اصول و مبانی دعوت در سیرت پیامبر رحمت

فهرست کتاب

٤- موضع پیامبر صلی الله علیه وسلم در برابر صحرانشینی که در مسجد ادرار کرد

٤- موضع پیامبر صلی الله علیه وسلم در برابر صحرانشینی که در مسجد ادرار کرد

انس بن مالک روایت می‌کند که: با رسول خدا  ج در مسجد نشسته بودیم که صحرانشینی آمد و در مسجد ادرار کرد. اصحاب رسول الله  ج گفتند: این چه عملی است، این چه عملی است؟ راوی می‌گوید: رسول خدا  ج فرمود: «لَاتُزْرِمُوهُ دَعُوهُ»: «ادرارش را قطع نکنید، او را رها کنید.» پس او را رها کردند تا ادرار کرد. سپس رسول الله  ج او را صدا زد و به او فرمود: «إِنَّ هَذِهِ الْمَسَاجِدَ لَا تَصْلُحُ لِشَيْءٍ مِنْ هَذَا الْبَوْلِ، وَلَا الْقَذَرِ إِنَّمَا هِيَ لِذِكْرِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَالصَّلَاةِ وَقِرَاءَةِ الْقُرْآنِ»: «این مساجد برای ادرار و هیچ پلیدی دیگر ساخته نشده است بلکه برای ذکر الله و نماز و قرائت قرآن می‌باشند».

راوی می‌گوید: سپس رسول خدا  ج به شخصی دستور داد سطل آبی بر محل ادرار صحرانشین بریزد[١١٧].

و در بخاری و دیگر کتب حدیث آمده است که آن شخص همان کسی بود که گفت: پروردگارا بر من و محمد رحم بفرما و به جز ما به کسی دیگر رحم نکن؛ از ابوهریره روایت می‌کند که: همراه رسول خدا  ج به نماز ایستادیم که صحرانشینی در نماز گفت: پروردگارا، بر من و محمد رحم کن و جز ما بر کسی دیگر رحم مکن؛ چون پیامبر  ج سلام داد به او فرمود: «لَقَدْ تَحَجَّرْتَ وَاسِعًا»: «امر وسیعی را محدود ساختی» که مقصود پیامبر  ج رحمت الهی بود[١١٨].

و این روایت را دیگر روایاتی که محدثین غیر از امام بخاری نقل کرده‌اند، تفسیر می‌کند. ابوهریره روایت می‌کند که: صحرانشینی به مسجد آمد و دو رکعت نماز خواند و سپس گفت: پرودرگارا بر من و محمد رحم کن و جز ما بر کسی رحم مکن. رسول خدا  ج رو به او کرد و فرمود: «لَقَدْ تَحَجَّرْتَ وَاسِعًا»: «امر وسیعی را محدود ساختی» مقصود پیامبر  ج رحمت الهی بود. پس از آن طولی نکشید که در مسجد ادرار کرد و مردم عکس العمل نشان دادند که رسول الله  ج فرمودند: «إِنَّمَا بُعِثْتُمْ مُيَسِّرِينَ، وَلَمْ تُبْعَثُوا مُعَسِّرِينَ، أَهْرِيقُوا عَلَيْهِ دَلْوًا مِنْ مَاءٍ، أَوْ سَجْلًا مِنْ مَاءٍ»: «شما مامور به آسان‌گیری هستید نه سخت‌گیری، سطلی آب بر آن بریزید»[١١٩].

ابوهریره می‌گوید: آن صحرانشین پس از اینکه متوجه اشتباهش شد، گفت: پیامبر  ج به سوی من آمد که پدر و مادرم فدایش باد، اما نه دشنام داد و نه توبیخ و سرزنش کرد و نه مرا کتک زد و تنبیه کرد[١٢٠].

رسول خدا  ج عادل‌ترین مردم بود. و همه‌ی موضع‌گیری‌ها و رفتارش حکیمانه و نیکو بود. هرکس در اخلاق، نرمخویی، مهربانی، دلسوزی، بخشش، گذشت، صبر و شکیبایی ایشان تامل کند، بر یقین و ایمانش افزوده می‌شود.

صحرانشین عملی انجام داد که خشم و غضب حاضران را برانگیخت و می‌بایست مجازات و تنبیه می‌شد. به همین دلیل صحابه خواستند مانع وی شوند و عملش را محکوم کردند، اما پیامبر  ج آنها را از قطع ادرار وی منع کرد. و این رفتار نیکوی ایشان در نهایت نرمی، دلسوزی، صبر و رحمت می‌باشد که همه‌ی این اوصاف حکیمانه است. آری، پیامبر  ج با حکمت و به روشی حکیمانه به عمل آن صحرانشین واکنش نشان داد و هنگامی‌که وی گفت: خداوندا بر من و محمد رحم کن و به جز ما بر کسی رحم نکن؛ به او فرمود: «لَقَدْ تَحَجَّرْتَ وَاسِعًا»: «امر وسیعی را محدود نمودی» که مقصودش رحمت الهی بود. زیرا رحمت خداوندی همه چیز و همه‌کس را در بردارد؛ خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ [الأعراف: ١٥٦]: «و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است».

اما آن صحرانشین با چنان دعایی در رحمت خداوند بر مخلوقاتش بخل ورزید درحالی‌که الله تعالی عمل کسانی را می‌ستاید که در این زمینه عملکردی متفاوت با رفتار آن صحرانشین دارند، آنجا که می‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ [الحشر: ١٠] «کسانی‌که بعد از آن‌ها (بعد از مهاجران و انصار) آمدند، می‌گویند: پروردگارا! ما را و برادران‌مان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز». اما صحرانشین دعایی مخالف با رهنمود این آیه داشت، به همین دلیل رسول‌الله  ج این عملش را با حکمت انکار نمود[١٢١].

و هنگامی‌که در مسجد ادرار کرد، به دیگران دستور داد او را به حال خود بگذارند چون اگر او را از عمل بدی که آغاز کرده بود باز می‌داشتند، فساد آن بیشتر می‌شد درصورتی که با عدم منع وی، تنها قسمتی از مسجد ملوث می‌گردید. و اگر پیامبر  ج او را از این عمل باز می‌داشت، یکی از دو حالت زیر رخ می‌داد:

١- یا با تذکر دادن به وی باعث قطع ادرارش می‌شد که در این‌صورت با حبس ادرار پس از شروع آن، متضرر می‌شد.

٢- و یا باعث می‌شد بدن یا لباسش یا حتی بخش‌های دیگری از مسجد نجس شود.

به این ترتیب رسول الله  ج به خاطر مصلحتی مهم‌تر، از برخورد با وی منع کرد و آن مصلحت: دفع دو مفسده یا ضرری بود که می‌توانست به آسان‌ترین آنها امر کند و یا از میان آنها به مصلحت مهم‌تر و ترک مصلحتی که اجرای آن آسان‌تر است، بپردازد[١٢٢].

آری، این از برترین و بزرگ‌ترین حکمت‌ها بود؛ رسول خدا  ج این مصالح را در نظر داشت و رعایت نمود و به مفاسدی که در مقابل این مصالح بود نیز توجه داشت. و با این رفتار حکیمانه و اخلاق نیکو بود که برای امت و دعوتگرانی که پس از ایشان در عرصه‌ی دعوت گام می‌نهند، چگونگی رفتار و نرمی با جاهل و تعلیم آنچه آموزش آن برای افراد لازم و ضروری است، ترسیم نمود؛ رفتار و برخوردش به دور از سرزنش، دشنام، تنبیه بدنی و هرگونه تندخویی و خشونت بود؛ چنین برخوردی زمانی میسر می‌باشد که عمل منکر فرد از باب عناد و سرکشی و اهانت نباشد.

آری، چنین رفتار حکیمانه‌ای و رحمت و نرمی و دلسوزی، اثر بزرگی در زندگی صحرانشین و دیگران داشت چنانکه پس از دانستن موضوع گفت: پیامبر  ج به سوی من آمد که پدر و مادرم به فدایش باد، نه دشنام داد و نه سرزنش کرد و نه مرا کتک زد و تنبیه کرد[١٢٣].

براستی این اخلاق والا در حیات آن شخص موثر واقع شد[١٢٤].

[١١٧]- مسلم در کتاب الطهارة، باب وجوب غسل البول وغیره من النجاسات إذا حصلت فی المسجد وأن الأرض تطهر بالماء من غیر حاجة إلى حفرها (١/٢٣٦)، (ش: ٢٨٥)؛ و بخاری و شرح آن الفتح در معنای آن به طور مختصر در کتاب الوضوء، باب ترك النبي  ج والناس الأعرابي حتى فرغ من بوله في المسجد (١/٣٢٢)، (ش: ٢١٩)؛ و روایات ادرار نمودن صحرانشین در مسجد در جاهای متعددی در صحیح بخاری ذکر شده است. (١/٢٢٣)، (١٠/٤٤٩)، (١٠/٥٢٥).

[١١٨]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب الأدب، باب رحمة الناس والبهائم (١٠/٤٣٨)، (ش: ٦٠١٠).

[١١٩]- ترمذی در کتاب الطهارة، باب ما جاء في البول یصیب الأرض (١/٢٧٥)، (ش: ١٤٧)؛ و أحمد در مسند با ترتیب أحمد شاکر و این متن مسند است (١٢/٢٤٤)، (ش: ٧٢٥٤)؛ و نیز أحمد آن‌را در روایتی طولانی ذکر کرده است. (٢٠/١٣٤)، (ش: ١٠٥٤٠)؛ و ابوداود و شرح آن العون المعبود (٢/٣٩).

[١٢٠]- مسند احمد با ترتیب أحمد شاکر که تکمله حدیث گذشته می‌باشد که ابوهریره روایت نموده است. (٢٠/١٣٤)، (ش: ١٠٥٤٠)؛ و ابن ماجه (١/١٧٥).

[١٢١]- نگا: فتح الباری شرح صحیح بخاری (١٠/٤٣٩).

[١٢٢]- فتح الباری، شرح صحیح بخاری (١/ ٢٥)؛ وشرح نووی بر مسلم (٣/١٩١).

[١٢٣]- ابن ماجه در کتاب الطهارة، باب الأرض یصیبها البول کیف تغسل (١/١٧٥)، (ش: ٥٢٩)؛ و پیش‌تر تخریج آن در مسند احمد گذشت.

[١٢٤]- فتح الباری (١/٣٢٥)؛ و شرح نووی (٣/١٩١)؛ وعون المعبود شرح سنن أبی‌داود (٢/٣٩)؛ و تحفة الأحوذی، شرح سنن ترمذی (١/٤٥٧).