مقدمۀ مصحح
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف الأنبياء والمرسلين، نبينا محمد و علی آله و صحبه أجمعین، وبعد:
اصول اعتقاد: اصولی هستند که بایستی قلب بر آن متکی باشد و اصولی هستند که شک و تردید در آنها جایز نیست و دلایل مبتنی بر اين اصول بایستی قرآنی، واضح، ثابت و غیرقابل تأویل باشند. بنابراین بر قلب لازم است که از حيث ايمان و تصديق بر ارکان اسلام و ایمان منعقد شود.
ولی وقتی که در مورد اصول اعتقادی بعضی از فرقهها و مذاهب تأمل کنید، دلایلی را بر آن اصول مییابی که ثابت نیستند و دلالت روشنی بر آن ندارند.
از جمله، اصول فرقه شیعه دوازده امامی، عقیده امامت است که عبارت است از اعتقاد به اینکه خداوند دوازده امام را معین کرده که اولین آنها علی بن ابی طالب سو آخرین آنها مهدی، محمد بن حسن عسکری، است [۱]و این عقیده، امامت محور دین و روح آن است.
نوبختی میگوید: فرقهای از شیعیان میگویند که امامت بعد از نبوت از مهمترین امور میباشد [۲].
و امامت از دیدگاه گروهی دیگر «منصبی الهی مانند نبوت است» [۳].
و عدهای دیگر معتقدند که امامت از نبوت بالاتر و مهمتر است، مثلا هادی تهرانی میگوید: «امامت بالاتر و مهمتر از نبوت است، چون امامت مرتبه سومی است که خداوند متعال بعد از نبوت و خلیل بودن، ابراهیم را به آن مشرف کرده است» [۴].
مرجع شیعیان آیت الله العظمی کاظم حائری میگوید: «آنچه که از روایات پیداست این است که جایگاه و مقام امامت بالاتر از سایر مقامها - البته بجز مقام ربوبیت - است، از مقامهایی که ممکن است انسان به آن برسد».
همچنین میگوید: امام ؛میگوید: خداوند قبل از آنکه ابراهیم را به عنوان امام برگزیند او را به عنوان دوست برگزید، ظاهر این سخن بر تفوق و برتری مقام امامت بر مقام (بندگی، نبوت، رسالت و ولاء) دلالت میکند.
همچنین میگوید: «پس مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است» [۵].
آیت الله محمد باقر حکیم میگوید: امامت مرتبهای بسیار بالاتر از درجه نبوت است. پس وقتی که امامت در درجه بالاتری از نبوت قرار داشته باشد بایستی ابعاد و مسؤلیتهای نبوت با درجه بالاتری در او جمع باشد، بلکه میتوانیم بگوییم که: امامت نماد پیشرفت و تعالی در حرکت نبوت است...و در روایات اهل بیت (ﻹ) به صراحت آمده است که امامت در درجه بالاتری از نبوت قرار دارد» [۶].
کلینی با سندش از ابوجعفر ؛روایت کرده که گفت: اسلام بر پنج اساس بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت، و هیچ یک از اینها مانند ولایت نیستند، پس مردم از چهار امر اول تبعیت کردند و این امر یعنی ولایت را رها کردند [۷].
همچنین کلینی با سندش از صادق ؛روایت کرده است که گفت: سه چیز برای اسلام کفایت میکند؛ نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون آن دو امر دیگر صحیح نیست [۸]. بنابراین امامت در مرتبه نماز، زکات، روزه و حج و بلکه بالاتر است [۹].
در حالی که میبینیم که قرآن به صراحت و آشکارا نماز و زکات و روزه و حج را ذکر کرده ولی در مقابل در مورد امامت به مفهوم شیعه دوازده امامی چیزی ذکر نکرده است [۱۰].
پس هرگاه شیعهای خواست که در مورد امامت به یکی از آیات قرآن استدلال کند میبینی که به ذکر آیهای که به گمانش بر امامت دلالت میکند، اکتفا نمیکند بلکه حدیثی را نیز به آن ضمیمه میکند، یا شأن نزول نادرستی را برای آن بیان میکند، یا با استدلال عقلی آن را تقویت میکند، یا به آیه دیگری که ارتباطی با آن ندارد، استدلال میکند، در حالی که عامل اصلی که تمام این استدلالها را رد میکند این است که قرآن از آیهای که به صراحت بر این عقیده دلالت کند، خالی است، و هر کس در مورد دلایل شیعه دوازده امامی بر امامت تأمل کند، درستی این امر را در مییابد [۱۱].
در بعضی از روایت ذکر شده که علی ؛۱۲۰ بار همراه پیامبرصبه آسمان عروج کرد و در هر بار خداوند به ولایت علی و امامان بعد از او توصیه کرده است که بیشتر از توصیه به فرائض بوده است [۱۲]. و هر آنچه را که برای تقویت مردم لازم بود با اقرار به امامت برای آنها محکم ساخت و سپس آنها را رد کرد [۱۳]. این روایت تعجب فرد حقیقتجو را بیشتر میکند که چگونه در قسمت اول اینگونه بر آن تأکید کرده در حالی که نتیجه آن این باشد که از جمله اموری باشد که بیشترين انکار را به همراه دارند...؟!!
این بخش کوچکی از جایگاه امامت نزد شیعه دوازده امامی بود [۱۴]. ولی هرگاه در مورد دلایل اثبات امامت تامل کنی، میبینی که این دلایل اصلاَ با فضایل و جایگاه امامتی که کتابهای شیعه مملو از آن است، تناسبی ندارد.
کسی که نظریه امامت و چگونگی شکلگیری و قوت آن را تا به امروز بررسی کند [۱۵]، قضیه مهمی را درک میکند و آن این است که قضایای اعتقادی وقتی که مبتنی بر دلایل محکم و ثابت نباشند، ممکن است که امروز عقیدهای قوی باشد ولی فردا تبديل به عقیدهای منحرف ميشود، و این چیزی است که برای شیعه دوازده امامی اتفاق افتاده است [۱۶].
چیزی که بر این امر دلالت میکند مراسم و مناسکی است که در حسینیهها انجام میشود - كه به ظلم و دروغ به حسین نسبت دادهاند - که جزئی از توجه به امامت حسین بن علی م است که عالم شیعی مرتضی مطهری [۱۷]آن را درک کرده و در کتاب حماسه حسینی به نقل از نوری طبرسی در کتاب لؤلؤ و مرجان آورده است که: واجب است که ما برای حسین عزا و ماتم بگیریم اما ماتمی که امروز انجام میشود یک امر جدید است و در گذشته این گونه نبوده است که به علت دروغهایی است که به حادثه کربلا چسبیده است بدون اینکه کسی آن را آشکار کند، بر ما واجب است که برای حسین گریه کنیم اما نه به علت شمشیر و نیزههایی که جسد پاکش را هدف قرار دادند بلکه به علت دروغهایی باید گریه کنیم که به این واقعه چسبیده است [۱۸].
مطهری از نوری در کتابی که قبلاً ذکر کردیم، داستان یکی از علمای هند را نقل کرده است که میگوید: یکی از علمای هند به من نامه نوشت و از کثرت دروغهایی که در مورد تعزیهخوانی حسین در آن کشور رواج دارد، شکایت میکرد و از من خواست که در این مورد کاری را انجام بدهم. سپس گفت: این عالم هندی تصور میکرد که تعزیهخوانان بعد از اینکه به هند رسیدند رواج دروغ کردند و نمیدانست که آبهای کثیف از سرچشمه کثیف هستند و منبع این ماتم دروغین کربلا و نجف و ایران یعنی خود مراکز اصلی تشیع است [۱۹]. سپس مطهری بعضی از تحریفها را نقل میکند که واقعه کربلاء را زشت کردهاند. سپس عوامل تحریف این واقعه را ذکر میکند. این تنها یکی از صورتهای حقیقتی است که تفصیل آن توسط یکی از علمای مذهب ذکر شده که غلو و افراط ناشی از اين نوع مراسمها را بیان میکند.
حال به قضیه امامت بر میگردیم که بخشی از جایگاه آن را بیان کردیم. این عقیده به شخصیت مهدی موعود محمد بن حسن عسکری ختم میشود. در این رساله به طور صریح و آشکار از این شخصیت صحبت میکنیم. و آنچه که بار دیگر بر آن تأکید میکنیم این است که قضایای اعتقادی باید مبتنی بر دلایل محکم و ثابت باشند. پس شخصیت مهدی همان آرزوی امروز شیعیان و کسانی که خیلی مشتاق دیدار او هستند، است. همان کسانی که اسم او را بدون گفتن (عج) نمیآورند. این شخصیتی است که در مورد او بسیار سخن گفته شده است. در این رساله [۲۰]به جوانب آن پرداخته شده و حقیقت آن روشن شده است که به قلم شیخ فاضل عثمان الخمیس نوشته شده است و پیوستی در مورد تفاوت میان مهدی اهل سنت و مهدی شیعه را به آن افزودهام [۲۱].
به هر شیعه:
گمان نمیکنم که طرح این موضوع باعث شعلهور شدن آتش نژادپرستی میان مردم شود یا به هدف برتری مذهبی بر مذهب دیگر باشد بلکه در راه توحید امت بر راه حق و خیر است و تنها انگیزه این رساله این است.
ای شیعیان:
من مطمئنم که شما چیزهای بسیاری را در حسینیهها و مجالس علمای شیعه در مورد مهدی شنیدهاید و از افراد بسیاری شنیدهای که ادعای رؤیت مهدی و همنشینی با او را کردهاند یا اینکه مهدی این گونه به آنها فتوا داده است یا... آیا از خودت پرسیدهای که ممکن است این شخصیت غیرحقیقی باشد؟! و آیا دلایل وجوب ایمان به آن صریح و صحیح هستند؟!
ای شیعیان:
در مورد شخصیت مهدی، محمد بن حسن عسکری، شک و تردیدهای فراوانی وجود دارد با وجود اینکه این عقیده از لوازم ایمان محسوب میشود که تارک آن از دیدگاه شیعه دوازده امامی [۲۲]کافر محسوب میشود، پس این شک و تردیدها چیست؟! شیعیان در این عقیده میخواهند از دشمنانشان انتقام بگیرند!!
ای شيعيان:
شايد بعضیها این مسأله را برای اين به تصویر بکشند که علت طرح این مسأله بغض و کینه نسبت به اهل بیت یا تقلیل جایگاه و منزلت آنان است. چرا که این دلیل و برهان کسانی است که میخواهند میان تو و حقیقت جدایی بیاندازند، پس هرگاه کسی بخواهد که از حقیقت بعضی از عقاید مخالف کتاب خدا اطلاع پیدا کند، به او گفته میشود که: دشمن اهل بیت است!!
در حالی که جایگاه اهل بیت (ﻹ) نزد مسلمانان واضح و روشن است و علما بر وجوب محبت آنها و تبعیت از آنها نص دارند [۲۳]و واقعیت آنها شاهد این امر است.
ای شیعیان:
این رساله دعوتی است برای هر کس که به محمد بن حسن عسکری ایمان دارد و اشتیاق خروج او را دارد و با زبانش دعای تعجیل فرج را میخواند.
این رساله هر شیعهای را دعوت به خواندن صفحات آن و تأمل در آن برای رسیدن به حقیقت میکند تا در خواب عمیق نمانند. و تا وقتی بیدار نشوند که ديگر وقت گذشته و نامه اعمال انسانها پخش شده باشد.
این رساله عقل را دعوت میکند تا نشانههای این شخصیت را بشناسد تا علتی برای بیداری از خواب زیبا و سنگین باشد...
اين رساله دعوتی برای پاسخ به این سؤال مهم است که... چه وقت نورت شروع به تابیدن میکند ای منتظر؟
عبدالله بن سلمان
اوایل محرم ۱۴۲۹هـ
[۱] نگا: عقائد الإمامیة، مظفر ص۷۶. [۲] فرق الشیعة، نوبختی، ص۱۹. [۳] أصل الشیعة وأصولها، کاشف الغطاء، ص۲۱۱. [۴] ودائع النبوة ص۱۱۴؛ نگا: کمال الدین و تمام النعمة، صدوق، ص۶۷۶. [۵] الإمامة وقیادة المجتمع ص۲۶، ۲۸، ۳۰. [۶] الإمامة واهل البیت النظریة و الاستدلال ص۲۲-۲۵. [۷] الکافی، کلینی، ۲/۱۸ کتاب الإيمان و الکفر باب دعائم الاسلام، حدیث ۳. [۸] الکافی، کلینی ۲/۱۸، کتاب الإيمان و الکفر باب دعائم الاسلام، حدیث ۴. [۹] نگا: الکافی ۲/۱۸، بحار الانوار ۶۸/۳۳۲، وسائل الشیعة ۱/۷. [۱۰] براى اطلاع از تفصیل این مساله مهم به کتاب ارزشمند «المنهج القرآنی الفاصل بین اصول الحق و اصول الباطل» از دکتر طه دلیمی رجوع کنید. [۱۱] بری آگاهی از دلایل امامت به کتاب «شاهراه اتحاد» از حیدر علی قلمداران قمی که در اینترنت منتشر شده است، رجوع کنید و همچنین به کتاب دیگری که به عنوان امامت و خلافت از او چاپ شده است، رجوع کنید. [۱۲] نگا: الخصال ابن بابویه، ص۶۰۰-۶۰۱؛ بحار الانوار، مجلسی، ۲۳/۶۹. [۱۳] نگا: قرب الاسناد، حمیری قمی، ص۳۰۰؛ بحارالانوار، مجلسی، ۲۳/۶۹. [۱۴] برای آگاهی از حقیقت ائمه نزد شیعه دوازده امامی به کتاب مدینة المعاجز از هاشم بحرانی رجوع کن تا دریابی که وقتی که عقل از قرآن دور باشد چگونه خرافات برای او ممکن میشود. [۱۵] نظریه ولایت فقیه یکی از نظریات در زمنیه امامت است. نگا: کتاب نقد ولایت فقیه شیخ محمد مال الله و کتاب تطور الفکر السیاسی من الشوری الی ولایة الفقیه، احمد کاتب. [۱۶] نگا: تطور الفکر السیاسي الشیعي من الشوری إلى ولایة الفقیه، احمد کاتب. [۱۷] مرتضی پسر محمد حسین مطهری خراسانی در سال ۱۳۳۸هـ در شهر فریمان در استان خراسان و در میان یک خانواده متدین متولد شد سپس به قم مهاجرت کرد و در آنجا شاگرد عدهای از علمای شیعه مانند صدرالدین صدر، محمد داماد و خمینی شد سپس به تهران رفت و به تدریس مشغول شد و به عنوان استاد در دانشگاه تهران انتخاب شد و بعد از انقلاب خمینی یکی از اعضای بارز در اداره حکومت بود. در سال ۱۳۹۹هـ در تهران با رگبار گلوله علیه او، ترور شد. تألیفات زیادی به زبان فارسی دارد. نگا: تراجم الرجال، احمد حسینی، ۲/۸۱۷. [۱۸] حماسه حسینی، مطهری، ص۱۳. [۱۹] حماسه حسینی، مطهری، ص۱۳-۱۴. [۲۰] من اقدام به تعدیل و استخراج احادیث و استحکام نقل قولها کردم و اضافاتی را بر آن آوردهام و چیزهایی را که من اضافه کردهام میان دو کروشه [] آوردهام و تعلیقی بر آن آوردهام و تعلیقاتم را با حرف (ع) جدا کردهام؛ سپس مقدمه و مؤخرهای را بر آن آوردهام. [۲۱] نگا: پیوست آخر کتاب. [۲۲] نگا: ابتدای المقالات، مفید ص۴۴، بحار الانوار ۸/۳۶۶، ۲۳/۳۹۰. [۲۳] شیخ الاسلام ابن تیمیه (:) –در بیان عقیده اهل سنت در مورد اهل بیت (رضوان الله علیهم) – میگوید: اهل بیت رسول الله صرا دوست دارند واز آنها تبعیت میکنند و وصیت رسول الله صرا در مورد آنها رعایت میکنند- که در روز غدیر گفت- : بخاط خدا اهل بیت مرا فراموش نکنید، بخاطر خدا اهل بیت مرا فراموش نکنید، همچنین به عمویش عباس گفت، چون نزد او گلایه کرد که بعضی از قریشیان به بنیهاشم جفا میکنند، و گفت: قسم به کسی که جانم در دست اوست، مؤمن نیستند تا زمانی که به خدا و نزدیکان من محبت نداشته باشند. و گفت: خداوند متعال بنی اسماعیل را برگزید و از میان آنها کنانه را برگزید و از میان کنانه، قریش را و از میان قریش، بنیهاشم را برگزید و مرا از میان بنیهاشم برگزید. [نگا: مجموعه الفتاوی، ۳/۱۵۴]. ابن تیمیه (:)در مورد کشته شدن نوه رسول الله صحسین س، میگوید: اما کسی که حسین را کشت یا به کشتنش کمک کرده یا به آن راضی بوده، لعنت خدا و ملائکه و تمام مردم بر او باد و خداوند هیچ کار خالص و خیر او را قبول نکند. سپس در مورد محبت اهل بیت میگوید: محبت آنها از دیدگاه ما واجبی است که اجر به دنبال دارد. سپس در مورد کسانی که کینه اهل بیت را در دل دارند میگوید: کسی که کینه آنها را در دل داشته باشد، لعنت خدا و ملائکه و تمام مردم بر او باد و خداوند هیچ کار خالص و خیر او را قبول نکند. نگا: مجموع الفتاوی، ۴/۴۸۷-۴۸۸. ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ