گامی دیگر بسوی تفرقه افکنی میان شیعه و سنی یا کتاب ثم اهتدیت
اخیراً مراکز شیعی در ایران که تحقیقاً از بسط اختلافات میان شیعه و سنی منتفع میشوند، کتابی به نام «ثم اهتدیت» «آنگاه هدایت شدم» - که اتفاقاً بهترین نام برای آن «ثم ظللت» «آنگاه گمراه شدم« است - از آقای محمد تیجانی سماوی در سطحی گسترده در سراسر جهان و بخصوص در کشورهای اهل سنت توزیع کردهاند. این کتاب تجربیات صوفیانه شخص نگارنده است و جریان مباحثات وی با عدهای از به اصطلاح علمای اهل سنت است که نهایتاً به شیعه شدنش میانجامد. نگاه هرچند گذرا به بعضی جملات و عناوین این کتاب میاندازیم. و شما خواننده گرامی خواهید دید چگونه اصحاب و همسران پیامبر جمورد هتاکی ایشان قرار میگیرند درحالی که گمان وی اینست که خداوند او را هدایت کرده است.
مینویسد: اصحاب، پیامبر جرا آزردند، نسبت به او زبان درازی نمودند، حق او را اداء نکرده و به او احترام قائل نبودند. با او به جدال پرداخته، عناد میورزیدند و از دستور خدا سرپیچی میکردند [۱۹].
اضافه میکند: اصحاب خود را از پیامبر جبالاتر میدانستند بنابراین شایسته هیچگونه احترامی نیستند. آنها (اصحاب) انسانهای ضعیف العقلی را اجیر کردند تا در فضیلت آنها حدیث جعل کنند [۲۰].
همچنین اضافه میکند: عمر تقوی نداشت و از خدا نمیترسید. اصحاب به دنیا متمایل شده و مرتد گردیدند و در رفتن به جهاد سستی نشان دادند [۲۱].
سخنان بسیار عجیبی است! آیا نویسنده ملاک تقوی را تعیین میکند یا خداوند متعال؟ چه کسانی شهرها و سایر بلاد رافتح نموده، اسلام را منتشر کرده و جان و مال و فرزندانشان را وقف گسترش اسلام نمودند. شاید نویسنده خیال پرداز گمان میکند گسترش اسلام در شرق و غرب عالم نتیجه اقدامات مذبوحانه خود و امثال وی میباشد؟ حقیقت این است که گسترش اسلام حاصل جانفشانیها و دلاوریهای یاران پیامبر جبوده است که توانسته ندای اسلام را تا امروزدر شرق و غرب عالم به گوش جهانیان برساند. اصحاب برخلاف نگارنده گستاخ که پیوسته سعی در دامن زدن به اختلافات دارد، جز پیروی از فرمایشات رسول خدا و جلب رضایت خداوند قصد و هدفی نداشتند. با این وجود آنها را متهم میکند که به دنیا چشم داشته و در جهاد سستی کردهاند! جای بسی شگفتی است.
تیجانی در ص ۱۰۴ مینویسد: اصحاب مرتد شدند. و در ص۱۰۷ میگوید: اصحاب در دین تبدیل و تغییر دادند، و مانند یهودیان گفتند شنیدیم اما سرپیچی کردند. خودشان علیه خودشان گواهی دادند که سنت پیامبر جرا تغییر دادهاند.
در ص۱۰۹ مینویسد: عائشه سنت پیامبر جرا تغییر داد.
نظیر این جملات و عبارات بیپایه و اساس را به وفور میتوان در این کتاب یافت. این کتاب به زبانهای بسیاری ترجمه شده و سردمداران تشیع با سعی تمام مشغول توزیع این کتاب در شرق و غرب عالم هستند. حتی هم اکنون این کتاب به عنوان یکی از واحدهای درسی دانشگاههای داخل ایران جبراً به دانشجویان تدریس میشود و بعضاً دانشجویانی آگاه و طالب هدایت که از مطالب این کتاب شگفتزده میشوند، به خود آمده، با استاد مربوطه، که عموماً از فارغ التحصیلان حوزههای علمیه بوده و با اطلاعات ایران، رابطه مستقیم دارند، به مباحثه میپردازند. که متأسفانه گاهاً به مشروط شدن دانشجو، معرفی وی به کمیته انضباطی و حتی اخراج یا زندانی نمودن وی میانجامد. بنابراین دانشجویان، که در تمام جهان به صراحت لهجه و آزاد اندیشی شهره خاص و عامند، در حکومت به اصطلاح اسلامی ایران حق هیچگونه اظهار نظری خلاف مطالب کتابهای درسی خود نداشته و از هراس خطرات و عواقب اعتراض لب بدندان میگیرند که مبادا متهم به آنارشیسم طلبی گردند.
روشن است که این نویسنده گستاخ گمراه شده و کینه و دشمنیاش نسبت به کسانی که اسلام با همت آنها به بالندگیور شد رسیده است را هدایت مینامد.
جالب است که بدانیم تیجانی ابتدا صوفی مذهب بوده و به همین دلیل دارای نقطه نظراتی مشابه با نظریات شیعه بوده است. همچنانکه مورخ شهیر ابن خلدون مینویسد: «تصوف جزئی از تشیع است».
اعمال مشابهی که شیعیان و صوفیان انجام میدهند، همانند سجده بر قبور، تقدیس اولیاء و ائمه و مدد جستن از مردگان این دو مسلک را هر چه بیشتر به هم نزدیک میکند. کما اینکه هر دو گروه کتاب خدا و سنت پیامبر جرا به تمام و کمال قبول ندارند. کتاب تیجانی دلیل دیگری است بر اینکه وحدت شیعه و سنی ممکن نیست مگر اینکه شیعیان دست از عناد و انکار اصحاب یاران و همسران پیامبر جبرداشته و نیز دلیل قاطعی است بر اینکه مواضع و نقطه نظرات شیعیان امروز و دیروز فرق چندانی ندارد.
[۱۹] ص: ۸۸-۸۹. [۲۰] ص: ۹۲-۹۳. [۲۱] ص: ۹۹-۱۰۱.