اول: عبادت خالص برای خدا
به این معنی که تمام حقوق خداوندی به طورکامل به او داده شود مانند: تعظیم، محبت و تسلیم مطلق. و این عبادت خالص به وسیلهی سه امر زیر ثابت میگردد:
۱- انسانی که مدّعی یکتاپرستی است، نباید هیچ شخصی را همانند خداوند تعظیم نماید. خداوند فرموده است:
﴿قُلۡ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِي رَبّٗا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيۡءٖ﴾[الأنعام: ۱۶۴].
«بگو: آیا (سزاوار است که) پروردگاری جز خدا را طلب کنم و حال آن که او پروردگار هر چیزی است».
پس طبق این آیه تمام اربابان غیرخدایی که مردم عبادت میکنند و یاآنها را تعظیم میکنند باید نابودشوند، چه از جنس سنگ هستند یا از جنس بشر. به همین سبب دعوت پیامبر جبرای پادشاهان و امیران این بود که:
﴿أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِكَ بِهِۦ شَيۡٔٗا وَلَا يَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ﴾[آل عمران: ۶۴].
«که جز خدای یگانه را نپرستیم و چیزی را شریک او نکنیم و برخی از ما برخی دیگر را به جای خداوند یگانه به خدایی نپذیریم».
۲- انسانی که مدّعی یکتاپرستی است، نباید غیر از خداوند سرپرستی داشته باشد که او را به اندازهی خدا دوست بدارد.
﴿قُلۡ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيّٗا فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾[الأنعام: ۱۴].
«بگو: آیا غیر خدا را معبود و یاور خود بگیرم؟! در حالی که او آفرینندهی آسمانها و زمین است؟».
و نیز فرموده است:
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِ﴾[البقرة: ۱۶۵].
«برخی از مردم هستند که غیر از خدا، خداگونههایی برمیگزینند و آنان را همچون خدا دوست میدارند و کسانی که ایمان آوردهاند, خدا را سخت دوست میدارند (و بالاتر از هر چیز به او عشق میورزند».
و در دنبالهی همین آیه فرموده است:
﴿كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ ٱللَّهُ أَعۡمَٰلَهُمۡ حَسَرَٰتٍ عَلَيۡهِمۡۖ وَمَا هُم بِخَٰرِجِينَ مِنَ ٱلنَّارِ﴾[البقرة: ۱۶٧].
«این چنین خداوند کردارهایشان را به گونهی حسرتزا و اندوهباری نشان ایشان میدهد و آنان هرگز از آتش (دوزخ) بیرون نخواهند آمد».
از این آیات روشن میشود که کفّار و مشرکین، خدایان ساختگی و دوستان خود را چنان دوست داشته و در برابرشان تسلیم بوده و تعظیمشانکردهاندکه جز برایخداوند جایز نیست آن گونه اعمالی انجام شود.
شیخالاسلام محمد بن عبدالوهّاب دربارهی این آیات فرموده است: «خداوند بیانکردهکه آنان خدایان ساختگی را به اندازه خداوند یکتا دوست داشتهاند. و از اینجا ثابت میشود که آنان خداوند را نیز بسیار دوست داشتهاند، امّا این محبّت سبب وارد شدنشان به دایره اسلام نشده است. پس در اینصورت وضعیت کسانیکه خدایانباطل را بیشتر از خداوندحقیقی دوست دارند، چه خواهد بود؟ و کسی که خداوند را دوست نداشته، بلکه فقط خدایان باطل را دوست میدارد چه سرانجام شومی خواهد داشت؟!».
لازمۀ توحید این استکه انسان محبّت خود را برای خداوند خالصگرداند و هیچ یاور و سرپرستی را همانندخداوند دوست ندارد. پس ولایت فقط مخصوص خداوند است:
﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَۖ فَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡوَلِيُّ وَهُوَ يُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ٩﴾[الشورى: ٩].
«(ستمگران و کافران) کسی جز خدا را به سرپرستی گرفتهاند، در صورتی که سرپرست اوست و او مردگان را زنده میگرداند و او بر همه چیز تواناست».
۳- انسانی که مدّعی یکتاپرستی است، نباید جز خداوند قانونگذاری داشته باشد و نباید همانند خداوند از او اطاعت کند، خداوند در این باره چنین میفرماید:
﴿أَفَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡتَغِي حَكَمٗا وَهُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ إِلَيۡكُمُ ٱلۡكِتَٰبَ مُفَصَّلٗا﴾[الأنعام: ۱۱۴].
«آیا جز خدا را (میان خود و شما) قاضی کنم؟ در حالی که اوست که کتاب (آسمانی قرآن) را برای شما نازل کرده و (حلال و حرام، حقّ و باطل، و هدایت و ضلالت) در آن تفصیل داده شده است».
این قضیه به آن دلیل است که تنها کسی که حق قضاوت و قانونگذاری در مسائل مربوط به بندگان و امور دین و دنیای آنان را دارد، فقط خداوند یکتاست که به وضعیت مخلوقات خود دانا و نسبت بهآنان مهربان و به مصالح و مفاسدآنان آگاه است.
﴿أَلَا يَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ١٤﴾[الملک: ۱۴].
«مگر کسیکه (مردمان را) میآفریند (حال و وضعایشان را) نمیداند، در حالی که او دقیق و باریکبین و بسیار آگاه است».
به همین جهت قرآن کریم مقرّر فرموده که حکم به معنی قانونگذاری فقط مخصوص خداوند باشد. در قرآن چنین میخوانیم:
﴿إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ﴾[یوسف: ۴۰].
«فرمانروایی از آن خداست و بس. خدا دستور داده است که جز او را نپرستید. این است دین راست و ثابتی (که ادلّه و برهانهای عقلی و نقلی پشتوانهی آن است) ولی بیشتر مردم نمیدانند».
قرآن [در یک موضعگیری شدیدتر] قضاوت را به نزد غیر خدا و رسول بردن و قانون غیرخدایی را معتبر شمردن، خروج از حقیقت ایمان دانسته و آن را اطاعت شیطان میداند.
﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن يَكۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَيُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِيدٗا٦٠ وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ رَأَيۡتَ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودٗا٦١﴾[النساء: ۶۰-۶۱].
«(ای پیغمبر) آیا تعجب نمیکنی از کسانی که میگویند که آنان به آنچه بر تو نازل شده و پیش از تو نازلشده ایمان دارند ( ولی با وجود این ادّعا هنگام اختلاف) میخواهند داوری را به پیش طاغوت ببرند. در حالی که به آنان فرمان داده شده که به طاغوت کفر ورزند. اهریمن میخواهد که ایشان را به گمراهی شدیدی مبتلا سازد. و زمانی که به ایشان گفته شود: بهسوی چیزی بیائید که خداوند آن را (بر محمدّ) نازل کرده است و به سوی پیغمبر روی آورید، منافقان را میبینی که سخت به تو پشت میکنند».