عجیب ترین دروغ تاریخ

فهرست کتاب

دلایلی که تمام روایات مبنی بر مهدویت امام دوازدهم را رد می‏کند

دلایلی که تمام روایات مبنی بر مهدویت امام دوازدهم را رد می‏کند

دلیل اول

بسیاری از شیعیان قدیم از این امر اطلاع نداشتند و این امر دلالت می‏کند که روایاتی که مهدویت محمد بن حسن عسکری را بیان می‏کند، ساختگی و جعلی می‏باشد و بعد از دوران علمای قدیم شیعه به مدت طولانی جعل شده است. بنابراین شیعیان تقریباً بعد از وفات هر امامی اختلاف داشته‏اند که امام بعد از او کیست.

زید بن علی بن حسین - عموی جعفر صادق و برادر محمد باقر- دنبال احول که مخفی بود، فرستاد تا او را یاری کند ولی احول نپذیرفت و گفت: اگر پدرت یا برادرت بود با او خروج می‏کردم ولی با تو خروج نمی‏کنم. زید به او گفت: زید گفت: چگونه در حالی که او لقمه داغ را با دستش سرد می‌کرد و سپس آن را در دهان من می‌گذاشت آیا به نظر شما او راضی نبود که لقمه داغ دهان مرا بسوزاند، و راضی بود که آتش داغ جهنم مرا بسوزاند؟ [۱۰۱]در جواب او گفت: فدایت شوم او به خاطر این تو را آگاه نکرد چون می‌ترسید اگر قبول نکنی به جهنم می‌روی و مرا خبر کرد و من پذیرفتم و نجات یافتم و اگر قبول نمی‌کردم برای او مهم نبود که به جهنم بروم [۱۰۲].

این سخن باطل است چون لازمه آن این است که به تمام اهل بیت و فرزندان آنها و عموها و دایی‏ها و سایر خویشان خبر نداده باشند از ترس اینکه آن را قبول نکنند و وارد جهنم شوند. و همچنین امامت نزد شیعیان رکن اصلی دین است و سری می‏باشد چگونه مصالح امت متعلق به امامت است و آن سری است؟!!

خداوند تو را حفظ کند، تامل کن که چگونه امام سجاد عدم حرص خود را برای نجات بهترین افرادش- احول- از آتش توصیف می‎کند و این توصیف امام سجاد را با توصیفی که خداوند متعال از پیامبر رحمت و اشتیاق او برای هدایت مردم داشته، مقایسه کن. آنجا که می‎فرماید: ﴿فَلَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ إِن لَّمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ أَسَفًا ٦[الکهف: ۶].

«گويى مى‏خواهى بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاك كنى اگر به اين گفتار ايمان نياورند».

و می‎فرماید: ﴿لَقَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ عَزِيزٌ عَلَيۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِيصٌ عَلَيۡكُم بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١٢٨[التوبة: ۱۲۸]. «به يقين، رسولى از خود شما بسويتان آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است; و اصرار بر هدايت شما دارد; و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است».

[۱۰۱] یعنی به تو خبر داده که امامت بعد از او به محمد باقر و سپس به پسرش جعفر صادق می‎رسد. [۱۰۲] الکافی، کلینی، ۱/۱۷۴؛ مدینة المعاجز، ۵/۲۷۳. دلیل دوم

روایت می‏کنند که امام قبلی تا زمانی که خداوند اسم جانشینش را در آخرین دقیقه عمرش به او نگفته و امام بعدی امامت خود را نداند، نمی‏میرد [۱۰۳].

سپس می‎گویند: خداوند قبلاً اسامی تمام امامان را معین کرده و ائمه این را می‎دانند، ولی می‎بینیم که زراره بن اعین معتمدترین راوی شیعه به طور مطلق که از نزدیکان امام باقر و صادق بود، می‎میرد، در حالی که امام زمان خودش را نمی‎شناسد و هنگامی که در حال احتضار و در حال جان کندن بود به عمه‎اش گفت: قرآن را به من بده، پس قرآن را گرفت و باز کرد و آن را بر سینه‎اش گذاشت و گفت: ای عمه تو شاهد باش که من امامی غیر از این کتاب ندارم [۱۰۴]چگونه او این امر را نمی‎داند در حالی که از نزدیکان ائمه بود.

[۱۰۳] الکافی، کلینی، ۱/۲۷۵؛ بصائر الدرجات، ص۴۹۷، مدینة المعاجز، ۵/۴۶، بحار الانوار، ۲۷/۲۹۴. [۱۰۴] اختیار معرفة الرجال، طوسی، ۱/۳۷۳ (معروف به رجال کشی) تاریخ آل زراره، ابی غالب زراری، ص۷۸. دلیل سوم

وقتی که جعفر صادق ؛فوت كرد، غالب شیعیان با پسرش عبدالله بیعت کردند؛ مانند هشام بن سالم جوالیقی، محمد بن نعمان احول، عمار ساباطی و دیگران، تا جایی که هشام بن سالم گفت. از پیش عبدالله بن جعفر صادق سردگردان بیرون آمدیم و نمی‎دانستیم که به چه کسی رو کنیم و چه کسی را امام کنیم [۱۰۵].

[۱۰۵] الکافی، کلینی، ۱/۳۵۱، خاتمة مستدرک الوسائل، نوری طبرسی، ۴/۱۰۹، مدینه المعاجز، هاشم بحرانی، ۶/۲۰۸، آیت الله العظمی ابوالفضل برقعی تعدادی از راویان بزرگ شیعه را که عدد آنها به ۱۰۴ نفر می‎رسد جمع کرده که دچار شک و آشفتگی شده بودند، چگونه اینها امام را نمی‎شناختند در حالی که از اصحاب بزرگ ائمه بودند. نگا: بت شکن، ص۲۴۰-۲۴۳ (ع). دلیل چهارم

آنچه که در کتابهای شیعه آمده مهدویت محمد بن حسن عسکری را نفی می‏کند که از خلال عبارات زیر پیداست:

۱- از هادی - جد مهدی منتظر- روایت شده که گفت: ابو محمد - حسن عسکری- پسر من است. ناصح‎ترین آل محمد و مطمئن‎ترین آنها و بزرگترین پسرم است که امامت و احکام آن به او منتهی می‏شود [۱۰۶].

این دلالت دارد بر اینکه آخرین امام، حسن عسکری است و بعد از او مهدی و دیگران وجود ندارند.

۲- در حدیث آمده است که: قیامت بر پا نمی‏شود تا وقتی که مردی از اهل بیت من که اسمش اسم من و اسم پدرش، اسم پدر من است، خروج نکند [۱۰۷].

و پیامبر صهمچنانکه معلوم است، اسمش محمد بن عبدالله است و مهدی شیعیان اسمش محمد بن حسن است پس اسمش هم اسم پیامبر است ولی اسم پدرش هم اسم پدر او نیست؟! و این اشکال بزرگی است!

ابوالحسن اربلی این اشکال را با این جواب عجیب حل کرده است: پیامبر صدو نوه داشت ابو محمد حسن و ابو عبدالله حسین. و چون حجت باید از فرزند حسین ابو عبدالله باشد – حجت یعنی مهدی منتظر- و کنیه حسین، ابا عبدالله است پس پیامبرصلفظ اسم را بر کنیه اطلاق کرده است تا اسم نسبت به پدرش توافق پیدا کند و لفظ پدر بر جد اطلاق شود. گویی که گفت: اسم او اسم من است پس اسم من محمد است و او نیز محمد است - و این اشکالی ندارد، اما اشکال کجاست؟- در اسم پدر و موافق بودن کنیه جد با اسم پدر است که کنیه حسین ابوعبدالله بوده است [۱۰۸].

این امر صحیح نیست چون بر بسیاری از مردم صدق پیدا می‏کند و هر مردی که اسمش محمد باشد اگر نگاهی به اجداد پدری یا مادری خود بیاندازد کسی را پیدا می‏کند که کنیه‏اش ابوعبدالله باشد تا مهدی منتظر بر او صدق پیدا کند و این سخن از دیدگاه خردمندان پذیرفتنی نیست.

۳- از حسن بن علی بن محمد بن رضا نقل شده که بعضی از اشعریانی که در مجلس او بودند به او گفتند: ای ابوبکر چه خبر از برادرش جعفر؟ (از یکی از علما در مورد جعفر برادر حسن عسکری که عموی مهدی منتظر است. پرسیدند) گفت: کدام جعفر؟ در مورد چه کسی سؤال می‏كنید؟ آیا جعفر ملعون فاسق فاجر و شراب خوار، پست‎ترين آدمها ووو با حسن نزدیکی دارد؟ [۱۰۹].

سپس گفت: وقتی حسن عسکری بیمار شد دنبال پدرم فرستاده شد که پسر رضا مریض شده است، پس سوار بر مرکب شد و به دارالخلافه رفت و با عجله برگشت که پنج نفر از خادمان امیر المؤمنین همراه او بودند که همگی مورد اعتماد بودند که نحرير خادم نیز در میان آنها بود. پس آنها را امر کرد تا به خانه حسن برودند و خبر را به او بدهند و حالش را جویا شوند و دنبال چند نفر از پزشکان فرستاد و آنها را به طبابت امر کرد. (مریض در اینجا حسن عسکری است که خلیفه تعدادی از مردم را فرستاده که ناظر او باشند و پزشکانی را برای مداوای او فرستاد تا اینکه حسن عسکری درگذشت). (می‏گوید:) وقتی که دفن شد، خلیفه و مردم شروع به جستجوی فرزند او کردند و در خانه‏ها بسیار جستجو کردند و تقسیم ارث را متوقف کردند و کسانی مراقب حفاظت از کنیزی بودند که تصور باردار بودن او وجود داشت تا اینکه معلوم شد که باردار نیست پس وقتی که این امر معلوم شد ارث میان مادر و برادرش جعفر تقسیم شد [۱۱۰]. بنابراین این روایت ثابت می‏کند که حسن عسکری فرزندی نداشته است...!!

[۱۰۶] الکافی، کلینی، ۱/۳۲۷-۳۲۸؛ الارشاد، مفید، ص۳۲۰؛ لصراط المستقیم، عاملی، ۲/۱۷۰. [۱۰۷] فرق الشیعة، ۶۲؛ شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ۳/۳۸۶؛ الأمالی، طوسی، ص۳۵۲؛ الطرائف، ابن طاوس، ص۵۲۲؛ العقد النضید، محمد قمی، ص۷۷؛ الملاحم والفتن، ابن طاوس، ص۲۸۲. [۱۰۸] كشف الغمة في معرفة الأئمة ۳/۲۴۰-۲۴۱، ۲۷۷؛ بحارالانوار، ۵۱/۸۶، ۱۰۳. [۱۰۹] چگونه شیعیان ادعای احترام و دوستی اهل بیت را می‏کنند در حالی که در مورد جعفر برادر حسن عسکری و عموی مهدی منتظر این گونه سخن می‏گویند. [۱۱۰] الکافی، کلینی، ۱/۵۰۴-۵۰۵.