عادات و صفات ابوبکرس
امت اسلامی به اجماع او را صدیق نامیدهاند چون او راستگویی را همواره برخود لازم گرفته بود ونیز بلافاصله رسالت پیامبر جرا تصدیق نمود، هرگز اشتباه و دروغی از او سر نزده که کسی آن را به یاد داشته باشد. روزی پیامبر جدر کعبه نماز میخواند، عقبه بن ابی معیط نزدیک وی آمد وچادرش را به گردن پیامبر جپیچید وداشت او را خفه میکرد، ابوبکر، عقبه را از کنار پیامبر دور نمود و او را سرزنش کرد و گفت: «آیا میخواهی مردی را بکشی که میگوید پروردگار من الله است در حالی که از طرف پروردگارتان دلایل روشنی ارائه کرده است» [٧].
در صبح روز اسراء که پیامبر جاز معراج برگشته بود، مشرکین نزد ابوبکرسآمدند و گفتند: آیا میدانی دوست تو چه میگوید، او میگوید که دیشب به بیت المقدس برده شده است!
ابوبکر از آنها پرسید: آیا محمد چنین گفته است؟ مشرکین گفتند: بله. ابوبکرسقبل از اینکه پیامبر جرا ببیند و از او اخبار اسراء و معراج را بشنود گفت: «او راست گفته است من او را در چیزی بالاتر از این که او میگوید: اخبار آسمانی صبح وشام به او میرسد تصدیق میکنم» [۸].
ابوبکرسبزرگوار وسخاوتمند بود و از آنجا که اموال خود را به کثرت صدقه میکرد خداوند در قرآن آیهای در مورد ایشان نازل فرمود:
﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى ١٧ ٱلَّذِي يُؤۡتِي مَالَهُۥ يَتَزَكَّىٰ ١٨﴾[اللیل: ۱٧ – ۱۸].
«ونجات مییابد از آتش دوزخ کسی که بیشتر از همه پرهیزکار است. ومال خود را در راه خدا میدهد تا تزکیه شود».
حضرت عمرسدر مورد اینکه ابوبکرسدر صدقه کردن اموال خود از تمام صحابه سبقت میگرفت، میگوید: پیامبر جبه ما دستور داد تا در راه خدا صدقه کنیم، نزد من هم مقدار مال بود با خود گفتم امروز از ابوبکر سبقت خواهم گرفت ومن نصف دارایی خود را صدقه کرده و پیش پیامبر جآوردم. پیامبر جفرمود: برای خانوادهات چه گذاشتی؟ گفتم: همین مقدار را در خانه نیز گذاشتهام. اما ابوبکرستمام اموال ودارایی خود را آورده بود، پیامبر جفرمود: ای ابوبکر برای خانوادهات چه گذاشتهای؟ گفت: برای آنها خداوند و پیامبر را گذاشتهام. عمرسبا خود گفت در هیچ چیزی از او سبقت نمیتوانم بگیرم [٩]. این واقعه در روز آماده کردن لشکر عسره در غزوه تبوک روی داده است.
ابوبکرسبسیار دانا وهوشیار بود، درمقابل مانعین زکات قاطعانه ایستاد وفرمود: «سوگند به خدا! با کسی که میان نماز وزکات فرق میگذارد خواهم جنگید، سوگند به خدا! اگر زانو بند شتری را که آنها به پیامبر جمیدادند، ندهند با آنها میجنگم».
ابوبکرسبا زیرکی خود هدف پیامبر جرا از سخنانش فهمید، که آن حضرت جفرمود: «خداوند تبارک و تعالی بندهای را اختیار داده که از دنیا یا آخرت یکی را قبول کند و آن بنده آنچه را نزد خداست اختیار نمود» [۱۰].
ابوبکرسبعد از شنیدن این سخن پیامبر جبلافاصله منظور پیامبر جرا درک نمود وشروع به گریه کرد و گفت: «پدر و مادرهایمان فدایت باد» یاران پیامبر جازگریه ایشان تعجب کردند. اما هنگامی که وفات پیامبر جنزدیک شد و اجلش فرا رسید آنها دانستند که بندهای که آنچه نزد خدا هست آن را قبول کرده، پیامبر جاست ونیز دانستند که ابوبکرسمردی زیرک وهوشیار است.
شجاعت وجرأت نیز از صفات بارز ابوبکرسبود که در صحنههای مختلفی این صفت متجلی شد، در صدر اسلام، وقتی که مسلمانان تعداد انگشت شماره بودند ابوبکرساز پیامبر جخواست تا از خانه ابی ارقم بیرون بروند و در کعبه، آشکارا مردم را به اسلام دعوت دهند، همه با رأی ابوبکر موافقت کرده وبه قصد کعبه از خانه ابی ارقم بیرون رفتند، وقتی به کعبه رسیدند متوجه شدند که اشراف وسران قریش نشستهاند و به گفتگو مشغولاند، مسلمانان نزدیک آنها نشستند وابوبکرسبلند شد و برای مردم سخنرانی کرد و آنها را به یگانگی خداوند و یکتاپرستی دعوت داد وقدرت بزرگ الله و نعمتهای گستردهاش را به آنها یادآوری نمود پیامبر جبه سخنان دوست خود گوش میداد. ابوبکرساستاده بود گویا او قریش و اشراف آن را به مبارزه میطلبید، عتبه بن ربیع یکی از اشراف قریش به سخنرانی ابوبکرساعتراض کرد اما ابوبکرسهمچنان سخنانش را ادامه داد تا اینکه حاضرین شورش کردند وبه ابوبکرسحمله ور شدند وبر سر وصورت او کوفتند خون از چهرهاش سرازیر شد و ابوبکرسبیهوش بر زمین افتاد، خبر بیهوشی ابوبکرسپخش شد وعموزادههای ابوبکرساز قبیله بنی تمیم آمدند، آنها فکر کردند ابوبکرسمرده است، او را همچنان که بیهوش بود به خانهاش منتقل کردند وبا همدیگر عهد کردن که اگر ابوبکرسبمیرد عتبه بن ربیع را به قتل برسانند. ابوقحافه پدر ابوبکرسومادرش ام الخیر سلمی کنار بستر ابوبکرسنشسته بودند، دیری نگذشت که ابوبکر به هوش آمد و اولین سخنی که به زبان آورد گفت: محمد چه شد؟ پیامبر خدا جچه شد؟ و همچنان تکرار میکرد: محمد چه شد؟
وچون مطلع شد که پیامبر جبه خانه ابی ارقم برگشته است همراه مادرش به آنجا رفت وقتی مطمئن شد که پیامبر جسالم است از او خواست که مادرش را به اسلام دعوت دهد، پیامبر جمادر ابوبکر را به اسلام دعوت داد و او بلافاصله اسلام را پذیرفت وابوبکرسبسیار شادمان و احساس خوشبختی نمود.
حضرت علیسبه شجاعت ابوبکرسشهادت داده است. هنگامی که از او پرسیده شد که دلیرترین مردم نزد شما چه کسی است؟ گفت: ابوبکرس، چون در جنگ بدر وقتی برای پیامبر جسایبانی ساختیم و گفتیم: چه کسی حاضر است که همراه پیامبر جبنشیند تا مشرکین گزندی به ایشان نرسانند، سوگند به خدا جز ابوبکرسهیچ کس حاضر نشد. ابوبکر شمشیر کشید و در کنار پیامبر جایستاد و هیچ کس از مشرکین جرأت نداشت که به سوی پیامبر جبرود از این رو میدانم ابوبکرسدلیرترین مردم است [۱۱].
[٧] بخاری از عروة بن الزبیر. [۸] حاکم در مستدرک از عایشه با سند خوب روایت کرده است. [٩] به روایت ترمذی از ابوهریره. [۱۰] صحیح بخاری وصحیح مسلم. [۱۱] تاریخ الخلفاء با اندکی تصرف، ص ۴۵-۴۴.