پایان
خداوند متعال راست گفته است که میفرماید: ﴿وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا ٨٢﴾[النساء: ۸۲].
«اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىيافتند».
پیرامون شخصیت محمد بن حسن عسکری و معین بودن مادرش که آیا کنیز بوده یا آزاده؟ و چگونگی حمل او و ولادت او و سال تولد و حکم هم اسم بودن با او و کیفیت رشد او و محل اقامت او و بازگشت او به شکل پیر یا جوان و مدت حکومت او و مدت غیبتش و علت غیبتش سپس در امکان رؤیت او در زمان پدرش و شک و تردیدهای پیرامون نائبانش و ضعیف بودن روایاتی که بر ولادتش دلالت میکند و بیخبری بسیاری از شیعیان گذشته از او و کارهایی که هنگام خروج انجام میدهد و بالاخره غایب بودن او برای مدت طولانی و اقدام شیعیان به انتقال صلاحیتهای او به علمای مجتهد، اختلاف و کشمکش زیادی وجود دارد.
محمد رضا مظفر میگوید: عقیده ما در مورد مجتهد جامع الشرایط این است که در زمان غیبت نائب امام ؛باشد، پس مجتهد حاکم و رئیس مطلق است و در قضاوتها و رفع اختلافات میان مردم مثل امام است و کسی که او را رد کند مانند این است که امام را رد کرده باشد، و رد امام مثل رد خداوند متعال است، و این در حد شرک به خدا است!! همچنانکه در حدیث از صادق اهل بیت ﻹنقل شده است که: مجتهد جامع الشرایط تنها در فتوا مرجع نیست بلکه ولایت عام دارد، و حق حکم و قضاوت و فصل میان مردم را دارد، و این از ویژگیهای او است و جز با اجازه او کسی حق ندارد، همچنانکه اجرای حد و تعزیرات جز با امر و حکم او انجام نمیشود، و در اموالی که حق امام است، حق دارد و این منزلت و ریاست را امام ؛به مجتهد جامع الشرایط داده است تا در زمان غیبت نائب او باشد. بنابراین نائب امام نامیده میشود [۲۳۶].
پس امت چه نیازی به امام دوازدهم، محمد بن حسن عسکری، دارند در حالی که مجتهد این صلاحیت را دارد! آیا مجتهد از او بینیاز نیست؟!
بنابراین شیعیان به تشکیل دولت و برپایی جمعه و جهادی اقدام کردند که در نظر بسیاری از شیعیان جز از طرف مهدی منتظر اجرای آنها درست نیست.
و در مورد سخن آیتالله محمد آصف محسنی تأمل کن که میگوید: امکان بهرهگرفتن ما در مسائل دینی از امام زمان در زمان غیبت چیزی است که جز فرد بیعقل آن را قبول نمیکند [۲۳۷].
پس چه فرقی میان قتل و مرگ و غیبت او برای شیعه وجود دارد؟! چرا که آنها حتی در زمان غیبت صغری بهرهای دینی از او نمیبرند- جز مقدار کمی که با رجوع به علما نیز امکانپذیر است - جدای از غیبت کبری و این در صورتی است که ما وجود تولد او را پذیرفته باشیم.
خواننده گرامی:
بدیهی است که محمد صبرترین مخلوقات است. و در حقیقت او از لحاظ اخلاقی و ترتیبی و دعوت و اصلاح و اجرای عدالت، بهترین مردم بود. ولی فاجعه اینجاست که این حقیقت به علت عقیده شیعه در مورد مهدی منتظر، از بین رفت.
خمینی میگوید: هر پیامبری برای اجرای عدالت آمده است و هدف آنها اجرای عدالت در دنیا بوده است ولی موفق نشدند!! حتی محمد صخاتم پیامبران که برای اصلاح و پاک کردن بشر و اجرای عدالت آمده بود، او نیز موفق نشد!! و کسی که به معنای واقعی کلمه پیروز خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد كرد، مهدى منتظر است!! [۲۳۸].
سؤال مهم که در اینجا پیش میآید، این است که: آیا علت عدم موفقیت پیامبر صدر اصلاح بشر و اجرای عدالت، عدم تکمیل شریعت بوده یا عدم اهلیت و شایستگی او و یا خوار کردن او توسط خداوند بوده است؟! آیا ممکن است که عقیدهای در اسلام وجود داشته باشد و نتیجه آن این باشد؟!
خواننده گرامی:
تمام این اموری که در کتابهای شیعه ثابت شدهاند، به طور آشکار بر حقیقتی دلالت میکند که قبول آن برای شیعیان بسیار سخت است و آن این است که این شخصیت توهمی غائب است نه مهدی منتظر، عقیده امامت نمیتواند رکن دین و اساس آن باشد در حالی که این شک و تردیدها در آن وجود داشته باشد، که همان مهدی منتظر است.
این حقیقتی است که ایمان به آن واجب است، برای کسی که طالب رضایت و خشنودی خداست و حرکت در مسیر آبا و اجدادی برای او مهم نیست، هنگامی که حقیقت برای او معلوم شد که برخلاف چیزی است که او بر آن است. پس بدان که عقیده اهل بیت از این اختلافات و آشفتگیها به دور است، چرا که اهل بیت بیشتر از سایر مردم به حق متمسک بودند و قرآن تنها قانون و راهنمای آنها بود.
خواننده گرامی:
این آفتاب حقیقت است که از افق سرزده است که حقیقتی را برای تو روشن میکند که نمیتوانی خود را به نادانی بزنی، پس از خداوند متعال مىخواهیم که ما را به حقیقت هدایت کند و بر آن ثابت قدم نگهدارد. چرا که او قادر بر این کار است و سلام و درود خدا بر پیامبر ما محمد صو بر آل و خاندان پاک و مطهرش و صحابه گرانقدر او.
خداوندا ما را با آنها محشور گردان، آمین یا رب العالمین.
[۲۳۶] عقائد الامامیة، مظفر، ص۳۴-۳۵. [۲۳۷] مشروعة بحارالانوار، ۲/۲۲۳. [۲۳۸] مختارات من احادیث و خطابات الامام الخمینی، ۲/۴۲.