علماء و فقهاء مخالف صدقه و خیرات نیستند
علماء چراغ هدایتند، پیامبران ارشادند، و امانتداران خدا در میان مردمند که گمراهان را هدایت و دست طالبان ارشاد را میگیرند و به مقصد میرسانند.
خداوند فهم وسیع، عقل سرشار، و بصیرت نافذ را به ایشان بخشیده است که از اشتباه و خطاء در رأی، و فساد فکری مصون باشند، و آنان را در کشف حقایق و غوامض علوم یاری دهد.
سینههایشان ظرف معارف، و دلهایشان گنجینۀ حکمتها است که بسان چشمههای جوشانی هستند که مردم را سیراب میسازند بدون اینکه خشک شوند.
اینچنین علمایی هر چند که در میان ملتی بیشتر باشند، آن ملت، پیشرفتهتر و مترقیتر است، و هر چند که در میان ملتی کم و اندک باشند، کمی و اندک بودنشان در هر ملت، موجب انحطاط و عقب ماندگی آن ملت است.
با مرگ چنین علمایی، چراغی که تاریکیهای زندگی را میزدود، خاموش میشود، و شمشیر برندهای که مدافع حق و پشتیبان سنّت بود، کند میشود، و رکنی از ارکان عظمت امت اسلامی منهدم میگردد و هرگاه چنین علمایی، جانشینی نیکو نداشته باشند، تاریکی ظلالت و گمراهی و جهالت و بیخردی بر جوامع بشری حاکم میشود و خرافات و اوهام و بدعات و اراجیف بر عقلها مستولی میشود و حشرات فتنه و گمراهی در فضای اسلامی ظاهر میگردند، و کسانی صدر نشین مجالس میشوند که شایستگی و لیاقت آن را ندارند، و افرادی بر کسی افتاء مینشینند که هیچ نسبتی با علم و دانش و حکمت و فرزانگی ندارند، و در نتیجه، اساطیر و خرافات و بدعتها و ناهمواریها حاکم شده، علم حقیقی رخت برمیبندد و گمراهی و ضلالت همه جا را فرا میگیرد.
پس بر عامۀ مردم لازم است که قدر و قیمت علمای ربّانی خویش را بدانند، و بر فهم آنچه که در زندگی به آن نیازمندند، بکوشند تا در وادی جهل و گمراهی قرار نگیرند.
کلیۀ فقهاء و دانشمندان اسلامی (در طی قرون و اعصار) به رعایت راه و روش اصیلِ اسلامی دربارۀ پذیرایی کردن از بازماندگان متوفّی تأکید کردهاند، و گفتهاند که روش دین اسلام بر مبنای سنّت مؤکد رسول خدا جاین است که همسایهها و اقوام و خویشاوندان متوفّی در نخستین شب و روز حادثۀ وفات، تمام افراد خانوادۀ متوفّی را به شام و ناهار دعوت کنند، و با اصرار از آنها خواهش کرده که به اندازۀ کافی از غذای آنها تناول نمایند.
متأسفانه از چندی قبل (بر اثر نفوذ فرهنگهای سرمایهداری و تظاهر به قدرتهای مالی) این راه و روش اصیلِ اسلامی، وارونه گردیده و خانوادۀ متوفّی در ایام حادثۀ وفات، مردم را به شام و ناهار دعوت نمودهاند و به خدمت آنها کمر بستهاند و چون علماء و فقهاء این راه و روش را برخلاف اوامر و فرامین خدا و تعالیم و آموزههای پیامبر جو احکام و دستورات شرع مقدس اسلام دیدند، فوراً صدای اعتراض خویش را بلند کردند و صریحاً به مردم هشدار دادهاند که وارونه کردن یک سنّت ثابت و اصیل و ارزندۀ اسلامی، بدعتی ناپسند و مکروه است، و قبول اینچنین دعوتها، با مقررات اسلامی به هیچ وجه وفق نمیکند.
اما با نهایت تأسف عدهای از سرمایهداران بیخاصیّت و بیدرد، و مُتموّلان بدبخت و تهیدل، و بعضاً خانوادههای متوسط هستند که در برابر اخطار و هشدار مکرر فقهاء و علمای اسلامی میایستند و حاضر نیستند که از این بدعت و پدیدۀ نامطلوب سرمایه داری و تجمل پرستی دست بردارند، و با کمال وقاحت و بیشرمی میگویند: «علماء ما را از خیرات و صدقات منع میکنند و نمیگذارند که ما در راه خدا بذل و بخشش و انفاق و صدقه نمائیم!!»
این بیچارهها و بندگان هوا و هوس، و بردگان شیطان بدکاره و نفس اماره، و شهوتپرستان تجملگرا، و دنیاپرستان حاتمنما، نمیدانند که هیچ عالم و فقیهی از صدقه دادن در راه خدا کسی را منع نکرده است و نمیکند و نخواهد کرد، بلکه یکی از وظایف بزرگ علمای بزرگوار این است که بندگان خداوندﻷرا به صدقه دادن در راه خدا و بذل و بخشش در امور خیریه فرمان دهند و در این زمینه آنها را تشویق و ترغیب نمایند، و فضائل صدقات را برای بندگان خدا بیان کنند.
علماء نمیگویند که در راه خدا صدقه و خیرات نکنید، بلکه آنها میگویند که صدقات و خیرات خویش را در راه مشروع و بر مبنای اوامر و فرامین الهی و براساس تعالیم و آموزههای نبوی و بر مبنای احکام و دستورات شرعی، صرف کنید.
آنها میگویند که در صدقه و خیرات خویش، رضایت و خشنودی خدا را نصب العین و آویزۀ گوش خویش قرار دهید، نه رضایت مردم را؛ به خاطر خدا انفاق کنید نه به خاطر اینکه سرمایههای خویش را به رخ مردم بکشید و در میدان مسابقات تجمل پرستی از رقبای خویش سبقت بگیرید و برای حاتم نمایی و نیک منشی خویش و عوام فریبی و ظاهرسازی تبلیغ بکنید.
آنها میگویند: مال و صدقات خود را در راستای تظاهر و سمعه، و ریاء و تفاخر خرج نکنید، چرا که فرجام عملی که در آن تظاهر و ریاء باشد، غیر از زیان و رسوایی دنیا و آخرت، چیز دیگری نخواهد بود.
آنها میگویند: صدقه در راه خدا روز معین، شب معین، ساعت معین، ماه معین و سال معین ندارد، بلکه ما میتوانیم بر مبنای سنّت رسول خدا جدر همان ساعت که شخصی دار فانی را وداع میکند، صدقه در راه خدا بدهیم و ثواب آن را به روح اموات خویش ببخشیم.
آنها میگویند: صدقات و خیرات را به مستحقین آنها بدهید، نه به ثروتمندان و صاحبان مال و منال و جاه و مقام! آنها مخالف صدقه نیستند، مخالف اعمال ریاکارانه و منافقانۀ سرمایهداران جیب پر و تهی دلی هستند که فقط برای حفظ نام و شخصیت خانوادۀ خویش خرج میکنند.
آنها چطور با چنین مراسمی (به اصطلاح «صدقه و خیرات») مخالفت نکنند، در حالی که چنین مراسمی باعث مشقت مالی و جسمانی بازماندگان متوفّی میشود. امروز وقتی که حادثۀ وفات یکی از عزیزان را به خانواده میدهند، فوراً در برابر این مصیبت شوک عجیبی به خانوادۀ متوفّی وارد میشود، پذیرایی از مهمانان بیشمار، در شامها و ناهارها و با عرض و طول سفرههای رنگین و پرخرج (آن هم بدون آمادگی قبلی و بدون مهلت و فرصت) سرپرست خانوادۀ ماتمزده را سراسیمه و سرگردان مینماید، و بیچاره مجبور میگردد حادثۀ وفات را فراموش کند و نادیده بگیرد، و در جهت حفظ نام و شخصیت خانوادۀ خویش، تمام هوش و حواس خود را در راه دست و پا کردن وسایل پذیرایی به کار بیندازد و پسران و برادران داغدیدۀ متوفّی را با چشمان تر و اشکبار راهی نانواییها و قصابیها و بقالیها نماید و برای پیدا کردن ظروف و سرویسهای تکمیل غذاخوری به این در و آن در بزنند، و بیچاره مادران و خواهران و دختران ماتم زده که با حالت گریه و چشمان اشکبار، آستینها را بالا بزنند و به آشپزخانهها بشتابند و در حال پختن غذاهای متنوع، در کنار دیگهای سیاه، و دست و پنجه نرم کردن با دود و آتش، صدای گریه و زاری آنها در کنار غرش گازها به گوش برسد، و آه گرم دلهای سوختۀ آنها، همراه دودهای غلیظ از دودکشها بالا برود! و اشک چشمان آنها که از دلهای بریانی برمیخیزد، در کنار اشک کبابهای کوبیده و برگ، جاری گردد!!
آری علماء میگویند: تو که به دستور رسول خدا جدر ایام ماتم و عزاداری به خانوادههای مصیبت زده، چند وعده غذا نمیدهی و برای پذیرایی از زن و مرد و بزرگ و کوچک آنها کمر خدمت نمیبندی، کدام اصل انسانی و عاطفی و اخلاقی به تو اجازه میدهد که مادران و خواهران و دختران ماتمزدۀ متوفّی، با چشم گریان و دل بریان، برای تو آشپزی کنند؟! و پسران و برادران متوفّی، با چشمان اشکبار در خدمت شما بایستند و چایی داغ و نوشابههای سرد را برای تو بیاورند، و برای تو سفرههای شام و ناهار بچینند؟!!
با این وجود باز بگو که علماء مخالف صدقه و خیراتاند، نه! هرگز علماء مخالف صدقات و خیرات نیستند، بلکه مخالف ورشکسته کردن بازماندگان متوفّیاند، مخالف نفوذ فرهنگهای سرمایهداری و تظاهر به قدرتهای مالیاند، مخالف وارونه کردن سنّتهای گهربار رسول خدایند، مخالف ریاکاری و خودنمایی و تظاهر و ظاهرسازیاند، مخالف پدیدههای نامطلوب سرمایهداریاند، مخالف بدعتها و خرافات و اراجیف و اکاذیباند، مخالف دور شدن از اصل انسانی و اخلاقی و عاطفیاند، مخالف تجملپرستی و سرمایههای خویش را به رخ مردم کشیدناند، مخالف حاتم نمایی و عوامفریبیاند، مخالف ضدارزشها و شهوتپرستیاند...