اصول و مبانی دعوت در سیرت پیامبر رحمت

فهرست کتاب

٣- عملکرد حکیمانه و شجاعانه پیامبر صلی الله علیه وسلم در جنگ حنین

٣- عملکرد حکیمانه و شجاعانه پیامبر صلی الله علیه وسلم در جنگ حنین

پس از اینکه جنگ حنین آغاز شد، ناگهان مسلمانان با حمله‌ی تیراندازان کفار که در کمین بودند روبرو و غافلگیر شدند و بسیاری از آنها در آن لحظه پا به فرار گذاشتند[٩٤].

اما با این همه رسول الله  ج قاطرش را با سرعت بیشتر به جلو می‌راند و به سوی کفار حرکت می‌کرد؛ سپس فرمودند: «أَيْ عَبَّاسُ، نَادِ أَصْحَابَ السَّمُرَةِ»: «ای عباس، کسانی را که در بیعت رضوان در حدیبیه شرکت داشتند صدا بزن».

عباس - که صدای بلند و رسایی داشت - می‌گوید: با صدای بلند گفتم: اصحاب سمره کجایند[٩٥]؟ عباس می‌گوید: به خدا سوگند وقتی صدای مرا شنیدند مانند گاوهایی که صدای گوساله‌شان را بشنوند و به طرفش بروند لبیک‌گویان بازمی‌گشتند و می‌گفتند: صدایت را شنیدیم؛ و پس از آن به جنگ با کفار پرداختند. پس از آن بود که رسول الله  ج سوار بر قاطر سرش را بلند کرد و به جنگ آنها نگاه می‌کرد و فرمود: «الْآنَ حَمِيَ الْوَطِيسُ»: «اکنون تنور جنگ گرم شد»[٩٦].

آری، در چنین موقعیتی بود که شجاعت بی‌مانند پیامبر  ج نمایان شد، شجاعتی که بزرگ‌ترین مردان از داشتن همچون آن عاجز و ناتوانند[٩٧].

و از براء سوال شده و مردی به او گفت: ای ابوعماره، آیا شما روز حنین فرار کردید؟ گفت: نه به خدا سوگند رسول الله  ج به دشمن پشت نکرد، لیکن یاران جوان او و آنان که سلاح اندکی به همراه داشتند، پس از آنکه از میدان جنگ گریختند با تیراندازی قبیله هوازن و بنی‌نصر مواجه شدند. تیراندازانی که به ندرت تیرشان به خطا می‌رفت، آنان را تیرباران کردند و از میدان جنگ فرار کردند اما طولی نکشید که مسلمانان درحالی‌که ابوسفیان بن حارث بن عنان قاطر پیامبر  ج را در دست داشت، به سوی پیامبر  ج بازگشتند.

و رسول الله  ج از قاطر پایین آمد و دعا و طلب یاری و نصرت نموده و می‌فرمود: من پیامبرم و این دروغ نیست، من فرزند عبدالمطلب هستم، پروردگارا یاری و نصرتت را نازل فرما[٩٨].

براء می‌گوید: به خدا سوگند هرگاه جنگ شدت می‌گرفت، ما به پیامبر  ج پناه می‌بردیم و شجاع‌ترین ما در موازات پیامبر  ج (و نه جلوتر از ایشان) بود[٩٩].

و در روایت مسلم از سلمه آمده است که: از کنار پیامبر  ج درحالی‌ گذشتم که بر قاطری خاکستری رنگ سوار بود و ابن‌اکوع حالتی شکست خورده داشت و رسول الله  ج فرمود: «لَقَدْ رَأَى ابْنُ الْأَكْوَعِ فَزَعًا»: «قطعا ابن اکوع ترسیده است». و پس از آنکه از هر سو رسول الله  ج را محاصره کردند، از قاطر پایین آمد و مشتی خاک از زمین برداشت و بر چهره‌های آنها پاشید و فرمود: «شَاهَتِ الْوُجُوهُ»: «زشت باد این چهره‌ها»؛ در پی آن هیچ یک از آنها نبود مگر اینکه از همان یک مشت خاک به چشمانش اصابت کرد و پا به فرار گذاشت، سپس خداوند متعال شرایط شکست آنان را فراهم نمود و شکست خوردند و غنیمت فراوانی از خود به جای گذاشتند و رسول الله  ج غنیمت را میان مسلمانان تقسیم نمود[١٠٠].

محققان می‌گویند: اینکه پیامبر  ج در هنگام شدت جنگ بر قاطرش سوار شد و به سوی دشمن حرکت نمود، نمایانگر نهایت شجاعت و ثبات قدم ایشان می‌باشد؛ و از طرفی چون پیامبر  ج الگو و پیشوای مردم است که در عمل به ایشان اقتدا می‌کنند و قلوب‌شان با عملکرد پیامبر استوار و آرام می‌گردد، این عمل را عمدا انجام داد وگرنه اسب‌های پیامبر  ج معروف است و می‌توانست بر یکی از اسب‌های خود سوار شود.

اما از دیگر مواردی که بیانگر شجاعت رسول خدا  ج است پیش‌گامی ایشان در جنگ و شتافتن به سوی مشرکان و حمله‌ی ایشان است که در اثر آن مشرکان فرار ‌کردند. و اینکه در هنگام محاصره از هر سو، از قاطر خویش پایین آمدند، خود حکایت از نهایت شجاعت و پایداری ایشان دارد.

و نیز در این مورد گفته‌اند: رسول خدا  ج به این دلیل از قاطرش پایین آمد تا با مسلمانانی که در جنگ مرکبی نداشتند و پیاده نظام می‌جنگیدند برابر باشد و براستی صحابه از شجاعت پیامبر  ج در تمامی میادین خبر داده‌اند[١٠١].

٤- از دیگر مواضع حکیمانه و شجاعانه پیامبر  ج روایتی است که بخاری و مسلم از انس ذکر کرده‌اند، آنجا که می‌گوید: پیامبر  ج بهترین مردم و سخاوتمندترین و شجاع‌ترین آنها بود. شبی اهل مدینه با شنیدن صدایی ترسناک، وحشت زده شدند لذا گروهی به سوی آن صدا رفتند که دیدند پیامبر  ج پیش از همه سوار بر اسب ابوطلحه بدون زین و شمشیر بدست به سوی صدا رفته و برمی‌گردد و می‌گوید: «لَمْ تُرَاعُوا، لَمْ تُرَاعُوا»: «نترسید، نگران نباشید.» سپس فرمودند: «لقد وَجَدْتُهُ بَحْرًا» او «إِنَّهُ لَبَحْرٌ»: «این اسب را همچون دریا (روان) یافتم. یا اینکه فرمود: این اسب دریاست»[١٠٢].

این نمونه و نمونه‌هایی که پیش‌تر ذکر شد، به روشنی بیان می‌کند پیامبر  ج شجاع‌ترین مردم بود. و تاریخ همچون ایشان را به خود ندیده است و همه‌ی قهرمانانی که خودشان در شجاعت ضرب المثل بودند، به این واقعیت گواهی داده‌اند[١٠٣].

براء می‌گوید: «به خدا سوگند چون جنگ شدت می‌گرفت، به پیامبر  ج پناه می‌آوردیم و شجاع‌ترین ما در موازارت پیامبر  ج بود»[١٠٤].

و انس در حدیثی که پیش‌تر ذکر کردیم، می‌گوید: «پیامبر  ج بهترین و سخاوتمندترین و شجاع‌ترین مردم بود».

آنچه ذکر شد شواهدی از شجاعت قلبی پیامبر  ج بود اما در مورد شجاعت عقلی ایشان تنها به ذکر یک مورد بسنده می‌کنیم که به جای بیش از هزار شاهد کفایت می‌کند؛ و آن موضع پیامبر  ج در برابر خیره‌سری و سرسختی سهیل بن عمرو[١٠٥] است که پیمان حدیبیه را می‌نوشتند. آنجا که رسول خدا  ج پذیرفت به جای «بسم الله الرحمن الرحيم»، «بسمك اللهم» و به جای «محمد رسول الله» محمد بن عبدالله نوشته شود و شرط سهیل مبنی بر تسلیم نمودن قریشانی را که مسلمان شوند و نزد پیامبر  ج بیایند پذیرفت. آری، اینها خواسته‌هایی بود که صحابه را خشمگین کرد اما پیامبر  ج صبور و بردبار بود تا نوشتن صلح‌نامه به پایان رسید و پس از مدتی فتح آشکار (فتح مکه) میسر گردید.

به این ترتیب پیامبر  ج در شجاعت قلبی و عقلی ضرب المثل قرار گرفت، علاوه بر اینکه از بصیرت در امور و دوراندیشی در اظهار نظر برخوردار بود و شخصیتی منحصر به فرد بود. براستی این از حکمت است که گاهی دعوتگر می‌تواند از اموری که به اصل رسالتش خدشه وارد نکند برای دست یافتن به اهداف بزرگ‌تر و مهم‌تر، کوتاه بیاید[١٠٦].

اما آنچه پیش‌تر ذکر کردیم تنها نمونه‌ها و بلکه گوشه‌ای از شجاعت و استقامت پیامبر  ج و ذره‌ای از دریای بی‌کران حکمت‌های ایشان است که اگر در موضوع شجاعت پیامبر  ج و برشمردن همه‌ی مصادیق آن نوشته شود، بایستی چندین جلد کتاب به رشته تحریر درآید.

اما آنچه بر هر فرد مسلمان، بویژه دعوتگران واجب است این است که پیامبر  ج را در همه حال و تمام برنامه‌ها، الگو، امام و مقتدای خویش قرار دهند؛ تا پیروزی و رستگاری و سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت برای‌شان میسر ‌گردد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا٢١ [الأحزاب: ٢١]: «به طور قطع رسول الله برای شما در زندگی الگوی نیکویی است، برای آنان که به الله و روز آخرت امید دارند و الله را بسیار یاد می‌کنند».

[٩٤]- در این غزوه دو هزار نفر از اهل مکه همراه ده‌ها هزار نفر از اصحاب و یاران پیامبر که همراه او مکه را فتح نمودند، از مدینه به سوی حنین خارج شدند. زاد المعاد (٣/٤٦٨).

[٩٥]- سمره: درختی است که بیعت رضوان در زیر آن شکل گرفت.

[٩٦]- مسلم، کتاب الجهاد والسیر، باب: غزوة حنین، که به صورت خلاصه آن‌را ذکر نمودم (٣/١٣٩٨)، (ش: ١٧٧٥).

[٩٧]- الرحیق المختوم، ص٤٠١؛ وهذا الحبیب یا محبّ، ص٤٠٨.

[٩٨]- مسلم، کتاب الجهاد والسیر، باب غزوة حنین، با تصرف در برخی کلمات (٣/١٤٠٠)، (ش: ١٧٧٦)؛ و بخاری و شرح آن الفتح، کتاب الجهاد، باب من صف أصحابه عند الهزیمة ونزل عن دابته فاستنصر (٦/١٠٥)، (٨/٢٧، ٢٨)، (ش: ٢٩٣٠).

[٩٩]- مسلم در کتاب الجهاد والسیر، باب غزوة حنین (٣/١٤٠١)، (ش: ١٧٧٦/٧٩).

[١٠٠]- مسلم در کتاب الجهاد والسیر، باب غزوة حنین (٣/١٤٠٢)، (ش: ١٧٧٧).

[١٠١]- شرح نووی بر مسلم (١٢/١١٤).

[١٠٢]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب الأدب، باب حسن الخلق والسخاء، وما یکره من البخل (١٠/٤٥٥)، (ش: ٦٠٣٣)؛ و مسلم، کتاب الفضائل، باب فی شجاعة النبی وتقدمه للحرب (٤/١٨٠٢)، (ش: ٢٣٠٧).

[١٠٣]- نگا: روایت علی بن ابی‌طالب درتوصیف شجاعت پیامبر در مسند أحمد (١/٨٦)؛ و حاکم که آن‌را تصحیح نموده و ذهبی با وی موافقت کرده است (٢/١٤٣) و تخریج آن پیش‌تر گذشت.

[١٠٤]- مسلم (٣/١٤٠١)، (ش: ١٧٧٦/٧٩) و تخریج آن پیش‌تر گذشت.

[١٠٥]- سهیل بن عمرو پس از فتح مکه مسلمان شد. (مترجم)

[١٠٦]- صلحنامه حدیبیه به طور کامل در بخاری و شرح آن الفتح الباری ذکر شده است. (٥/٣٢٩)، (ش: ٢٧٣١، ٢٧٣٢)؛ وشرح الوثیقة فی الفتح (٥/٣٣٣-٣٥٢)؛ ومسند أحمد (٤/٣٢٨-٣٣١)؛ و هذا الحبیب یا محبّ، ص٥٣٢.