سیمای صادق صحابه در تورات و انجیل و قرآن
برتری اصحاب و یاران رسول اللهصرا بر بقیه پیروان پیامبران نمیتوان از نظر نادیده انگاشت به گونهای که توصیف و مدح آنان در تورات و انجیل آمده است و این خود حامی از این است که خداوند میخواهد با بیان این آیه امری را اثبات نماید و آن چیزی نیست جز الگو قرار دادن صحابه برای کسانی که در جستجوی هدایت و رسیدن به درجات رفیع معنوی هستند.
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ فََٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا ٢٩﴾[الفتح: ۲٩]. «محمد فرستاده خداست، و کسانی که با او هستند در برابر کافران تند و سر سخت و نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوزند، ایشان را در حالت رکوع و سجده میبینی آنان همواره فضل خدای را میجویند و رضای او را میطلبند، نشانه ایمان بر اثر سجده در پیشانیهایشان نمایان است. این توصیف آنان در تورات است، و اما توصیف ایشان در انجیل چنین است که همانند کشتزاری هستند که جوانههای (خوشهای) خود را بیرون زده، و آنها را نیرو داده و سخت نموده و بر ساقههای خویش راست ایستاده باشد به گونهای که برزگران را به شگفت میآورد (مومنان نیز همین گونهاند لحظهای از حرکت باز نمیایستند و همواره جوانه میزنند و جوانهها پرورش مییابند و بارور میشوند و باغبانان بشریت را به شگفت میآورند این پیشرفت و قدرت را خدا نصیب مومنان میکند) تا کافران را به سبب آنان خشمگین کند. خداوند به کسانی از ایشان که ایمان بیاورند و کارهای شایسته بکنند آمرزش و پاداش بزرگی را وعده میدهد».
آیهی شریفه اصحاب آن حضرت را توصیف میکند، آمدن اسم خاص آن حضرت برای آن است که مطلقاً ابهامی در بین نباشد، اولین وصف یاران وی آن است که نسبت به کفار سخت و بیسازش و نسبت به مومنان مهربانند.
غرض عمدهی آنها از زندگی، رسیدن به ثواب و رضایت خداست سجده و خضوع بر خدا در قیافه شان اثر گذاشته و ایمان از چهره شان آشکار است در فقیه از حضرت صادق نقل شده است که درباره این آیه فرمود: "">«هو السهر في صلوه» یعنی: «آن صبح کردن در نماز است».
بعضی گفتهاند:
منظور آن است که در روز قیامت مواضع سجود آنها نورانی میشود همان طوری که کشت جوانههای ضعیف خود را از زمین بیرون میآورد سپس به آنها نیرو میدهد و جوانهها محکم شده و بر روی ساقههای خود میایستد تا جایی که زراعتگران از رشد آنها تعجب میکنند.
یاران آن حضرت نیز همان طور به تدریج قوی میشوند، پیش میروند و اسلام را پیاده میکنند.( تفسیر احسن الحدیث، ج۱۰، ص ۲۶۰-۲۵٩.) محمد رسول خدا و کسانی که با او بودند بر کافران سخت میگرفتند، نسبت به یکدیگر رحیم و مهرباناند. این از علاقه آنان به مردم است و اما علاقه ایشان به خدا علاقه بندگی و خضوع مطلق است در هر حرکت خود به عبادت اشتغال دارند و نیز در هر کلمه که با آنان سخن میگویند بدان سبب که هر چه از ایشان صادر میشود تجلی و ظهوری از نماز و عبادتها با هدفها و ارزشهای آنها است.
((آنان را در حال رکوع و سجود میبینی)) در رفتار آنان نماز را میبینی، پس آنان به خدا پیوستگی دارند، و از فحشا و منکر باز ایستادهاند و با دیگران راستگو و صادقند و به واجباتشان ملتزم، بدان سبب که عبادت در نظر ایشان تنها رکوع و سجده نیست و به همین دلیل در حد ظاهر نماز توقف نمیکنند، و بلکه آن را به صورت تحرک در زندگی بنابر مقتضیات و هدفهای آن در نظر میگیرند، و آشکارترین این هدفها دو تا است: خواستار فضل او شدن در دنیا، و طلب خرسندی و رضوان او در آخرت. ((خواستار فضل و رضایت و خرسندی خدایند)) به سبب زیادی نمازگزاران و به سجده رفتن ایشان که اوج خضوع و فروتنی نسبت به خدایشان را آشکار میکند، بر پیشانیهای ایشان نشانهی سجده را میبینی، و شک نیست که این نشانهها جز بر اثر مبالغه در عبادت پدید نمیآید.
«سیما و نشانهی ایشان بر چهره شان به سبب سجدههایی که کردهاند آشکار است».
صحابی پیامبرص حضرت علی در توصیف اصحاب رسول الله گفته است: «و همانا یاران پیغمبر را دیدم، و کسی را نمیبینم که همانند آنان باشد روز را ژولیده مو و گرد آلود به شب میرساندند، و شب را به نوبت در سجده یا قیام به سر میبردند. گاه پیشانی بر زمین میسودند و گاه گونه بر خاک. از یاد معاد چنان ناآرام مینمودند که گویی بر پاره آتش ایستاده بودند میان دو چشمانشان چون بازوی بزان پینه بسته بود از درازی ماندن در سجود. اگر نام خدا برده میشد، چنان میگریستند که گریبانهایشان تَر میشد، و چنان میلرزیدند که درخت در روز تند باد لرزد، از کیفری که بیم آن ردا داشتند یا امیدی که تخم آن در دل میکاشتند». ( نهج البلاغه، خطبه ٩٧.)
بیان خدا را صفات یاران پیغمبرص برای آن است که حقیقتی را مورد تایید قرار دهد و آن این که صاحب و یار حقیقی رسولصآن کس است که حقاً به قلب و اخلاق و ارزشهای خویش صاحب و یار او باشد، پس اقتدا کردن آنان به رسول ایشان را به این درجه رسانیده است نه تنها با او بودن ایشان، آنان در حال تکامل و بالا رفتن به مقامی کاملتر به صورتی منظم به سر میبرند و از این لحاظ به درخت شباهت دارند که از دانه کوچکی آغاز میشود و سرانجام پس از تکامل تدریجی درخت نیرومند و عظیم بر تنه خود با شاخههای بیرون آمده از آن میایستد.
((همچون کشتهای است که سبزهی نورسته خود را از خاک بیرون میفرستد و به آن نیرو میدهد تا بسته شود و بر شاخههای خود بایستند و برزگران را به شگفتی وا دارد و کفار را نسبت به ایشان خشمگین سازد.
رهبر و پیشوایی که این گونه مردان را در سایه رهبری و اندیشههای خویش پرورش میدهد از دیدن آنان شادمان میشود اما دشمنان هر گاه کسی را ببینند که در سایه ارزشها و اصول او رشد کرده و به صورت رزمنده و رهبری مکتبی در آمده است که در راه خدا جهاد میکند گرفتار خشم و غیظ خواهند شد. یاران حقیقی پیامبرصهمان کسانی هستند که در این آیه از آنان به صورت ((زرع)) یاد شده است ولی صاحب و یار پیغمبر بودن سند برائت از تکالیف شرعی و آزاد شدن از ارزشهای الهی نیست پس همه کسانی را که معاصر با رسول یا هم صحبت با او بودند (حتی بدون تمسک به هدفهای رسالت) این آیه شامل نمیشود و دلیل بر آن این است که خدا کلام را به صورت مطلق رها نکرده بلکه کسانی را که صحبت نیکو داشتند و در طاعت از رسول و یاری رساندن به رسالت او رنج برده بودند به آمرزش و پاداش اختصاص دادهاست. «خدا به کسانی از ایشان که ایمان آوردند و عمل نیکو و شایسته کردند وعده آمرزش داده است» آمرزش از گناهان و خطاهایشان بدان جهت که مسیر ایشان در زندگی مسیری سالم بوده است و بنابر آیات قرآن کارهای نیکو (حسنات) سبب از بین رفتن کارهای بد (سیئات) خواهد شد. و به پاداشی بزرگ خواهند رسید به پاداش اعمال شایسته و خوب و صالح خویش آیه در این مقطع اندیشهای را حاکی از این که مجرد وابستگی انسان به شخص یا جامعهای صالح برای او کافی است و مسئولیت را از او بر میدارد طرد میکند، هرگز چنین نخواهد بود، پس از او خواسته شده است که تا آخرین نفس بار مسئولیت را تحمل و بر وقف آن عمل کند.( تفسیر هدایت، ج ۱۳، ص ۳۴۸-۳۴۵)
در این آیه بعد از اثبات رسالت محمدص پنج وصف از اوصاف پر مدح و مجد و عز و عظمت یارانش ذکر شده و تزکیه و تعدیل همگی آنان که داخل عمومیت ﴿وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥ﴾ هستند بیان گردید. زیرا مراد از ﴿وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥ﴾کسانی هستند که به رسول خدا ایمان آورده و با او هم هدف و همکار شدهاند.
اوصاف مذکوره عبارتند از:
۱- اعمال شدت و غلظت و شهامت و شجاعت در برابر کافران و دشمنان دین و خدا ولو اینکه اقوام و اقربای خودشان میبودند و در عین حال مشفق و مهربان و نرم و متواضع بودند با اینکه از لحاظ زبان و نژاد و غیره تفاوت داشتند.
۲- صرف کردن اکثر اوقات خود در عبادت و پرستش خدا، که از آن به سجده و رکوع تعبیر شده است.
۳- اینکه شائبه ریا و نمایش و تظاهر در کردار آنها نیست، بلکه تنها جویای فضل و ثواب و خشنودی پروردگارشان هستند و بس.
۴- علامت و نشانه ایمان در چهرههایشان در اثر سجود که از تمام شعائر دیگر اصیلتر و مهمتر است آشکار و نمایان است یعنی به خاطر کردار و رفتارشان نور و رونق در صورت آنها ظاهر شده و از بقیه مردم جدا شدهاند البته این اوصاف و اوضاع و رویه اصحاب رسول خدا در کتاب تورات نیز ذکر شده و قبلاً خداوند حکیم و دانا مژده و بشارت به اهل زمان داده که قومی میآیند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند.
۵- در کتاب انجیل وصف و حال اصحاب پیامبرص چنین بیان شده است: «آنها مانند زراعتی هستند که شاخک خود را بیرون دهد، پس آن را کمک کند تا قوی گرداند و سپس بر شاقهاش بایستد و زارعان را به تعجب آورد، یعنی اصحاب پیامبرصدر ابتدا کم خواهند بود ولی بعداً در کثرت و قوت مانند زراعت نشو و نما خواهند کرد و تکثیر و تقویت آنها به خاطر این بود تا کفار را به خشم آورد» و این وعده الهی تحقق یافت چرا که یاران رسول اکرمصزبدگان بنی آدم، کافران را به خشم و غضب آوردند و پوزه گردنکشان را به خاک مالیدند و پرچم "">لااله الا الله محمد رسول اللهرا به همه جا نشر دادند و محرومین و مظلومین را آزاد کردند. (چند آیه از کلام الله در فضایل اصحاب رسول الله، ص ۵۰.)
آری صحابه رسول خداص نه تنها مظلومین را از چنگال ظالمان در آوردند بلکه عجیبتر از این آن است که صحابه خطاب به ابر قدرتان زمان خود میگفتند ما آمده این تا شما را از تنگی دنیا آزاد و رها کنیم، روایت شده که عامر بن ربعی خطاب به دولت مردان و درباریان ایران در جواب سوال آنها که علت آمدنشان را جویا شدند، فرمود: "">«الله ابتعثنا لنخرج من شاء من عباده العباد الى عباده الله وحده ومن خسق الدنيا الى سعتها ومن جوارالاديان الى عدل الاسلام» یعنی: «الله ما را بر انگیخته تا هر که را بخواهد از بندگی بندگان به بندگی خدای یگانه و از تنگنای دنیا به سوی فراخنای آن رهنمون شویم».