر متوجه سازمان روحانیت و تفکر دینی بود؛ کسروی از روحانیت گذشته، متوجه عرصۀ ادب و سیاست نیز شده بود» [٧۴].
جعفریان پس از نقل آن مطالب، بر مقایسۀ شریعت با کسروی تبصره میکند و مینویسد:
«به طور قطع، مقایسۀ این دو امری نارواست. آنچه هست اینکه هر دو به گمان خود، در جهت اصلاح قدم برمیداشتند؛ حرکتی که به درگیری با روحانیون سنتی میانجامید. رضا خان هم که طرفدار تضعیف روحانیت [سنتی] بود راه را برای آنان باز میگذارد» [٧۵].
پژوهشگر معاصر، سید مقداد نبوی رضوی، از سید عبدالحجت بلاغی، که یکی از مخالفان سرسخت شریعت بود، چنین نقل میکند:
«مهمترین مسائلی که شریعت سنگلجی آنها را انکار میکرد عبارتند از: غیبت امام زمان، رجعت، معاد جسمانی، معراج، شفاعت و معجزههای انبیا. وی برای رسول خداصمعجزهای جز قرآن نمیشناخت» [٧۶].
اما به راستی این سخن افترای محض به شریعت است و از مرد متعصبی که مخالف سرسخت افکار شریعت بود، غیر منتظره نیست که چنین تهمتی بزند. در حقیقت، شریعت ابداً منکر اصل معراج، شفاعت یا معجزات انبیا نبود؛ بلکه برداشت رایج در مورد این امور را نقد میکرد و تفسیر صحیحی برای آنها میآورد. به عنوان مثال، نظر شریعت را در مورد معجزات انبیا، در ذیل میآوریم. او تحت عنوان «دلیل قرآن بر اثبات نبوت» چنین مینویسد:
«این قِسمِ خارق عادت در وضع شریعت و بیان معارف حقیقیه و حل مشکلات کونیه [= مربوط به هستی] که دسترس عقلاء و فلاسفه نیست و انبیاء و رسل بوحی الهی آشنا میشوند و او را معجزه عقلیه مینامند، دلالتش بر نبوت واضحتر است تا خارق عادت حسی، از قبیل اژدها شدن عصا یا انفلاق [= شکافتن] بحر و امثال آنکه این خارق حس دلالت ضروری بر نبوت ندارد؛ این امور هنگامی دلالت بر نبوت دارد که مُنضَمّ [= پیوست] بخارق علمی شود. پس معجزۀ رُسُل، اولاً و بالذات، علم و عمل است و معجزات حسّیه، مؤیِّد [= تأییدکنندۀ] معجزاتِ عقلیه است و معجزه علمی دلالتش بر نبوت، قطعی است؛ اما معجزات حسیه، شاهد بر معجزه عقلی میباشد» [٧٧].
آیا حقیقتاً این کلام بر انکار معجزات انبیا دلالت میکند؟
بعد از اینکه نظرات تعدادی از پژوهشگران در مورد تعالیم شریعت در موضوع اصلاحطلبی و احیای دین آوردیم، اینک ببینیم خود شریعت در مورد روش و نکات مهم اصلاحطلبیِ دینی خود چه میگوید. وی در کتاب «کلید فهم قرآن» چنین بیان میکند:
«... لذا متوجه به مُسَبِّبالاسباب [= سببساز] و مُسَهِّل الامور الصِعاب [= آسانکنندۀ امور دشوار] گردیده و ـ بحمداللهـ موفق بکشف مطلبى شدم و راه فهم دین و تدبر در قرآن مبین بر من باز شد و آن اینستکه باید دین را از سَلَف [= پیشینیان] گرفت نه از خَلَف؛ بعبارات واضحتر باید من ببینم در صدر اول اسلام، چه خبر بوده است و مسلمین صدر اول، قرآن را چگونه میفهمیدند و پیش از پیدایش فلسفه و تصوف و اشعریت و اعتزال اینها در اسلام، مسلمین چه دینى داشتند. ولی اگر خدای نخواسته شخص متدبر در قرآن بخواهد دین را از خلف بگیرد و به هیچ وجه سلف صالح را محل عنایت قرار ندهد، مسلماً گرفتار یکى از این فِرَق خواهد شد؛ وَ نَعُوذُ بِالله مِنَ الضَلاّلِ. پس از تَفَطُّن [= دانستن] به این معنى و هدایت شدن براه راست و صواب، یکمرتبه بحول و قوه الهى زنجیر تقالید را پاره کرده پرده تعصّبات و موهومات را دریدم و بارِ گران خرافات را از دوش برانداخته، مشمول عنایت پروردگار گردیده و دین را از سلف صالح اخذ کرده و هدایت به قرآن شدم؛ ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهۡتَدِيَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ﴾[الأعراف: ۴۳]» [٧۸].
بنابراین، بازگشت به قرآن کریم، که بهترین کلام است، جستجوی هدایت و راهنمایی در قرآن، فهمیدن قرآن طبق فهم صحابۀ صدر اسلام شو ترک تقلید، از مهمترین نکات روش شریعت در راه اصلاحطلبی دینی است. اینک به ذکر برخی از نکات در اندیشۀ اصلاحی شریعت میپردازیم [٧٩]:
[٧۰] «و کسانى که در راه ما کوشیدهاند، به یقین، راههاى خود را بر آنان مىنماییم» [عنکبوت:۶٩]. [٧۱] شریعت سنگلجی، توحید عبادت «یکتاپرستی»، ص ٧ و ۸ . [٧۲] نک: محمود طاهر احمدی، مقالۀ «درآمدی بر نوگرایی دینی در ایران»، سقوط: مجموعه مقالات همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران، ۱۳۸۲. [٧۳] دکتر محمد حسن ناصر الدین صاحب الزمانی، پژوهشگر و نویسدۀ معاصر ایرانی است و در فلسفه، روانشناسی و زبانشناسی تخصص دارد. کتابهای بسیاری تألیف نموده و مقالههای زیادی از او در مجلههای علمی ایران چاپ شده است. [٧۴] رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبیـ سیاسی ایران، ص ۱۰۲۲. [٧۵] همان، ص ۱۰۱۸، پاورقی شمارۀ ۲. [٧۶] بلاغى، سید عبدالحجت، تذکرۀ عرفاء، ۲۵٧ تا ۲۶۰. [٧٧] شریعت سنگلجی، کلید فهم قرآن بانضمام براهین قرآن، تهران، مؤسسۀ انتشارات دانش، چاپ پنجم (افست)، بدون تاریخ، ص ۲۱۱. [٧۸] همان، ص ۴ و ۵. ترجمۀ آیه: «ستایش خدایى را که ما را بدین [راه] هدایت نمود و اگر خدا ما را رهبرى نمىکرد، ما خود هدایت نمىیافتیم» [اعراف:۴۳]. [٧٩] در بخشهای بعدی کتاب، در مورد اصلاحات دینی شریعت در زمینۀ توحید عبادت و روش فهم قرآن، به تفصیل صحبت خواهیم کرد.