ده یار بهشتی

فهرست کتاب

صفات و شمایل عثمانس

صفات و شمایل عثمانس

عثمانسمردی بود که جان و مالش را فدای رسول الله جنمود، اخلاق او الگوی خوبی برای مسلمانان بود، مهربان وبا حیا بود، طوری که فرشتگان از عثمان شرم می‌کردند، عایشهسمی‌گوید: پیامبر جدر خانه‌اش به پهلو تکیه داده بود وساق پایش لخت بود. ابوبکرساجازه ورود به خانه را خواست ووارد شد پیغمبر جهمچنان تکیه داده بود، سپس عمرساجازه ورود خواست، پیامبر جهمچنان تکیه زده بود وبا آن‌ها سخن می‌گفت: بعد از آن عثمانساجازه ورود خواست وچون وارد شد پیامبر جراست نشست و لباس‌هایش را مرتب کرد وبا او سخن گفت. عایشهلشاهد قضیه بود، گفت: ای پیامبرخدا! ابوبکر وارد شده وشما تکان نخوردید وتوجه نکردید بعد عمر وارد شد شما باز هم تکان نخوردید وتوجه نکردید اما وقتی عثمان آمد شما نشستید و لباس‌هایتان را جمع وجور کردید...! پیامبر خدا جفرمود: «آیا من از مردی حیا نکنم که فرشتگان از او شرم دارند».

عثمان مردی بزرگوار وسخاوتمند در این زمینه برای دیگران الگو بود. سخاوت‌های عثمان یادگارهای نیکویی از او ماند. در آن زمان آب کالای اساسی ومهمترین ضرورت زندگی بود که مردم به وسیله آب به زندگی خود وگوسفندان وشترهایشان ادامه می‌دادند. چاهی بنام «بئر رومه» متعلق به فردی از بنی غفار بود، وهر دلو آب این چاه را به چندین درهم می‌فروخت. مردم به ستوه در آمده بودند، پیامبر جبه صاحب چاه گفت: آیا این چشمه را به چشم‌های در بهشت نمی‌فروشی؟ مرد غفاری گفت: ای پیامبر خدا! من و خانواده‌ام چشم‌های دیگر جز این نداریم و من نمی‌توانم این را بخشش کنم.

وقتی این خبر به عثمانسرسید چاه را از آن مرد به مبلغ سی وپنج هزار درهم خرید و بعد نزد پیامبر جآمد و گفت: برای من چشم‌های در مقابل آن چاه در بهشت می‌دهی؟ پیامبر فرمود: بله اینطور است. عثمان گفت: من آن چاه را خریدم و آن را برای مسلمانان وقف نمودم. آری، عثمان اینگونه بود، بارها پیامبر جاو را مژده بهشت داده بود.

سخاوت‌مندی‌های او همواره راه را برای او به سوی بهشت باز گذاشته بود. در روز صلح حدیبیه، پیامبر ج، عثمانسرا نزد قریش و رهبر شان ابوسفیان (که در آن زمان اسلام را نپذیرفته بود) فرستاد تا به آن‌ها بگوید که پیامبر جبه قصد جنگ نیامده است، بلکه او برای زیارت کعبه آمده وهم چنان حرمت کعبه را حفظ خواهد نمود ونیز پیامبر جبه عثمان گفت که به مردان وزنان مسلمانی که در مکه بسر می‌برند مژده بده که فتح وپیروزی نزدیک است، عثمانسبه مکه آمد وپیام رسول اکرم جرا به ابوسفیان وبزرگان قریش رساند، وقتی عثمانسپیام را به آن‌ها رساند وسخنش تمام شد، گفتند اگر تو می‌خواهی کعبه را طواف کنی طواف کن [۲۵]. عثمان گفت: تا زمانی که پیامبر جطواف نکند من طواف نخواهم کرد.

در این هنگام قریش عثمان را بازداشت کردند وتا سه روز او را نگه داشتند تا اینکه به پیامبر جخبر رسید که عثمانسکشته شده است. پیامبر جفرمود: ما بر نمی‌گردیم تا زمانی که با قریش بجنگیم. وانتقام خون عثمان را بگیریم آنگاه پیامبر جمردم را برای بیعت فرا خواند وبه آن‌ها گفت که خداوند به من دستور داده تا از شماها بیعت بگیرم. مردم همه به سوی پیامبر جآمدند وزیر درخت با او بر مرگ وفرار نکردن از جنگ بیعت کردند نیز عهد کردند که یا فتح مکه یا شهادت [۲۶].

پیامبر جبه نیابت از عثمان سبیعت کرد بدین صورت که دست راستش را بر دست چپش گذاشت و گفت: «بارخدایا! عثمان به دنبال کار خدا وپیامبرش رفته است ومن به جای او بیعت می‌کنم». و پیامبر جدست راستش را بر دست چپ خویش نهاد.

بعد خبرهای موثقی رسید که عثمان صحیح وسالم است و بازداشت شده است.

یکی از افتخارات دیگر عثمان این است که با دو دختر پیامبر ازدواج نمود یعنی بعد از وفات یکی با دیگری ازدواج کرد به این سبب ذی النورین گفته می‌شود.

رحمت خداوند بر او باد. او یکی از شش نفری است که پیامبر جدرگذشت، واز آن‌ها اعلام خشنودی کرد ویکی از کسانی بود که قرآن را جمع نمود.

رحمت خدا بر عثمان که پیامبر جدر روز تبوک در مورد او گفت: عثمان از امروز به بعد هر عملی انجام دهد برای او ضرر نخواهد داشت.

رحمت خداوند برعثمان بن عفان جامع قرآن وفاتح شهرها.[۲۵] مسلم والریاض النضرة ج ۳ ص ۱۳. [۲۶] السیرة الحلبیة ج ۳ ص ٧۰۱، وسیرة ابن هشام ج ۳ ص ۳۳۰.