٢- دعوت یهود به اسلام با سخنانی حکیمانه
از دیگر قواعد اصلاح و تاسیس جامعه اسلامی که پیامبر ج پس از ورود به مدینه به آن پرداخت، ارتباط برقرار کردن با یهود بوسیلهی عبدالله بن سلام و دعوت آنها به اسلام بود.
انس روایت میکند: چون خبر ورود پیامبر ج به مدینه، به عبدالله بن سلام رسید، نزد پیامبر ج آمد و گفت: در مورد سه چیز از تو سوال میکنم که فقط یک پیامبر ج آنها را میداند؛ گفت: اولین علامت قیامت چیست؟ و اولین غذایی که بهشتیان میخورند، چه نام دارد؟ و شباهت فرزند به یکی از پدر و مادر چگونه است؟ رسول الله ج (در پاسخ) فرمود: «خَبَّرَنِي بِهِنَّ آنِفًا جِبْرِيلُ»: «پیشتر جبریل پاسخ این سوالها را برایم آورد». ابن سلام گفت: از میان فرشتگان، جبریل دشمن یهودیان است. رسول الله ج فرمودند: «أَمَّا أَوَّلُ أَشْرَاطِ السَّاعَةِ فَنَارٌ تَحْشُرُ النَّاسَ مِنَ المَشْرِقِ إِلَى المَغْرِبِ، وَأَمَّا أَوَّلُ طَعَامٍ يَأْكُلُهُ أَهْلُ الجَنَّةِ فَزِيَادَةُ كَبِدِ حُوتٍ، وَأَمَّا الشَّبَهُ فِي الوَلَدِ: فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذَا غَشِيَ المَرْأَةَ فَسَبَقَهَا مَاؤُهُ كَانَ الشَّبَهُ لَهُ، وَإِذَا سَبَقَ مَاؤُهَا كَانَ الشَّبَهُ لَهَا»: «اولین نشانههای قیامت، آتشی است که مردم را از مشرق به سوی مغرب سوق میدهد. و نخستین غذایی که بهشتیان میخورند، زائده جگر ماهی است؛ اما در مورد شباهت فرزند، اگر هنگام همبستری مرد زودتر انزال شود فرزند شبیه او خواهد شد و اگر زن زودتر انزال شود فرزند شبیه او خواهد شد». عبدالله بن سلام (پس از شنیدن پاسخ پیامبر ج) گفت: گواهی میدهم که معبود بر حقی جز الله نیست و تو فرستادهی خدایی. سپس گفت: ای رسول خدا، یهود قومی بسیار دروغگو است و بسیار تهمت میزند. اگر پیش از اینکه از آنان سوال کنی، بدانند که من مسلمان شدهام، مرا نزد شما متهم میکنند. به این ترتیب پیامبر ج به دنبال یهود فرستاد و آنان این دعوت را پذیرفتند و نزد رسول الله ج آمدند. رسول خدا ج به آنان گفت: «يَا مَعْشَرَ اليَهُودِ، وَيْلَكُمْ، اتَّقُوا اللَّهَ، فَوَ اللَّهِ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلَّا هُوَ، إِنَّكُمْ لَتَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ حَقًّا، وَأَنِّي جِئْتُكُمْ بِحَقٍّ، فَأَسْلِمُوا»: «ای گروه یهود، وای بر شما، از خدا بترسید، سوگند به خداوندی که معبود بر حقی جز او نیست، شما خود خوب میدانید که من رسول بر حق الله هستم و با حق به سوی شما آمدهام، پس اسلام آورید». گفتند: ما آنرا نمیدانیم و این را سه بار به پیامبر ج گفتند.
سپس رسول الله ج فرمود: «فَأَيُّ رَجُلٍ فِيكُمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلاَمٍ؟»: «عبدالله بن سلام در میان شما چگونه شخصیتی است؟».
گفتند: او سید و سرور و فرزند سرور ما و داناترین ما و پسر داناترین ماست.
رسول الله ج فرمودند: «أَفَرَأَيْتُمْ إِنْ أَسْلَمَ؟»: «اگر عبدالله مسلمان شود چه میگویید؟» گفتند: خدا نکند، امکان ندارد مسلمان شود».
رسول الله ج فرمودند: «أَفَرَأَيْتُمْ إِنْ أَسْلَمَ؟»: «اگر عبدالله مسلمان شود چه میگویید؟» گفتند: خدا نکند، امکان ندارد مسلمان شود.
رسول الله ج (برای بار سوم) فرمودند: «أَفَرَأَيْتُمْ إِنْ أَسْلَمَ؟»: «اگر عبدالله مسلمان شود چه میگویید؟» گفتند: خدا نکند، امکان ندارد که مسلمان شود.
(آنگاه) رسول خدا ج فرمود: «يَا ابْنَ سَلاَمٍ اخْرُجْ عَلَيْهِمْ»: «ای ابن سلام بیرون بیا».
عبدالله بن سلام (که همان جا پنهان شده بود) بیرون آمده و گفت: ای گروه یهود، از الله بترسید؛ سوگند به خداوندی که معبود بر حقی جز او نیست، خود خوب میدانید که او فرستادهی خداست و با حق آمده است؛ اما آنان در پاسخ گفتند: دروغ میگویی، بدترین ما و فرزند بدترین ما هستی؛ و به او بد و بیراه گفتند[٤٨].
پس از ورود به مدینه این اولین تجربهی رسول خدا ج در برخورد با یهود بود[٤٩].
روشن است که این از سیاستهای نیکو و حکیمانه پیامبر ج بود که با پنهان شدن عبدالله بن سلام موافقت کرد تا از یهود در مورد جایگاه او در میان آنها سوال کند. و چون او را ستایش کردند و جایگاه وی را در میان خود بزرگ و شاخص معرفی کردند، دستور داد بیرون بیاید و اسلام آوردنش را اعلان کند و آنچه را که یهود در مورد صداقت و راستی پیامبر ج کتمان کردند، اظهار کند.
سپس رسول الله ج به ایجاد پیمان برادری میان مهاجرین و انصار پرداخت.
[٤٨]- بخاری مع الفتح، فی کتاب أحادیث الأنبیاء (٦/٣٦٢)؛ وفی کتاب مناقب الأنصار (٧/٢٥٠)، (ش: ٣٩١١)، (٧/٢٧٢)، (ش: ٣٩٣٨)؛ والألفاظ من المواضع الثلاثة؛ ونگا: البخاری مع الفتح (٨/١٦٥)؛ والبدایة والنهایة (٣/٢١٠).
[٤٩]- الرحیق المختوم، ص١٧٥؛ وهذا الحبیب یا محبّ، ص١٧٥؛ وفقه السیرة، محمد الغزالی، ص١٩٨؛ والتاریخ الإسلامی، محمود شاکر (٢/١٧٣).