بوی کافور، عطر فاکتور
وقتی که پلکهای مرده برای همیشه روی هم گذاشته میشوند و کالبد و جسد بیتحرّک و جامد او را به غسّالخانه میبرند و لباسهای فاخر و زیبای او را از بدنش بیرون میکنند و به او «سِدر» و «کافور» میریزند تا خوشبو شود، و کفن سفید بر تن او میکنند و... در همین اثنا در فضای خانوادۀ ماتمزده، «عطر فاکتور» طنینانداز میشود، و از هر کجا به مشام سرپرست خانوادۀ ماتمزده میرسد.
فاکتور غذاهای متنوع و لذیذ، فاکتور ظروفِ ظریف، فاکتور سرویسهای تکمیل غذاخوری، فاکتور چای، فاکتور تنباکو، فاکتور آشامیدنیهای مطبوع از قبیل نوشابه و غیره، فاکتور آشپزخانهها، فاکتور قنادیها، فاکتور قصابیها، فاکتور بقالیها و... بیچاره سرپرست خانوادۀ ماتمزده که همان لحظهای که خبر وحشتناک فوت یکی از عزیزانش را به او میدهند، فوراً در یک حالت آمادهباش برای پذیرایی از مهمانان بیشمار قرار میگیرد که باید در شامها و ناهارها، و با عرض و طول سفرههای رنگین و پرخرج و غذاهای متنوع و لذیذ و آشامیدنیهای مطبوع (آن هم بدون آمادگی قبلی و بدون مهلت و فرصت) از آنها پذیرایی کند.
این شوک بزرگ، سرپرست خانوادۀ ماتم زده را سراسیمه و سرگردان میکند و بیچاره مجبور میگردد حادثۀ وفات را فراموش کند و نادیده بگیرد و در جهت حفظ نام و شخصیت خانوادۀ خویش، تمام هوش و حواس خویش را در راه دست و پا کردن وسایل پذیرایی به کار بیندازد و با چشمانی اشکبار راهی نانواییها و قصابیها و بقالیها شود و برای پیدا کردن ظروف ظریف و سرویسهای تکمیل غذاخوری به این در و آن در بزند و خویشتن را به خرج بیندازد و فاکتورهای عجیب و غریب، با هزینههای هنگفت و سرسامآور را به خانوادۀ ماتمزده به ارمغان بیاورد.
اگر چه اصل کیفر آن جهان است
و سختیهای دنیا امتحان است
ولی وقتی که میمیرد عزیزی
فشار قبر آن بر زندگان است
براستی ترک سنّت رسول خدا جموجب ذلت و خواری و بدبختی و نگونساری انسانها است. سنّت رسول خدا ج، پذیرایی کردن از بازماندگان و ماتمزدگان است، نه ورشکسته کردن آنان. راه و روش رسول خدا جاین است که همسایههای متوفّی و همچنین خویشاوندان نزدیک او در نخستین شب و روز حادثۀ وفات، تمام افراد خانوادۀ متوفّی را به شام و ناهار و صبحانه دعوت کنند و با اصرار از آنها خواهش کرده که به اندازۀ کافی از غذای آنها تناول نمایند.
امروزه مشکل اساسی تمام بدبختیها و پیچارگیها، و چالشها و دغدغهها، و ناهمواریها و ناملایماتِ مسلمانان، همان بیگانگی آنان از سنّتهای گرانبها و پرارج رسول اکرم جاست. محبت دین و ایمان، و عشق به عقیده و آئین، و علاقه به سنّتهای پیامبر اکرم جاز دلهایشان بیرون رفته، و حبّ دنیا، رقابت در سرمایه، فراهم نمودن اسباب عیش و عشرت، مدپرستی و تجملگرایی، و ریا و خودنمایی، جایگزین آن گشته است. مسلمانانی که در گذشته بزرگترین افتخارات تاریخ را میآفریدند، امروزه تمام همّ و غم آنها دنیا و رضایت مردم گشته و با خدا و رسول و با سنّتهای گهربار رسول خدا جبیگانه شدهاند.
امروز مسلمانان عزّتشان را در مال و متاع دنیا و ترقیشان را در رها کردن قرآن و سنّت میدانند، و دنبالهروی از غربیها و اروپائیان را در رسم و آئین زندگی، از اسباب فخر و مباهات میپندارند و فقط با داشتن نامی از اسلام و نواری از قرآن بسنده کردند.
بدون تردید این همه ذلّت و رسوایی مسلمانان در همین است که از سنّتهای پیامبر جاحساس ننگ و عار میکنند و نه تنها رغبتی به عمل کردن به سنّتهای تابناک پیامبر اکرم جنشان نمیدهند، بلکه افرادی را که راه و رسم زندگی آنان با شریعت اسلام و سنّتهای حضرت رسول اکرم جمطابقت دارد، به باد استهزاء و تمسخر میگیرند.
براستی هرگاه محبت حضرت رسول اکرم جاز دلها بیرون رفت و انسان مسلمان برای باروری درخت ایمان و یقین و درخت محبت سنّتهای رسول خدا جهیچ سعی و تلاشی ننمود، همان روز، سرآغاز زبونی و خواری او خواهد بود. و تاریخ نیز گواه این مدعا است که محبت رسول خدا جو عمل بر سنّتهای اصیل و ارزندۀ ایشان نقطۀ آغاز سعادت و کامیابی میباشد و رها کردن سنّتهای پیامبر جآغاز بدبختی و فلاکت و چالش و دغدغه و دلهره و اضطراب و پریشانی و سرگردانی است.