اصول و مبانی دعوت در سیرت پیامبر رحمت

فهرست کتاب

٢- موضع پیامبر صلی الله علیه وسلم در برابر صحرانشینی که قصد کشتن او را داشت

٢- موضع پیامبر صلی الله علیه وسلم در برابر صحرانشینی که قصد کشتن او را داشت

بخاری و مسلم از جابر بن عبدالله روایت می‌کنند که: همراه رسول الله  ج برای غزوه‌ای (ذات الرقاع) به سوی نجد حرکت کردیم؛ گرمای ظهر ما را در دشتی که درختان خاردار بسیاری داشت، فرا گرفت. رسول الله  ج زیر سایه‌ی درختی به استراحت پرداخت و شمشیرش را به یکی از شاخه‌های آن آویزان کرد.

جابر می‌گوید: و کسانی که همراه رسول خدا  ج بودند، زیر سایه‌ی درختان پراکنده شدند.

جابر می‌گوید: رسول الله  ج فرمودند: «إِنَّ رَجُلًا أَتَانِي وَأَنَا نَائِمٌ، فَأَخَذَ السَّيْفَ فَاسْتَيْقَظْتُ وَهُوَ قَائِمٌ عَلَى رَأْسِي، فَلَمْ أَشْعُرْ إِلَّا وَالسَّيْفُ صَلْتًا فِي يَدِهِ، فَقَالَ لِي: مَنْ يَمْنَعُكَ مِنِّي؟ قَالَ: قُلْتُ: اللهُ، ثُمَّ قَالَ فِي الثَّانِيَةِ: مَنْ يَمْنَعُكَ مِنِّي؟ قَالَ: قُلْتُ: اللهُ، قَالَ: فَشَامَ السَّيْفَ فَهَا هُوَ ذَا جَالِسٌ»: «خواب بودم که مردی آمد و شمشیرم را برداشت و درحالی‌ بیدار شدم که بالای سرم ایستاده بود و من متوجه او نشدم مگر زمانی‌که شمشیر بی‌غلاف در دستش بود؛ به من گفت: چه کسی مرا از کشتن تو باز می‌دارد؟ گفتم: الله؛ برای بار دوم گفت: چه کسی مرا از کشتن تو باز می‌دارد؟ گفتم: الله؛ شمشیر از دستش افتاد و این مردی را که می‌بینید اوست که اینجا نشسته است».

جابر می‌گوید: پس از این ماجرا پیامبر  ج او را مجازات نکرد[١١٢].

الله اکبر، این اخلاق چقدر ارزشمند و والاست و چه تاثیر بزرگی بر قلب‌ انسان دارد؛ صحرانشینی می‌خواهد پیامبر  ج را به قتل برساند اما خداوند متعال در برابر او از پیامبرش حفاظت می‌کند و حتی قدرت و توان کشتن وی را به پیامبرش می‌دهد اما او گذشت می‌کند و صحرانشین را می‌بخشد. براستی این اخلاقی بزرگ و والاست؛ و چه راست می‌گوید خداوند متعال آنگاه که به پیامبرش فرمود: ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ٤ [القلم: ٤]: «و یقیناً تو (ای محمد) بر اخلاق و خوی بسیار عظیم و والایی هستی». و همین اخلاق والا و حکیمانه بود که در آن شخص اثر نمود و اسلام آورد و با اسلام وی افراد زیادی هدایت شدند[١١٣].

[١١٢]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب الجهاد، باب من علق سیفه بالشجر فی السفر عند القائلة (٦/٩٦، ٩٧)، (ش: ٢٩١٠)؛ وکتاب المغازی، باب: غزوة ذات الرقاع (٧/٤٢٦)، (ش: ٤١٣٥)؛ ومسلم، واللفظ له، کتاب الفضائل، باب: توکله على الله تعالى، وعصمة الله - تعالى - له من الناس (١/٥٧٦)، (ش:: ٨٤٣)؛ وأحمد (٣/٣١١، ٣٦٤)؛ و الأخلاق الإسلامیة وأسسها، میدانی؛ روایتی طولانی در این زمینه ذکر نموده و آن‌را به أبی‌بکر الإسماعیلی در صحیحش (٢/ ٣٣٥) نسبت داده است.

[١١٣]- فتح الباری (٧/٤٢٨)؛ وشرح نووی بر مسلم (١٥/٤٤٩؛ و ابن حجر و نووی اسم آن بادیه‌نشین را غورث بن الحارث ذکر کرده‌اند. بلکه امام بخاری اسم وی را در صحیحش ذکر نموده است (ش: ٤١٣٦).