٢- حکمت والای پیامبر صلی الله علیه وسلم در پاسخ به فرشتهی کوهها
ام المومنین عایشه روایت میکند که به رسول الله ج گفت: ای رسول خدا، آیا روزی بدتر از اُحُد بر شما گذشته است؟ فرمود: «لَقَدْ لَقِيتُ مِنْ قَوْمِكِ مَا لَقِيتُ، وَكَانَ أَشَدَّ مَا لَقِيتُ مِنْهُمْ يَوْمَ العَقَبَةِ، إِذْ عَرَضْتُ نَفْسِي عَلَى ابْنِ عَبْدِ يَالِيلَ بْنِ عَبْدِ كُلاَلٍ، فَلَمْ يُجِبْنِي إِلَى مَا أَرَدْتُ، فَانْطَلَقْتُ وَأَنَا مَهْمُومٌ عَلَى وَجْهِي، فَلَمْ أَسْتَفِقْ إِلَّا وَأَنَا بِقَرْنِ الثَّعَالِبِ فَرَفَعْتُ رَأْسِي، فَإِذَا أَنَا بِسَحَابَةٍ قَدْ أَظَلَّتْنِي، فَنَظَرْتُ فَإِذَا فِيهَا جِبْرِيلُ، فَنَادَانِي فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمِعَ قَوْلَ قَوْمِكَ لَكَ، وَمَا رَدُّوا عَلَيْكَ، وَقَدْ بَعَثَ إِلَيْكَ مَلَكَ الجِبَالِ لِتَأْمُرَهُ بِمَا شِئْتَ فِيهِمْ، فَنَادَانِي مَلَكُ الجِبَالِ فَسَلَّمَ عَلَيَّ، ثُمَّ قَالَ: يَا مُحَمَّدُ، إِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمِعَ قَوْلَ قَوْمِكَ لَكَ وَأَنَا مَلَكُ الْجِبَالِ وَقَدْ بَعَثَنِي رَبُّكَ إِلَيْكَ لِتَأْمُرَنِي بِأَمْرِكَ فَمَا شِئْتَ؟ إِنْ شِئْتَ أَنْ أُطْبِقَ عَلَيْهِمُ الأَخْشَبَيْنِ؟ فَقَالَ لَه رسول الله ج: بَلْ أَرْجُو أَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ مِنْ أَصْلاَبِهِمْ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ وَحْدَهُ، لاَ يُشْرِكُ بِهِ شَيْئًا»:[٢٨] «از سوی قومت سختیهای زیادی را متحمل شدم اما شدیدترین مشکلی که از سوی آنها با آن مواجه شدم، روز عقبه بود. آنگاه که خود را به ابن عبد یالیل بن عبدکلال[٢٩] عرضه نمودم (و خواستهام را به او گفتم) و آنرا نپذیرفت. غمگین شدم و ناخودآگاه به سویی که چهرهام به آن طرف بود به راه افتادم. هنگامیکه به خود آمدم دیدم که در قرن الثعالب[٣٠] هستم. سرم را بلند کردم و ناگهان چشمم به ابری افتاد که بر سرم سایه انداخته است. به آن نگاه کردم، جبرئیل را در میان آن دیدم. مرا صدا زد و گفت: خداوند سخنان قومات و پاسخشان را شنید، هم اکنون فرشته کوهها را به سوی تو فرستاده است تا هرچه دوست داری در مورد آنها به او دستور دهی؛ سپس فرشتهی کوهها مرا صدا زد و سلام کرد و گفت: ای محمد، براستی خداوند سخنان قومت را شنید و من فرشته کوهها هستم و پروردگارم مرا به سوی تو فرستاده تا مرا به هرچه میخواهی امر کنی، اگر میخواهی دو کوه اخشبین را بر آنان فرود میآورم. پس رسول الله ج فرمودند: «بلکه من امیدوارم خداوند از نسل آنان کسانی را به وجود آورد که فقط الله را عبادت کنند و چیزی را با او شریک نسازند».
در پاسخِ پیامبر ج به فرشته کوهها، شخصیت نادر و یگانه پیامبر ج و اخلاق والایی که خداوند متعال به ایشان عطا کرده بود، نمایان شد و شفقت و مهربانی پیامبر ج نسبت به قومش و وسعت صبر و استقامتش روشن میگردد؛ و این مطابق با کلام الله ﻷ است که میفرماید: ﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ﴾ [آل عمران: ١٥٩]: «پس به (سبب) رحمت الهی است که تو با آنان نرمخو (و مهربان) شدی».
و میفرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ١٠٧﴾ [الأنبیاء: ١٠٧] «و (ای پیامبر!) تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم». درود و سلام خداوند بر او باد[٣١].
پس از این ماجرا رسول الله ج چند روزی در منطقهی نخله سپری نمود و تصمیم گرفت به مکه بازگردد و دوباره همچون گذشته اسلام را به مردم عرضه کند و رسالت جاویدان الهی را ابلاغ نماید و این بار با نشاط و جدیت دوباره مسیرش را ادامه دهد.
در این هنگام بود که زید بن حارثه به پیامبر ج گفت: چگونه به سوی آنان میروی درحالیکه تو را بیرون کردند؟ رسول الله ج فرمودند: «يَا زيد، إنَّ الله جاعلٌ لِما ترى فَرَجَاً ومَخْرَجاً، وإنَّ الله ناصرُ دينه، ومُظهر نبيّه»[٣٢] «ای زید، خداوند متعال برای آنچه میبینی گشایشی قرار خواهد داد و دین خود را یاری و پیامبرش را پیروز خواهد کرد».
[٢٨]- البخاری مع الفتح فی کتاب بدء الخلق، باب إذا قال أحدکم آمین والملائکة في السماء فوافقت إحداهما الأخرى غفر له ما تقدم من ذنبه (٦/٣١٢)، (ش: ٣٢٣١)؛ ومسلم بلفظه فی کتاب الجهاد والسیر، باب ما لقي النبی ج من أذى المشرکین والمنافقین (٣/١٤٢٠)، (ش: ١٧٩٥).
[٢٩]- ابن عبد یالیل بن کلال از بزرگان اهل طائف و ثقیف بود. الفتح (٦/٣١٥).
[٣٠]- قرن الثعالب میقات اهل نجد میباشد و بدان قرن المنازل نیز گفته میشود و اکنون به السیل الکبیر معروف است. نگا: الفتح (٦/١١٥).
[٣١]- البخاری مع الفتح (٦/٣١٦)؛ والرحیق المختوم، ص١٢٤.
[٣٢]- زاد المعاد، ابن القیم (٣/٣٣).