دیدگاه امام خوئی در مورد تحریف قرآن
هرگاه با شیعهای برخورد میکردم، با او در مورد اعتقاد رهبران و پیشوایان شیعه به تحریف قرآن به مباحثه میپرداختم. ایشان اظهار میداشتند که معتقد به چنین چیزی نبوده و خود را از پیروان امام خوئی رئیس وقت حوزه علمیه نجف اشرف معرفی نموده و هر نظری که مغایر با نظر ایشان بوده را غیر قابل قبول میدانستند. آیت الله خوئی بعد از بررسی آراء و نظرات مسلمانان خصوصاً شیعیان پیرامون تحریف قرآن در کتابش تفسیر البیان ص۲۵۲ چنین نتیجهگیری کردهاست: از آنچه در گذشته متذکر شدیم، برای خواننده واضح و مبرهن گردید که بحث تحریف قرآن خرافاتی بیش نیست و کسی آن را نخواهد پذیرفت مگر که ضعیف العقل باشد. اما آیت الله خوئی نظر دیگری نیز دارد که به عقیده کسانی که معتقد به تحریف قرآن هستند نزدیکتر میباشد. وی در کتاب مذکور ص۲۲۲ چنین میگوید: در وجود قرآنی دیگر از امیر المومنین علیسکه با این قرآن در ترتیب سورهها تفاوت دارد، شکی نیست. اتفاق و اجماع علماء بر وجود آن قرآن ما را از زحمت اثبات وجود آن بینیاز میکند، اگرچه در آن قرآن مطالبی موجود بوده است که در این قرآن نمیباشد، اما این مطلب به این اعتبار که حذف مطالب اضافی از قرآن تحریف باشد, بر تحریف قرآن دلالت نکرده, بلکه صحیح این است که گفته شود کلمات اضافی به منزلۀ تفسیر و توضیح برخی مفاهیم قرآن کریم از جانب خدای تعالی بودهاند. از این نظریۀ آیت الله خوئی میتوان به دو مسئله پی برد:
۱- وجود قرآنی دیگر که توسط حضرت علیسجمعآوری شده و با قرآن موجود در اختیار مسلمین، تفاوتهاییدارد.
۲- وجود شرح و تفصیل در قرآن به معنای نزول آنها به همراه آیات از جانب خداوند متعال خواهد بود.
جای بسی شگفتی از امامی است که به عقل و دانش درمیان علماء اشتهار دارد، امامی که بر اساس فتوای او پیروانشمیتوانند در نمازهایشان به امام سنی اقتداء نمایند. راستی چرا ما نباید حول یک محور جمع شویم که در آن برای خیالپردازیها و فریبکاریها جایی نباشد و همه به قرآن موجود اعتراف نماییم. اگر بر این موضوع اتحاد و اتفاِ ممکننباشد، پس داعیه تقریب بین المذاهب (شیعه و سنی) امری محال بنظر میرسد.