اسلام آوردن زبیر
زبیر در هشت سالگی به اسلام مشرف شد [۳٧]. زبیرسنزد عمهاش خدیجه در خانه پیامبر جمیرفت با پسر دائیاش علی بن ابی طالبسکه کودکی در سن وسال او بود ملاقات میکرد. در یکی از روزها علی را دید که نماز میخواند او از نماز علی تعجب کرد وبا او به سخن پرداخت وچیزهایی در مورد اسلام از زبان علی شنید، ابوبکرسنیز با او در مورد اسلام ودعوت محمد جسخن میگفت، زبیر به قصد دیدار پیامبر جحرکت کرد، پیامبر جبه گرمی از او استقبال نمود وخوش آمد گفت و او را در کنار خود نشاند.
زبیر در سنین نوجوانی صادقانه و قاطعانه به اسلام روی آورد، او در ابتدا اسلام خود را مخفی نگه میداشت اما با مشکلات فراوان مواجه شد. عمویش نوفل از اسلام آوردن زبیر خبر شد با او در مورد ترک این دین سخن گفت. اما زبیر ترک دین را نپذیرفت بنابراین عمویش به گونههای مختلفی به شکنجه او پرداخت، گاهی او را در حصیری میپیچاند واطراف او را آتش میافروخت. طوری که نزدیک بود زبیر در اثر دود آتش خفه شود. در آن حال عمویش او را صدا میزد که به دین محمد کفر بورزد تا از عذاب رهایی یابد. اما زبیر به اصرار تکرار میکرد: «بعد از این امکان ندارد که به کفر برگردم وتحمل هر شکنجه ای در راه خدا آسان است». وقتی عمویش اصرار او را دید او را به حالش رها کرد.
و اینگونه زبیر مسلمان نیرومندی گردید که در پذیرفتن اسلام از سابقین اولین به شمار میرود.
[۳٧] سیر اعلام النبلاء ذهبی.