مهدی نایبانی دارد و دو بار غیبت کرده است
بعد از ادعای ولادت مهدی، بایستی دلیل آشکار بر آن داشته باشند، در حالی که واقعیت برخلاف آن بود و ناچاراً برای حل این معضل به فکر چاره افتادند، سپس مردی به نام عثمان بن سعید العمری آمد و ادعا کرد که نائب مهدی است و جز از طریق او رسیدن به مهدی ممکن نیست، پس شیعیان نیز در کاری که سخن معصوم باشد، آن را تصدیق کردند و او با این کار راه را بر تمام کسانی که ادعای رؤیت مهدی را میکردند، سد کرد، تا وقتی که برای او آشکار نشود. سپس سه نفر دیگر جانشین او شدند و این مرحله غیبت صغری نام داشت و شیعیان در مورد مدت این غیبت در بین ۶۹، ۷۰، ۷۱، ۷۲، ۷۳ و ۷۴ سال اختلاف دارند و علت اختلافشان این است که بعضیها ابتدای غیبت را از تاریخ تولدش قرار دادهاند، و بعضیها آغاز غیبت را از زمان وفات پدرش حسن عسکری ۲۶۰هـ [۱۲۸]قرار دادهاند، و عجیب این است که بعضیها آغاز غیبت صغری را سال ۲۶۶ [۱۲۹]و بعضیها سال ۲۶۷هـ را قرار دادهاند [۱۳۰].
بنابراین در زمان غیبت صغری نزدیک ۲۰ نفر ادعای نایب بودن کردهاند که شیعیان تنها ۴ نفر از آنها را پذیرفتهاند. که عبارتند از:
۱- عثمان بن سعید عمری.
۲- پسرش محمد بن عثمان بن سعید عمری.
۳- حسین بن روح نوبختی.
۴- علی بن محمد سیمری [۱۳۱].
[و او آخرین نفر بود و ادعا کرد که مهدی نامهای برای نوشت که در آن آمده بود: «ای علی بن محمد سيمری، بشنو که خداوند پاداش برادرانت را در مورد تو بزرگ داشته است، تو تا شش روز دیگر میمیری، پس کارهایت را جمع کن و به کسی توصیه نکن که بعد از مرگت جانشین تو باشد. که غیبت کبری واقع شده است و جز بعد از اجازه خداوند متعال ظهوری نیست و از این بعد مدت طولانی و قساوت قلب و پر شدن زمین از ظلم و ستم است. و افرادی از شیعیان من خواهند آمد که ادعای مشاهده مرا میکنند، بدان که کسی که ادعای مشاهده مرا قبل از خروج سفیانی و صیحه بکند، کذاب و دروغگو است و لا حول ولا قوة إلاَّ بالله العلي العظيم» [۱۳۲]. و با اين اعلان غيبت صغرى به پايان رسيد و غيبت كبرى شروع شد، كه تا هنوز ادامه دارد.
آنچه که در اینجا قابل ملاحظه است، این است که این نامه صریحاً کسانی را که ادعای رؤیت مهدی را در زمان غیبت کبری کردهاند، رد میکند. و جای بسی تعجب است که هنگامی که میشنوی که بسیاری ادعای رؤیت مهدی را کردهاند و بلکه ادعای نشستن با او را کردهاند، تا جایی که حسن ابطحی نامهای به عنوان «دیدار با امام صاحب زمان» نوشت که ۶۶ داستان را ضمیمه آن کرد، داستان مردمانی که با مهدی ملاقات کردهاند که اکثر آنها در زمان غیبت کبری بوده، پس ما کلام امام معصوم را باور کنیم یا کلام اینها را؟!].
حال به موضوع نیابت از مهدی بر میگردیم، مردم در ادعای نیابت از مهدی با همدیگر به رقابت پرداختند و این بخاطر انگیزههای مادی و معنوی این نیابت بوده است، انگیزه مادی اموالی است که به این نایبان پرداخت میشد تا به مهدی بسپارند، و انگیزه معنوی جدایی میان مردم با صفت نائب امام زمان بودن است.
شیعیان به ۴ نایبی که قبلاً بیان کردیم، رضایت دادهاند ولی کسانی که ادعای نیابت کردهاند، بسیارند که عبارتند از:
حسن شریعی، محمد بن نصر نمیری و ابو هاشم داود بن قاسم، إسحاق الأحمر، حاجز بن يزيد، حسين بن منصور، محمد بن غالب، ابودلف كاتب، قاسم بن العلاء، أحمد بن هلال عبرتائي، محمد بن صالح حمداني، محمد بن إبراهيم بن مهزيار، أحمد بن إسحاق أشعري، محمد بن صالح قمي، حسن بن قاسم بن علاء محمد بن علي بن بلال، محمد بن جعفر بن عون، جعفر بن سهيل صيقل، قاسم بن محمد بن علي، محمد بن علي شلمغاني [۱۳۳]که تمامی اینها از دیدگاه شیعه دروغگو هستند و نايبان شرعی همان ۴ نفری بودند که قبلاً ذکر کردیم.
ما میگوییم حتی ۴ نفر اول نیز در ادعای نایب بودن دروغ گفتهاند، به دلایل زیر:
[۱۲۸] – منتخب الأثر ص۳۵۸، بحار الأنوار۵۱/۴۴، ۱۳۸، ۳۶۶. [۱۲۹] بحارالانوار، ۵۳/۶؛ اثبات الهداة، ۳/۵۸۶. [۱۳۰] بحارالانوار، ۵۱/۴۴. [۱۳۱] نگا: الغیبة، طوسی، ص۳۵۳-۳۹۶. [۱۳۲] کمال الدین، ص۵۱۶؛ الفصول العشرة، مفید، ص۱۰، الغیبة، طوسی، ص۳۹۵؛ الاحتجاج، ۲/۲۹۷. [۱۳۳] الغیبة، طوسی، ۳۹۷-۴۱۴.