صدقه و انفاق در راه خدا، یا ریا و خودنمایی
هیچ شریعتی از شرایع ملّتها یافت نمیشود که بمانند شریعت مقدس اسلام، انسان را بر انفاق و بخشش در راه خیر و نیکی تشویق و ترغیب نماید و او را از بخل و تنگ چشمی برحذر دارد.
اسلام مردم را دعوت مینماید تا امتیازات طبقاتی را در جامعه، از بین ببرند و آنان را به خیر و احسان و بخشش و دَهِش در راه خدا و کمک به طبقۀ محروم و مستضعف و فقیر و نیازمندِ جامعه تشویق میسازد. اسلام کمک به مستمندان را بسیار دوست دارد و نیکوکاران و کمک کنندگان به فقراء و مساکین را به عاقبت خیر و آیندۀ خوب و اجر و پاداش بزرگ وعده میدهد.
یکی از مشکلاتِ بزرگ اجتماعی که همواره انسان دچار آن بوده و هم اکنون با تمام پیشرفتهای صنعتی و تکنیکی و مادی و تکنولوژی که نصیب بشر شده، نیز با آن مواجه است، مشکل فاصلۀ طبقاتی است، به این معنی که فقر و بیچارگی و تهیدستی در یک طرف، و تراکم اموال در طرف دیگر قرار گیرد.
عدهای آنقدر ثروت بیاندوزند که حساب و کتاب اموالشان را نتوانند داشته باشند، و عدۀ دیگری از فقر و تهیدستی رنج برند به طوری که تهیۀ لوازم ضروری زندگی از قبیل: غذا و مسکن و پوشاک ساده برای آنان ممکن نباشد.
بدیهی است جامعهای که قسمتی از آن بر پایۀ غنا و ثروت، و بخش مهم دیگر آن بر فقر و گرسنگی بنا شود، قابل دوام و ثبات نبوده و هرگز به سعادت واقعی نخواهد رسید؛ و در چنین جامعهای دلهره و اضطراب و نگرانی و بدبینی، و بالاخره دشمنی و جنگ اجتنابناپذیر است.
گر چه در گذشته این اختلاف در جوامع انسانی بوده است ولی باید گفت که متأسفانه در زمان ما این فاصلۀ طبقاتی به مراتب بیشتر و خطرناک تر شده است، زیرا از یک سو، درهای کمکهای انسانی و تعاون و همکاری به معنای حقیقی به روی مردم بسته شده است، و از سوی دیگر رباخواری (که یکی از موجبات بزرگ فاصلۀ طبقاتی است) با شکلهای مختلف به روی آنها باز شده است.
با این که دانشمندان و مکتبهای اقتصادی جهان به فکر چاره و حلِّ این مشکل بزرگ اجتماعی بودهاند و هر کدام راهی را انتخاب کردهاند به طوری که کمونیسم از راه الغای مالکیّت فردی، و نظام سرمایهداری از راه گرفتن مالیاتهای سنگین، و تشکیل مؤسسات عام المنفعة (که به تشریفات بیشتر شبیه است تا به حلِّ فاصلۀ طبقاتی) به گمان خود به مبارزه با آن برخواستهاند، ولی حقیقت این است که هیچ کدام از آنها نتوانستهاند گام مؤثری در این راه بردارند، زیرا حل این مشکل با روح مادّیگری که بر جهان حاکم است، ممکن نیست.
ولی با دقت در احکام تابناک و روح بخش و حیات آفرین اسلام، آشکار میشود که یکی از اهداف والای اسلام این است که اختلافات غیرعادلانهای که در اثر بیعدالتیهای اجتماعی در میان طبقۀ غنی و ضعیف پیدا میشود، از بین برود و سطح زندگی کسانی که نمیتوانند نیازمندیهای زندگیشان را بدون کمک دیگران رفع کنند بالا بیاید و حداقل لوازم زندگی را داشته باشند. اسلام برای رسیدن به این هدف، برنامۀ وسیعی را در نظر گرفته است که تحریم رباخواری به طور مطلق، و وجوب پرداخت مالیاتهای اسلامی از قبیل: زکات و صدقات و مانند آنها، و تشویق به انفاق و بخشش و وقف و قرض الحسنه، و کمکهای مختلف مالی، قسمتی از این برنامه را تشکیل میدهد و از همه مهمتر زنده کردن روح ایمان و برادری انسانی در میان مسلمانان است.