رضایت خداوند از صحابه، رضایت همیشگی است ((رضی الله عنهم و رضوا عنه))
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میگوید: منظور از رضایت بندگان از خدا این است که بنده به قضای الهی و کارهای تکوینی و عالمی او راضی، و همچنین به حکم او و آنچه را که تشریعاً از وی خواستهاند تن در دهد، و به عبارت دیگر در تکوین و تشریع تسلیم قضا شود که همان معنی واقعی اسلام و مسلمانی است و منظور از رضایت خدا از بندگان و یا در آیه مورد بحث منظور رضایت خداوند از مهاجر و انصار رضایتی است که دیگر زایل نمیشود، و خداوند از مهاجرین و انصار طوری راضی شده که دیگر بر ایشان خشم نمیگیرد، چون رضایت از اشخاص معینی نیست از طبیعت و جنس اخیار است. از گذشتگان و آیندگان است که در ایمان و عمل صالح پیرو گذشتگانند که در ایمان و عمل صالح پایدار بودند، و این امر امری نیست که زمان در آن دخالت داشته باشد، تا صحیح باشد که در یک مقطع از زمان خدا راضی باشد و در مقطع دیگر خشم بگیرد زیرا منظور از رضایت خدا از بنده این است که او با عبد خویش معامله رضایت میکند، و بر او رحمت میفرستد، نعمتهای خودش را بر او ارزانی میدارد و اگر بگوییم خشم میگیرد و غضب میکند، این است که او با بندهاش معامله غضب میکند، یعنی رحمت خود را از او دریغ نموده، دچار عذاب و نکبتش میسازد. ( تفسیر المیزان، ج٩، خلاصهای از ص ۵۸٧ تا ۵٩۳.)
همچنین در تفسیر نمونه چنین آمده است که خداوند پس از ذکر مهاجرین و انصار و تابعین میفرماید ((خداوند از آنها راضی است و آنها نیز از خداوند راضی شدهاند)) رضایت خدا از آنها به خاطر ایمان و اعمالی صالحی است که انجام دادهاند و خشنودی آنها از خدا به خاطر پاداشهای گوناگون و فوق العاده و پر اهمیتی است که به آنها ارزانی داشته است. به تعبیر دیگر آنچه خدا از آنها خواسته است انجام دادهاند و آنچه آنها از خدا خواستهاند به آنها ارزانی داشته است بنابراین هم خدا از آنها راضی است و هم آنان از خدا راضی هستند و با وجود اینکه این جمله همه مواجب و نعمتهای الهی را در برداشت (مواهب مادی و معنوی، جسمانی و روحانی) ولی به عنوان تاکید و بیان ((تفضیل)) بعد از ((اجمال)) اضافه میکند. ((خداوند برای آنها باغهایی از بهشت فراهم ساخته که از زیر درختانش نهرها جریان دارند و از امتیازات این نعمت این است که جاودانی است و همواره در آن خواهند ماند و مجموع این مواهب معنوی و مادر برای آنها پیروزی بزرگی محسوب میشود و چه پیروزی از این برتر که انسان احساس میکند آفریدگار و معبود و مولایش از او خشنود است و کارنامه قبولی او را امضاء کرده است)). ( تفسیر نمونه، ج۸، ص۱۰۱-۱۰)
در این آیه بین مهاجر و انصار هیچ تفاوتی قایل نیست بلکه همه آنها را یکسان شمرده است و این پاسخ کسانی است، که میخواستند بین مردم مکه و مدینه تخم اختلاف بیفشانند همچنین کسانی که از این دو گروه تبعیت میکردند تبعیت آنها از روی نفاق نبود و برای مصلحت روز نبود بلکه فقط و فقط برای خدا بود و اینان در شمار همان سبقت گیرندگان هستند. ( تفسیر هدایت، ج۴، ص۲۲۵.)
مهاجرین کسانی هستند که با وجود شکنجههای و سختگیریهای مشرکان قریش، مسلمان شدند و هر نوع شکنجه و مسخره شدن را به جان خریدند و برای حفظ دین خود از خانه و کاشانه خود آواره شدند و هجرت کردند و یا آنان که در مدینه، پیامبر و همراهان او را پذیرا شدند و حتی اموال خود را با مسلمانان مهاجر تقسیم کردند، حق بزرگی در اسلام دارند و باید نسلهای بعدی مسلمانان از آنان به نیکی و بزرگی یاد کنند.
همچنین خداوند از مهاجر و انصار و کسانی که از آنان تبعیت میکنند رضایت خویش را اعلام کرده و آنان نیز از خدایشان راضی شدند، این خشنودی متقابل ناشی از ایمان محکم آنها به خدا و پیامبر اوست. خدا از اینان خشنود شده چون دین او را یاری کردهاند و با مال و جان در راه خدا تلاش نمودهاند و علیرغم وسوسهها و تبلیغات دشمنان اسلام به این دین گرویدهاند و در پیشبرد آن کوشیدهاند و اینان از خدا راضی هستند چون خدا به وسیله بعثت پیامبر خود نعمتهای بزرگی را برای آنان ارزانی داشته است و آنان را از تاریکی جهل و شرک نجات داده و به آنها پاداشهای مهمتری خواهد داد و برای آنها بهشتهایی را آماده کرده که از زیر آنها نهرها روان است و جاودانه در آن خواهند بود و این رستگاری بزرگی است که نصیب این مومنان پیشرو و تابعان آنها خواهد شد.
داشتن سابقه در اسلام برای کسانی که در شرایط دشوار اسلام را پذیرفتند، امتیاز و افتخار بزرگی بود و جا داشت که آنان به این امتیاز ببالند، در آیه دیگری از سابقه داران در اسلام چنین ستایش شده است: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلسَّٰبِقُونَ ١٠ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلۡمُقَرَّبُونَ ١١﴾[الواقعة: ۱۰-۱۱].
«سابقان که پیشاهنگانند آنان مقرب هستند». ( تفسیر کوثر، ج ۴، ص ۵۵۶-۵۶۵.)
خداوند در این آیه بدان جهت از مهاجرین و انصار و کسانی که از آنها پیروی میکنند آنان را به پیشگامی و سبقت جستن در اسلام و ایمان ستایش میکند که وقتی کسی شهامت و درایت انتخاب درست از خود نشان میدهد و در کاری شایسته پیشگام میگردد، دیگران از او پیروی میکنند و او فراخوان و دعوت کننده به آن راه و کار شایسته میگردد، از این رو اگر فردی در کاری شایسته پیشگام گردید، حال و روز و پاداش و ثواب او بهتر از دیگران خواهد بود، همچنان که اگر در کار ناشایسته و ظالمانهای جلو افتد کینه و رسوایی او بیش از پیروانش خواهد شد.
این آیه شریفه نشانگر این واقعیت است که پیشگامان در ایمان و اسلام، به خاطر آن همه سختیها و رنجهایی که برای پیشرفت دین خدا و پیکار با شرک و بیداد به جان خریدند، امتیاز و برتری بسیاری بر دیگران دارند.
آنان رنجهایی دشوار در راه حق و عدالت تحمل کردند که دوری از نزدیکان و بستگان، یاری رسانی به دین خدا با شما اندک دوست و بسیاری دشمن و پیشگامان در گرایش به اسلام و پاسخ مثبت به دعوت پیامبر گرامی، از آن جمله بود و این راز فضیلت و برتری آنان بر دیگران است. (تفسیر مجمع البیان، ج۶، ناصر مکارم شیرازی، (قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳٧۶، ص۳۶-۳۵)
در هر انقلابی وسیع اجتماعی که بر ضد وضع نابسامان جامعه صورت میگیرد پیشگامانی هستند که پایههای انقلابی و نهضت بر دوش آنهاست، آنها در واقع وفادارترین عناصر انقلابی هستند، زیرا به هنگامی که رهبر و پیشوا از هر نظر تنها است گرد او را میگیرند و با اینکه از جهات مختلف در محاصره قرار دارند و انواع خطرها از چهار طرف آنها را احاطه کرده دست از یاری و فداکاری بر نمیدارند.
مخصوصاً مطالعهی تاریخ صدر اسلام، نشان میدهد که پیشگامان و مومنان نخستین با چه مشکلاتی روبرو بودند؛ چگونه آنها را شکنجه و آزار میدادند، ناسزا میگفتند، متهم میکردند، به زنجیر میکشیدند و نابود مینمودند ولی با این همه گروهی با اراده آهنین و عشق سوزان و عزم راسخ و ایمان عمیق در این راه گام گذاردند و به استقبال انواع خطرها رفتند.
در این میان سهم مهاجران نخستین از همه بیشتر بود و به دنبال آنها انصار نخستین یعنی آنهایی که با آغوش باز از پیامبرص به مدینه دعوت کردند و یاران مهاجر او را همچون برادران خویش مسکن دادند، و از آنها با تمام وجود خود دفاع کردند، حتی بر خویشتن نیز مقدم داشتند.( تفسیر نمونه، ج۸، ص ۱۰۲-۱۰۱.)