حقیقت توحید

فهرست کتاب

۵- الفاظی که رنگ و بوی شرک دارند

۵- الفاظی که رنگ و بوی شرک دارند

یکی دیگر از مواردی که پیامبر جاز آن نهی نموده،‌ به کار بردن الفاظی است که نشانی از شرک یا بی‌ادبی نسبت به خداوند دارد و این به خاطر حفاظت ایشان از حدّ و مرز توحید است.

الف) از جمله گفته‌‌های شرک‌آمیز این است‌که‌کسی بگوید: «هرچه که خدا و فلانی بخواهند، همان خواهد شد». یا «با نام خدا و پادشاه و ملّت» قبلاً بیان شد که پیامبر جبه کسی که وی را چنین خطاب کرد، تذکر داد که چنین نگوید. حذیفه از پیامبر جنقل می‌کند که فرمود: «نگویید هر آنچه که خدا و فلانی بخواهند» بلکه بگویید «هرچه خدا و پس از خدا فلانی بخواهد، همان خواهد شد» [به روایت ابوداود با سند صحیح].

ب) یا این که گفته شود: اگر خدا و فلانی نبودند، یا بر خدا و بر تو اعتماد کردم و... .

ابن‌عباس در تفسیر آیه‌ی ﴿فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا[البقرة: ۲۲]. می‌فرماید: «انداد، همان شرک است که از راه رفتن مورچه بر صخره سیاه در شب تاریک مخفی‌تر است،‌ و معنی‌آن این‌است که بگویی: «سوگند به خدا و جان تو ای فلانی و سوگند به جانم» یا بگویی: «اگر سگ فلانی نبود، دزد به ما حمله می‌کرد» یا شخصی به دوستش بگوید: «هر چه که خدا و تو بخواهید.» یا کسی بگوید: «اگر فلان و فلان نبود ...» همه‌ی این موارد شرک است». [به روایت ابن‌أبی‌حاتم].

ج) یکی‌دیگر از این الفاظ این است‌که انسان‌ها به اسماء خدا یا مواردی که فقط شایسته‌ی اوست، نام گذاشته شوند.

ابوداود از ابی‌شریح روایت می‌کند که کنیه‌ی او، ابوالحکم بود. پیامبر جبه او گفت: «فقط خداوند حَکم است و حُکم هم در اختیار اوست، سپس کنیه‌ او را به «شریح اکبر اولاده» تغییر داد».

در حدیث‌صحیح از ابوهریره سروایت شده‌که از پیامبر جنقل کرده که فرمود: «بی‌معناترین و پست‌ترین نام نزد خدا «ملک الأملاک = مالک سرزمین‌ها» است، زیرا هیچ‌ مالکی جز خدا وجود ندارد». سفیان بن عیینه می‌گوید: «نزد فارسی زبان‌ها نیز چنین لغتی وجود دارد، آنان می‌گویند: شاهنشاه».

در روایتی دیگر کسی را که به چنین نام‌هایی موسوم باشد، منفورترین و پلیدترین انسان در روز قیامت معرفی‌کرده است.

د) یکی دیگر از این موارد این است که در آن بندگی به غیر خدا نسبت داده شود. مانند: عبدالکعبه، عبدالنبی، عبدالحسین، عبدالمسیح و …. ابن‌حزم اجماع همه‌ی علما را در مورد حرام‌بودن این نام‌ها نقل نموده‌است به غیر از عبدالمطلب.

هـ) دشنام ‌دادن به زمان در هنگام سختی‌ها و مشکلات و مصیبت‌ها نیز جزو همین الفاظ شرک‌آمیز است. زیرا دشنام‌ دادن به زمان و روزگار، نوعی شکایت‌کردن و عصبانی‌شدن از خداست، زیرا تدبیر امور و تغییر و تبدیل شب و روز به دست خداست و اوست‌که همه‌ی اتفاقات جهان را به وجود می‌آورد. به همین دلیل در حدیث صحیح چنین آمده: «خداوند فرمود: بنی‌آدم مرا آزار می‌دهند. روزگار را دشنام می‌دهند، در حالی که من روزگارم و شب و روز را می‌گردانم».