هجرت و جهاد
ابوعبیدهسهجرت کرد وافتخار هجرت به حبشه را با مسلمانان به دست آورد او سختی وخستگی فراوان در مسیر هجرت را تحمل نمود و در حبشه ماند تا اینکه پیامبر جبه مدینه هجرت نمود، آن وقت ابوعبیده از حبشه به مدینه هجرت کرد وبه پیامبر جپیوست.
درجنگ بدر، امین امت قهرمانی بزرگ واسب سواری دلیر و پیشرو بود وشرف افتخار آمرزش اهل بدر که خداوند گناهان گذشته و آینده آنها را بخشید، نصیب ابوعبیده نیز گردید.
در جنگ احد، ابوعبیده مجاهدی بود که از پیامبر جدفاع میکرد ودندانهایش در این روز شکسته شد، ابوعبیده از کسانی بود که در برابر تجاوز وسوء قصد قریش به جان پیامبر جسینه سپر نمودند.
بعد از اینکه در جنگ احد، دندانهای پیشین شکسته شده بود، عمر سمیگفت: مردی که دندانهای پیشینش از ته شکسته باشد زیباتر وخوش قیافه تر از ابوعبیده ندیدهام.
در جنگ ذات السلاسل، وقتی پیامبر جخبر شد که گروه بزرگی از قبیله قضاعه جمع شده وقصد حمله به مدینه را دارند پرچم را به دست عمر وبن عاص داد و او را برای سرکوب دشمن فرستاد، عمرو بن عاص چون به آنجا رفت ومتوجه گردید که دشمن بیشتر از آن است که آنها فکر میکردند از پیامبر جدرخواست کمک نمود، پیامبر جدویست نفر از مهاجرین وانصار را که ابوبکر وعمرشنیز در میان آنها بودند به فرماندهی ابوعبیدهسبرای کمک به عمر و بن عاص فرستاد. ابوعبیده چون به آنجا رسید به عمرو بن عاص گفت: پیامبر جبه من توصیه نموده که در کنار شما باشم وبا یکدیگر اختلاف نکنیم. سوگند به خدا! اگر تو با من مخالفت کنی باز هم من از تو اطاعت خواهم کرد. همه راویان این سریه اتفاق نظر دارند که ابوعبیده خوش اخلاق ونرم خو بود، ومانند سایرین همه به عمرو بن عاص اقتدا میکرد. زیرا عمرو در آن روز امیر مسلمین بود.