اسلام توحید را محور قرار داده است
در واقع اسلام اهمیت زیادی به اثبات وجود خداوند نداده است. زیرا درک آن را یک نیاز و ضرورت فطری برای بشر میداند و در عوض نهایت توجّه خود را بر امری دیگر متمرکز کرده استکه مردم در آن زمینه بسیار گمراهگشتهاند و این مسئله که مغز عقاید اسلام و روح حیات اسلامی است همان عقیدهی توحید است یعنی ایمان به خدایی یکتا و برتر از این هستی که آفرینش و حکمرانی از آنِ اوست. خدایی که بازگشت نهایی به سوی او، پروردگار هر چیز و تدبیرگر هر امر است و فقط او شایستهی این است که عبادت شود نه انکار، شکرگذاری میشود نه کفران و اطاعت شود نه عصیان.
﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ١٠٢ لَّا تُدۡرِكُهُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ وَهُوَ يُدۡرِكُ ٱلۡأَبۡصَٰرَۖ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ١٠٣﴾[الأنعام: ۱۰۲-۱۰۳].
«آن (متصف به صفات کمال است که) خدا و پروردگار شماست، جز او خدایی نیست و او آفرینندهی همه چیز است. پس وی را بپرستید (و بس، زیرا تنها او مستحق پرستش است) و حافظ و مدبّر همه چیز است. چشمها ذات او را در نمییابند و او چشمها را در مییابد (و به همهی رموز آنها آشناست) و او دقیق و آگاه است».
اسلام در حالی ظهور کرد که شرک و بُتپرستی در چهار سوی دنیا ریشه دوانیده بود و به جز تعداد اندکی از مردم شبه جزیره عربستان که تا حدودی بر آئین حنیف ابراهیم مانده بودند یا افرادی از اهلکتاب که از انحرافات بتپرستی که ادیان یهود و نصاری را به تباهی کشانده بود، در امان مانده بودند، دیگر کسی یافت نمیشد که به عبادت خدای واحد بپردازد و برای درک این موضوع همین برای ماکافی است که بدانیم ملّت عرب در دوران جاهلیت خود تا بناگوش غرق در شرک و بت ـ پرستی بود، بهگونهایکه در خانهکعبه و اطراف آن که ابراهیم بتشکن برای عبادت خدای واحد بنا کرده بود، سیصد و شصت بُت وجود داشت و حتّی هر خانهای از خانههای مکه بتی در خود داشت که اهل آن خانه عبادتش میکردند.
امام بخاری از أبیرجاء عطاردی اینگونه نقل میکند که:
«ما سنگها را میپرستیدیم، و اگر سنگی بهتر از آن مییافتیم، آن را برداشته و سنگ قبلی را دور میانداختیم و اما اگر سنگ مناسبی نبود، مشتی گِل جمعکرده و شیر گوسفندی را بر آن دوشیده و به طواف آن میپرداختیم».
علاوه بر این آنان خدایی از خرمای خمیرشده داشتند و بعضی از آنها در اکثر اوقات آن را با خود به سفر میبردند و اگر سفر طول میکشید و غذا تمام میشد، خدای خود را میخوردند!.
قرآن در آیهی ٧۳ سوره حجّ به این نوع خدایان اشاره میکند و میفرماید:
﴿وَإِن يَسۡلُبۡهُمُ ٱلذُّبَابُ شَيۡٔٗا لَّا يَسۡتَنقِذُوهُ مِنۡهُۚ ضَعُفَ ٱلطَّالِبُ وَٱلۡمَطۡلُوبُ﴾[الحج: ٧۳].
«(خدایان باطل آن قدر ضعیفاند) که حتی اگر هم مگسی چیزی از آنان بستاند و برگیرد، نمیتوانند آن را از او باز پس گیرند. هم طالب و هم مطلوب درمانده و ناتوانند».
در سرزمینی مانند هند نیز بتپرستی به اوج خودرسیده بود. بهگونهای که در قرن ششم میلادی تعداد خدایان موجود در آن سرزمین در حدود ۳۳۰ میلیون برآورد شده است.
بتپرستی حتی در ادیان آسمانی نیز نفوذ کرده و شفافیت و پاکی آن را به کدورت و آلودگی کشانید.
﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ عُزَيۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ وَقَالَتِ ٱلنَّصَٰرَى ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ ٱللَّهِ﴾[التوبة: ۳۰].
«یهودیان میگویند: عُزَیر پسر خداست و مسیحیان میگویند مسیح پسر خداست».
پس مسیح نزد مسیحیان، خدایی برحقّ از جانب خدای حقیقی است! و این رنگ دیگری از اقسام شرک است که در میان بسیاری از ملّتها رواج یافته و برای خداوند پسران و دخترانی قرار دادهاند و به جای خدا و یا به همراه او آنها را میپرستند. همانگونهکه هندیها در گذشته نسبت به کریشنا و بودا چنین اعتقادی داشتند. و یا عربها که ملائکه را دختران خداوند میدانستند. قرآن در این باره چنین میفرماید:
﴿وَقَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗاۗ سُبۡحَٰنَهُۥۚ بَلۡ عِبَادٞ مُّكۡرَمُونَ٢٦ لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ٢٧ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ وَهُم مِّنۡ خَشۡيَتِهِۦ مُشۡفِقُونَ٢٨﴾[الأنبیاء: ۲۶-۲۸].
«(برخی از کفّار عرب) میگویند: خداوند رحمان فرزندانی برگزیده است (یعنی فرشتگان). یزدان (از این نقص و عیبها) پاک است. (فرشتگان فرزند او نیستند) بلکه بندگانی کرام و محترم هستند. آنان (آنقدر مؤدّب و فرمانبردارند که) در سخن گفتن بر او پیشی نمیگیرند و تنها به فرمان او کار میکنند. خداوند اعمال گذشته و حال و آینده آنها را میداند و آنان هرگز برای کسی شفاعت نمیکنند، مگر برای کسی که خدا از او خشنود است. آنان همیشه از خوفِ خدا، ترسان و هراسانند».
به همین خاطر، اسلام توجّه بسیار زیادی به مسئلهی دعوت به یکتاپرستی در علم و عمل و مبارزه با شرک در باور و رفتارشان کرده است.
﴿وَإِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ١٦٣﴾[البقرة: ۱۶۳].
«خداوند شما، خداوندِ یکتا و یگانه است و هیچ خدایی جز او که رحمان و رحیم است، وجود ندارد».