مباحثۀ امام مالک و یکی از کینه توزان در مورد اصحاب
مردی خدمت امام مالک/رسید و گفت من با فلان و فلان (از اصحاب) کینه و دشمنی دارم. امام مالک در جواب فرموده است: ﴿ لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ ٨ ﴾[الحشر: ۸]. ترجمه: «اموال فیء برای مهاجرین، فقرایی است که رانده شدند از خانهها و اموالشان و میطلبند نعمت و خوشنودی خداوند را، یاری و نصرت میکنند خدا و رسولش و ایشانند صادقین». امام مالک گفت: تو از مهاجرین هستی مرد پاسخ داد: خیر امام مالک دنباله آیه را تلاوتکرد: ﴿ وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠﴾[الحشر: ۹]. ترجمه: «آنان راست کسانی که ایمان آوردند و قبل از مهاجرین در مدینه سکنی گزیده بودند (انصار) آنها برادران مهاجرشان را دوست دارندو نسبت به آنچه به آنها (مهاجرین) از اموال داده شده است حسادت نمیورزند و آنچه را که خود به آن نیاز دارند ایثار میکنند». امام مالک از آن مرد پرسید: آیا تو از ایشان (انصار) هستی؟ مرد در جواب گفت: خیر. سپس امام مالک دنباله آیه را تلاوت نمود: ﴿ وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِی قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِیمٌ ١٠ ﴾[الحشر: ۱۰]. ترجمه: «و نیز آنان راست که آمده بعد از مهاجرین و انصار (سائر مسلمین) میگویند ای پروردگارا بیامرز ما را و برادران ما را که از ما در ایمان آوردن پیشی جستند و قرار مده در دلهای ما هیچ کینهای نسبت به آنانیکه ایمان آورند پروردگارا هر آئینه تو بخشنده و مهربانی».
امام مالک از آن مرد پرسید: آیا تو از این گروه هستی؟ مرد گفت: امیدوارم از این گروه باشم. امام مالک گفت: هرکسی بغض و کینه آنها را در دل داشته و به آنان ناسزا گوید از این گروه نیست.
به عبارتی هرکس به مصادیق آیه اول و دوم به ایشان ناسزا گوید در زمره کسانی که آیه سوم آنها را شامل میشود نخواهد بود.
مشابه همین مباحثه را اردبیلی در کتاب «كشف الغمة» ص۷۸ چاپ تبریز به نقل از علی بن حسین بن علی بن ابیطالب ذکرکرده است: مشکل آنهایی که به ابوبکر و عمر و عثمان ناسزا میگویند این است که آنها علاوه بر اینکه بیخبر از این هستند که آنها اصحاب پیامبر جبودهاند، بلکه بیخبر از این هستند که آنان داماد و برخی پدر زن پیامبر جبودهاند. پیامبر جدو دخترش را یکی پس از دیگری به نکاح عثمان درآورد. رسول خدا جداماد عمر بود و حفصه دختر عمر را به همسری داشت. پیامبر جهمچنین داماد ابوبکر بود و عایشه دختر ابوبکر را به همسری برگزید. پس آیا میتوان تصور کرد که پیامبر جبا اشخاص ناصالح پیمان خانوادگی میبست و اصحاب و همنشینان ناصالحی برمیگزید؟