گامی بسوی حقیقت

فهرست کتاب

نتیجه‌گیری‌ از بحث‌ حاضر

نتیجه‌گیری‌ از بحث‌ حاضر

شاید خواننده‌ و یا شنونده‌ بگوید گذشته‌ چه‌ ربطی‌ به‌ ما دارد؟ و آیا درست‌ است‌ که‌ همه‌ شیعیان‌ را در گناه‌ نصیرالدین‌طوسی‌ و ابن‌ علقمی‌ شریک‌ بدانیم‌؟

در جواب‌ باید گفت‌ البته‌ که‌ عادلانه‌ نخواهد بود مسئولیت‌ آنچه‌ را که‌ نصیرالدین‌ طوسی‌ و ابن‌ علقمی‌ مرتکب‌ شده‌اند، بر عهده‌ تمام‌ شیعیان‌ بدانیم‌ و قصد ما هم‌ این‌ نیست‌. بلکه‌ می‌خواهیم‌ به‌ کسانیکه‌ ممکن‌ است‌ تحت‌ تأثیر گفته‌ها و افکار فریبکارانه‌ حکام‌ ایران‌ قرار گرفته‌ باشند هشدار بدهیم‌ و بگوئیم‌ آیا می‌دانسته‌اید خمینی‌ در کتابش‌ از نصیرالدین‌ طوسی‌تعریف‌، و با عنوان‌ (رض‌) از او یاد می‌کند؟ خمینی‌ در کتاب‌ حکومت‌ اسلامی‌ می‌نویسد نصیرالدین‌ طوسی‌ نقش‌ مهمی‌ در کمک‌ به‌ اسلام‌ ایفاء کرده‌ و مردم‌ فقدان‌ نصیرالدین‌ طوسی‌ و کسان‌ دیگری‌ نظیر او را که‌ خدمات‌ ارزنده‌ای‌ به ‌اسلام‌ کرده‌اند، احساس‌ می‌کنند.

می‌خواهیم‌ بگوئیم‌ آیا می‌دانید منظور از خمینی‌ از خدمات‌ ارزنده‌ نصیرالدین‌ طوسی‌ به‌ اسلام‌ چه‌ بوده‌ است‌؟

آنچه‌ که‌ خمینی‌ را بر آن‌ داشته‌ تا از نصیرالدین‌ طوسی‌ تجلیل‌ کند، زمینه‌ سازی‌ این‌ شخص‌ در کشتار میلیون‌ها تن‌ از پیروان ‌اهل‌ سنت‌ توسط‌ هلاکو خان‌ بوده‌ است.

این‌ نشان‌ می‌دهد که‌ خمینی‌ چه‌ کینه‌ عمیقی‌ نسبت‌ به‌ اهل‌ سنت‌ داشته‌ است‌. والا آیا هیچ‌ مسلمان‌ واقعی‌ و آزاده‌ بی‌غرضی‌ هست‌ که‌ از مسببین‌ این‌ فاجعه‌ هولناک‌ ابراز تنفر و انزجار نکند؟

همین‌ خمینی‌ که‌ از نصیرالدین‌ طوسی‌ تعریف‌ و با عنوان‌ (رض‌) از او یاد می‌کرد، هنگامی که‌ از عمر بن‌ خطاب‌ یاد می‌کند نه‌ تنها چنین‌ عنوانی‌ به‌ ایشان‌ نمی‌دهد بلکه‌ با ایشان‌ فحش‌ و ناسزا هم‌ می‌گوید. چگونه‌ است‌ که‌ خمینی‌ به‌ عمر بن‌خطاب‌ که‌ بغداد را از چنگ‌ مشرکین‌ خارج‌ کرد و اسلام‌ را به‌ آن‌ سرزمین‌ برد لعنت‌ می‌فرستد اما به‌ نصیرالدین‌ طوسی‌ که ‌بغداد را مجدداً به‌ دست‌ کفار سپرد و باعث‌ کشتار میلیون‌ها مسلمان‌ شد، درود می‌فرستد؟

آیا نه‌ نظر خمینی‌ شأن‌ و منزلت‌ همدستان‌ و وزیران‌ هلاکو پیش‌ خداوند بالاتر است‌ یا شأن‌ و مرتبه‌ به‌ اصحاب‌ پیامبر ج؟!.

نکته‌ دیگر اینکه‌ تاریخ‌ به‌ مثابه‌ آئینه‌ عبرتی‌ است‌ که‌ باید از آن‌ پند گرفت‌ و برای‌ اتخاذ مواضع‌ اصولی‌ و حرکت‌ صحیح‌ در زمان‌ حاضر از آن‌ سود برد. تاریخ‌ به‌ ما می‌آموزد که‌ باید صفوف‌ خود را از گروه‌ها و جریاناتی‌ که‌ در طول‌ تاریخ ‌پیشه‌ای‌ جز خیانت‌ و جنایت‌ نداشته‌ و همواره‌ دستشان‌ در دست‌ دشمنان‌ امت‌ اسلامی‌ بوده‌ است‌، جدا کنیم.

نکته‌ آخر اینکه‌ هنوز هم‌ هستند. همان‌ عقاید انحرافی‌ که‌ نیاکان‌ آن‌ها با پیروی‌ از آن‌ مسبب‌ و باعث‌ فجایع‌ دردناک‌ و تلخی‌در گذشته‌ بوده‌اند.

در زمان‌ حاضر شاهد مواضع‌ خصمانه‌ و فریبکارانه‌ دروزیها لبنان‌ نسبت‌ به‌ امت‌ اسلامی‌ و همدستی‌ آنان‌ با دشمنان ‌اسلام‌ بوده‌ایم‌. پیروان‌ این‌ فرقه‌ با نام‌ ظاهری‌ اسلام‌ فی‌ الواقع‌ منکر معاد و معتقد به‌ تناسخ‌ ارواح‌ هستند و به‌ پیامبر جتهمت‌های‌ ناروا نسبت‌ می‌دهند. در سال‌ ۱۹۸۳ به‌ هنگام‌ اشغال‌ لبنان‌ از سوی‌ اسرائیل‌، نیروهای‌ اشغالگر یهودی‌ در منطقه‌ تحت‌ نفوذ دروزی‌ها، با برادران‌ دروزی‌ خود ملاقات‌ و به‌ همین‌ مناسبت‌ جشن‌ها برپا کردند. در همین ‌ایام‌ دروزیا و شیعیان‌ در بیورت‌ علیه‌ نیروهای‌ سنی‌ متحد شده‌ بودند. یا نصیری‌ها که‌ علی‌ را خدا پنداشته‌ و معتقد به ‌قرآنی‌ دیگر هستند. با اینکه‌ شیعیان‌ امامی‌ علی‌ الظاهر نصیری‌ها و اسماعیلی‌ها را تکفیر می‌کنند اما آنچه‌ را که‌ عملاً انجام‌ می‌دهند، چیز دیگری‌ است.

وقایع‌ روزمره‌ به‌ خوبی‌ گواه‌ بر این‌ هستند که‌ ارتباط‌ و توافق‌ میان‌ شیعیان‌ و نصیری‌ها بیشتر از وجود مشترک‌ میان‌ شیعه‌ و سنی‌ می‌باشد. یا در مورد شیعیان‌ جبل‌ عامل‌ فراموش‌ نکرده‌ایم‌ که‌ چگونه‌ با صلیبی‌ها همکاری‌ کردند.

و اما جای‌ بسی‌ تأسف‌ است‌ که‌ برخی‌ از سردمداران‌ نهضت‌های‌ اسلامی‌ در وقایع‌ گذشته‌ خود را به‌ نا آگاهی‌ می‌زنند وبه‌ این‌ قانع‌‌اند که‌ طرح‌ این‌ مسائل‌ مانع‌ از وحدت‌ میان‌ مسلمانان‌ می‌شود! و یا اینکه‌ می‌گویند شیعیان‌ امروز از شیعیان‌ دیروز فرق دارند و مذهب‌ و مذهب‌ جعفری‌ را به‌ عنوان‌ مذهب‌ پنجم‌ در کنار مذاهب‌ چهارگانه‌ حنفی‌، شافعی‌، حنبلی ‌و مالکی‌ قلمداد می‌کنند. ای‌ کاش‌ این‌ دسته‌ کمی‌ به‌ خودشان‌ نمایانگر عقیده‌ و افکار و اعمال‌ این‌ فرقه‌‌هاست‌ و به‌راستی‌ که‌ این‌ فرقه‌ها دشمنان‌ حق‌ و از اهل‌ باطلند.

کسانی‌ که‌ خواهان‌ وحدت‌ با شیعیان‌ هستند باید بدانند که‌ وحدت‌ کلمه‌ ارتباط‌ تنگاتنگی‌ با وحدت‌ عقیده‌ دارد و غیر ممکن‌ است‌ که‌ بین‌ دو نفر وحدت‌ برقرار شود که‌ یکی‌ موحد و دیگری‌ مشرک‌ باشد. یکی‌ رو به‌ قبله‌ کند و دیگری‌ رو به ‌قبر، یکی‌ دستش‌ را به‌سوی‌ آسمان‌ بلند کند و دیگری‌ دستش‌ را به‌سوی‌ قبر امام‌ و یا امامزاده‌ و یا به‌سوی‌ کربلا و سامراو نجف‌ بلند کند. چرا که‌ برای‌ مسلمانان‌، توحید شرط‌ وحدت‌ کلمه‌ است‌. وحدت‌ مطلوب‌ وحدت‌ قلبهاست‌ هرچند که‌ از نظر جغرافیایی‌ از هم‌ فاصله‌ داشته‌ باشیم‌ و همانا وحدت‌ حقیقی‌ آن‌ است‌ که‌ مورد رضای‌ خداوند و بر طبق‌ قرآن‌ و سنت‌ پیامبر جصورت‌ گیرد.

در پایان‌ از خداوند بزرگ‌ مسئلت‌ می‌نمائیم‌ که‌ ما و آن‌ها و جمیع‌ مسلمین‌ را به‌ راه‌ راست‌ و راهی‌ که‌ متضمن‌ سعادت‌ دنیا و آخرت‌ است‌، هدایت‌ کند و از خداوند می‌خواهیم‌ به‌ همه‌ ما توفیق‌ حرکت‌ و گام‌ برداشتن‌ در مسیری‌ که‌ او می‌پسندد عطا کند و ما و آن‌ها را در زمره‌ کسانی‌ قرار دهد که‌ چون‌ سخن‌ حق‌ را بشنوند از آن‌ تبعیت‌ می‌کنند. و از خالق‌ یکتا می‌خواهیم‌ که‌ این‌ نوشته‌ را بر همه‌ مفید بگرداند و لغزش‌هایمان‌ را، بر ما ببخشد.