نگاهی به احکام کفاره ها

فهرست کتاب

۳- چه وقت تلفظ به طلاق، سوگند محسوب می‌شود؟

۳- چه وقت تلفظ به طلاق، سوگند محسوب می‌شود؟

قبل از پرداختن به جواب سؤال، به عنوان مقدمه باید گفت: ای برادران مسلمان بدانید که شریعت اسلام برای حمایت از جوامع بشری آمده است تا اینکه آنان را از لغزیدن به منجلاب بدبختی و تیره‌روزی و فرورفتن در آتش دوزخ مصون بدارد. پاره‌ای از این رهنمون‌های رهایی‌بخش و سعادت‌آفرینی که برای انسان‌ها آورده، عبارت است از پشتیبانی از جنبه‌های توحیدی و به دورداشتن آنان از سوگندخوردن به غیرخدا، زیرا که شریعت اسلام سوگند یادکردن به غیرخدا را گناهی بزرگ و عملی مشرف به شرک قرار داده است.

همچنین از جمله مسایل حیات‌بخش و وحدت‌آفرینی که شریعت اسلام برای جامعۀ بشریت آورده است، یکی حمایت و حفاظت از کانون گرم خانواده و جلوگیری از اختلاف و پراکندگی و نابودی و به تباهی‌کشیدن آن است، از این‌رو نسبت به شأن و مقام طلاق و صیانت از حرمت و حفاظت آن بسیار اهمیت داده است و از قرارگرفتن آن در معرض شوخی و بی‌حرمتی و آن را وسیلۀ سوگند افراد غیرمسؤول قراردادن، جداً نهی کرده است، چنان‌که پیامبر اکرم ج در این رابطه فرموده است: «ثَلَاثٌ جِدُّهُنَّ جِدٌّ، وَهَزْلُهُنَّ جِدٌّ: النِّكَاحُ، وَالطَّلَاقُ، وَالرَّجْعَةُ»[۱۷]؛ «سه چیز است که در آن‌ها جدّی‌بودن و شوخی‌کردن، هردو جدّی تلقی می‌شود: (چه به صورت جدّی و چه به صورت شوخی بر زبان آورده شوند، معنی آن‌ها صحیح می‌باشد) نکاح، طلاق و مراجعت به زن بعد از طلاق اول و دوم».

امّا با کمال تأسف بعضی از مردم چه زود از این سوگند نهیشده‌ای‌، غافل و بی‌توجه می‌مانند و با اقدام به آنچه که از آن منع شده‌اند مرتکب گناهی بسیار بزرگ و مشرف به شرک می‌شوند!! بنابراین ما نیز به خاطر جلوگیری از افتادن بسیاری از مردم در این خطر مهم و به عنوان دورساختن آنان از ارتکاب به چنین عمل زشت و گناه بس بزرگی، دربارۀ آن به صورت مختصری بحث می‌کنیم، در عین حال به برادران و خواهران مسلمان توصیه می‌نماییم که به کتاب‌های مفصل و معتبری که در رابطه با طلاق و اهمیت آن نگاشته و چاپ و منتشر شده‌اند مراجعه نمایند، تا بیشتر به مقام و منزلت و نقش سرنوشت‌سازِ آن پی ببرند؛ إن‌شاء الله.

بعد از بیان این مقدمه، اینک به جواب اصل سئوال می‌پردازیم: بدیهی است که بر زبان‌آوردن طلاق به عنوان سوگند، (نه برای جدایی از همسر و واقع‌شدنِ آن) به صورت‌های مختلفی جاری می‌شود از آن جمله:

صورت اول: به این ترتیب است که مرد می‌گوید: سوگند به طلاق چنین و چنان می‌کنم، یا می‌گوید: سوگند به طلاقم فلان کار را انجام می‌دهم و یا برای همسرش سوگند یاد می‌کند و می‌گوید: سوگند به طلاق باید از این خانه خارج شوی، و نمونه‌های دیگر از این قبیل.

در این حالت، به اتفاق فقها بر زبان‌آوردن و به کاربردن چنین کلمات و جملاتی، جزوِ کلمات و جملات سوگندی می‌باشند که اگر به آن وفا شود و به مقتضای آن عمل شود کفّاره ندارد، امّا مردی که چنان سوگندی را یاد می‌کند، هرگاه آن را بشکند و به مقتضای آن عمل نکند، دربارۀ حکم آن میان اهل علم اختلاف است که ارجح‌ترین قول این است که کفّارۀ سوگند بر او واجب می‌باشد، اما چون قصد او سوگند به طلاق است، (نه واقع‌شدن آن و جدایی از همسرش،) لذا طلاق او واقع نمی‌شود.

صورت دوم: به این شکل است که سوگند به طلاق، تعلیق به شرطی شده باشد، به این طریق مردی به همسرش بگوید: اگر نزد خانوادۀ خود بروی طلاقت واقع شود، یا اینکه به او بگوید: اگر از این خانه خارج شوی طلاقت واقع شود، همچنین مثال‌های مشروط دیگری. باید دانست که در اینگونه سوگندها نیز چند حالت وجود دارد:

حالت یکم: این است که اگر قصد و ارادۀ شخص از این گفتار انجام‌دادن کار و واقع‌شدن طلاق همسرش باشد، در این صورت هرگاه همسرش آن کار را انجام دهد، به اتفاق علما طلاقش واقع می‌شود.

حالت دوم: به این صورت است که شخصی که سوگند به طلاق می‌خورد در واقع از به کاربردن لفظ طلاق بی‌میل و بیزار می‌باشد و از واقع‌شدن آن نیز متنفّر و ناخشنود می‌باشد، اما نسبت به شرطی که طلاق را به آن مرتبط و تعلیق نموده است، بیشتر متنفر و ناخشنود می‌باشد، پس در چنین حالتی گفتۀ او به سوگند محسوب می‌شود، ولی آنچه را که سوگند به طلاق برایش پیش می‌آورد بر او واقع می‌شود، به این ترتیب که او به همسر خود بگوید: اگر مرتکب عمل زشت زنا، یا سرقت بشوی طلاقت واقع شود، این مرد در چنین حالتی ارتکاب همسرش به عمل زنا و یا سرقت، برای او زشت‌تر و ناپسندتر از طلاق می‌باشد، بنابراین طلاق او واقع می‌شود؛ چون عاقبت آن از عمل زشت زنا و دزدی بر مرد کمتر و سبکتر می‌باشد. همچنین صورت‌ها و مثال‌های دیگر.[۱۸]

[۱۷] به روایت احمد، ابوداود، ابن ماجه و ترمذی و حاکم نیز آن را صحیح دانسته است. [مؤلف] آلبانی در صحیح الجامع، حدیث شمارۀ: ۳۰۲۷، می‌گوید: حسن است. [مصحح] [۱۸] خوانندۀ محترم، نظر به اینکه در این رساله مسأله طلاق از یک جهت بر اساس مذاهب اربعه مطرح شده و از جهت دیگر نیز چون امری بسیار حساس و سرنوشت‌ساز می‌باشد، لذا کسی که خواهان واقعیت موضوع و روشن‌شدن شیوه‌ی تلفظ به طلاق، همچنین طالب درستی وقوع و یا عدم وقوع آن می‌باشد، لازم است که به کتاب‌های معتبر و مفصل فقهِ مذهب مربوط به خود مراجعه نماید تا حقیقت مطلب به طور یقین برایش مشخص گردد. والله اعلم بالصواب. [مترجم]