زبیر درکنار همسرش اسماء
زبیرسبا اسماء دختر ابوبکرسمعروف به ذات النطاقین ازدواج کرد، اسماء داستان ازدواج خود را چنین تعریف میکند: «زبیر با من ازدواج کرد وجز اسبش چیز دیگری نداشت من اسب او را خدمت میکردم و به آن علف میدادم وبرایش هسته خرما کوبیده و آرد خمیر تهیه میکردم هستهها را از زمینی که پیامبر جبه زبیر داده بود و در فاصله دوری قرار داشت روی سر میگذاشتم وبه خانه میآوردم» [۳۸].
زبیر از اسماء صاحب فرزندی به نام عبد الله شد، عبد الله اولین فرزند مهاجری بود که در دوران هجرت به دنیا آمد، اسماء فرزندش را پیش پیامبرجبرد، پیامبر جدست مطهر خود را بر صورت عبد الله کشید ودعا کرد که خداوند او را چون پدرش زبیر نیک وصالح بگرداند.
[۳۸] سیر اعلام النبلاء ج ۲ ص ۲٩۰، ترجمه اسماء ش ۵۲.