٨- موضع پیامبر صلی الله علیه وسلم در برابر کسی که برای عدم اجرای حد شفاعت نمود
رسول خدا ج در همهی امور و احکامی که صادر میکرد دادگرترین مردم بود؛ و از مواردی که تا روز قیامت در عدالت ایشان ضرب المثل خواهد بود، داستان زن مخزومی است که دزدی کرد و دستش قطع شد، آنهم پس از اینکه اسامه خواست در مورد وی شفاعت کند تا حد بر او اجرا نشود. اما رسول خدا ج در این مورد با ملاطفت برخورد نکرد و شفاعت را در هیچیک از حدود الهی نمیپذیرفت.
ام المومنین عایشه روایت میکند: قریش تصمیم گرفت در مورد زن مخزومی که در غزوهی فتح مکه دزدی کرده بود (نزد پیامبر) شفاعت کند. لذا مشورت کردند تا چه کسی در اینباره با رسول خدا ج سخن بگوید؟ با خود گفتند: کسی جز اسامه بن زید که محبوب رسول خدا است جرات این کار را ندارد. سپس آن زن را نزد رسول خدا آوردند و اسامه در مورد وی با پیامبر سخن گفت (و به میانجیگری در عدم اجرای حد سرقت بر وی پرداخت) که چهرهی مبارک پیامبر ج دگرگون شد و فرمود: «أَتَشْفَعُ فِي حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ»: «آیا در مورد عدم اجرای یکی از حدود الهی شفاعت میکنی؟» اسامه به رسول خدا گفت: ای رسول خدا، برایم طلب آمرزش کن. و بعدازظهر همان روز رسول خدا ج برخاست و به ایراد سخنرانی پرداخت و پس از حمد و ثنای خداوند فرمود: «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّمَا أَهْلَكَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَنَّهُمْ كَانُوا إِذَا سَرَقَ فِيهِمِ الشَّرِيفُ تَرَكُوهُ، وَإِذَا سَرَقَ فِيهِمِ الضَّعِيفُ أَقَامُوا عَلَيْهِ الْحَدَّ، وَإِنِّي وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَوْ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ سَرَقَتْ لَقَطَعْتُ يَدَهَا»: «اما بعد؛ ای مردم، دلیل هلاکت کسان پیش از شما این بود که چون فرد مشهور و نامداری در میان آنها دزدی میکرد، او را رها میکردند و حد را بر او اجرا نمیکردند و چون فرد ضعیفی مرتکب دزدی میشد، حد را بر او جاری میکردند؛ به خدا سوگند، اگر دخترم فاطمه دزدی کند، حتماً دستش را قطع میکنم». سپس دستور داد تا حد سرقت را بر زنی که دزدی کرده بود جاری کنند که دستش قطع شد.
ام المومنین عایشه ك میگوید: همان زن توبهای نیکو نمود و ازدواج کرد و نزد من آمد و خواستهاش را به رسول خدا ج منتقل کردم[١٤٨].
روشن است که عدالت در برابر ظلم و ستم قرار دارد و الله تعالی در سخن گفتن و حکم کردن به عدالت امر کرده است و میفرماید: ﴿وَإِذَا قُلۡتُمۡ فَٱعۡدِلُواْ وَلَوۡ كَانَ ذَا قُرۡبَىٰ﴾ [الأنعام: ١٥٢]: «و هرگاه سخن گویید (یا داوری کنید و یا شهادت میدهید)، عدالت را رعایت کنید، حتی اگر در مورد نزدیکان (شما) باشد».
و میفرماید: ﴿وَإِذَا حَكَمۡتُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡكُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِۚ﴾ [النساء: ٥٨]: «و هنگامیکه در بین مردم داوری میکنید، به عدالت داوری کنید».
تردیدی نیست که باید داعیان الی الله این موضع حکیمانه و دیگر مواضع پیامبر ج را بسان اسوه و الگوی خود در مسیر دعوت تطبیق دهند[١٤٩].
[١٤٨]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب الحدود، باب إقامة الحد على الشریف والوضیع (١٢/٨٦)، (ش: ٦٧٨٧)؛ وباب کراهیة الشفاعة فی الحد إذا رفع إلى السلطان (١٢/٨٧)، (٦/٥١٣)، (٥/١٩٢)، (ش: ٦٧٨٨)؛ و مسلم، کتاب الحدود، باب قطع السارق الشریف، والنهی عن الشفاعة فی الحدود (٣/١٣١٥)، (ش: ١٦٨٨)؛ و شرح نووی (١١/١٨٦)؛ وفتح الباری شرح صحیح بخاری (١٢/٩٥، ٩٦).
[١٤٩]- نمونههایی حکیمانه در این زمینه: سنن أبیداود (٢/٢٤٢)؛ ترمذی (٣/١٣٧)؛ نسائی (٧/٦٤)؛ و بخاری و شرح آن الفتح (٣/٢٩٢)، (٢/١٤٣)، (١١/٣١٢)، (١٢/١١٢)، مسلم (٣/٤٥٨)؛ هذا الحبیب یا محب، ص٥٣٤، ٥٣٥.