عجیب ترین دروغ تاریخ

فهرست کتاب

پایان

پایان

خداوند متعال راست گفته است که می‏فرماید: ﴿وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا ٨٢[النساء: ۸۲].

«اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى‏يافتند». ‏

پیرامون شخصیت محمد بن حسن عسکری و معین بودن مادرش که آیا کنیز بوده یا آزاده؟ و چگونگی حمل او و ولادت او و سال تولد و حکم هم اسم بودن با او و کیفیت رشد او و محل اقامت او و بازگشت او به شکل پیر یا جوان و مدت حکومت او و مدت غیبتش و علت غیبتش سپس در امکان رؤیت او در زمان پدرش و شک و تردیدهای پیرامون نائبانش و ضعیف بودن روایاتی که بر ولادتش دلالت می‏کند و بی‎خبری بسیاری از شیعیان گذشته از او و کارهایی که هنگام خروج انجام می‏دهد و بالاخره غایب بودن او برای مدت طولانی و اقدام شیعیان به انتقال صلاحیتهای او به علمای مجتهد، اختلاف و کشمکش زیادی وجود دارد.

محمد رضا مظفر می‎گوید: عقیده ما در مورد مجتهد جامع الشرایط این است که در زمان غیبت نائب امام ؛باشد، پس مجتهد حاکم و رئیس مطلق است و در قضاوتها و رفع اختلافات میان مردم مثل امام است و کسی که او را رد کند مانند این است که امام را رد کرده باشد، و رد امام مثل رد خداوند متعال است، و این در حد شرک به خدا است!! همچنانکه در حدیث از صادق اهل بیت نقل شده است که: مجتهد جامع الشرایط تنها در فتوا مرجع نیست بلکه ولایت عام دارد، و حق حکم و قضاوت و فصل میان مردم را دارد، و این از ویژگیهای او است و جز با اجازه او کسی حق ندارد، همچنانکه اجرای حد و تعزیرات جز با امر و حکم او انجام نمی‎شود، و در اموالی که حق امام است، حق دارد و این منزلت و ریاست را امام ؛به مجتهد جامع الشرایط داده است تا در زمان غیبت نائب او باشد. بنابراین نائب امام نامیده می‎شود [۲۳۶].

پس امت چه نیازی به امام دوازدهم، محمد بن حسن عسکری، دارند در حالی که مجتهد این صلاحیت را دارد! آیا مجتهد از او بی‎نیاز نیست؟!

بنابراین شیعیان به تشکیل دولت و برپایی جمعه و جهادی اقدام کردند که در نظر بسیاری از شیعیان جز از طرف مهدی منتظر اجرای آنها درست نیست.

و در مورد سخن آیت‎الله محمد آصف محسنی تأمل کن که می‎گوید: امکان بهره‎گرفتن ما در مسائل دینی از امام زمان در زمان غیبت چیزی است که جز فرد بی‎عقل آن را قبول نمی‎کند [۲۳۷].

پس چه فرقی میان قتل و مرگ و غیبت او برای شیعه وجود دارد؟! چرا که آنها حتی در زمان غیبت صغری بهره‎ای دینی از او نمی‎برند- جز مقدار کمی که با رجوع به علما نیز امکانپذیر است - جدای از غیبت کبری و این در صورتی است که ما وجود تولد او را پذیرفته باشیم.

خواننده گرامی:

بدیهی است که محمد صبرترین مخلوقات است. و در حقیقت او از لحاظ اخلاقی و ترتیبی و دعوت و اصلاح و اجرای عدالت، بهترین مردم بود. ولی فاجعه اینجاست که این حقیقت به علت عقیده شیعه در مورد مهدی منتظر، از بین رفت.

خمینی می‎گوید: هر پیامبری برای اجرای عدالت آمده است و هدف آنها اجرای عدالت در دنیا بوده است ولی موفق نشدند!! حتی محمد صخاتم پیامبران که برای اصلاح و پاک کردن بشر و اجرای عدالت آمده بود، او نیز موفق نشد!! و کسی که به معنای واقعی کلمه پیروز خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد كرد، مهدى منتظر است!! [۲۳۸].

سؤال مهم که در اینجا پیش می‎آید، این است که: آیا علت عدم موفقیت پیامبر صدر اصلاح بشر و اجرای عدالت، عدم تکمیل شریعت بوده یا عدم اهلیت و شایستگی او و یا خوار کردن او توسط خداوند بوده است؟! آیا ممکن است که عقیده‎ای در اسلام وجود داشته باشد و نتیجه آن این باشد؟!

خواننده گرامی:

تمام این اموری که در کتابهای شیعه ثابت شده‎اند، به طور آشکار بر حقیقتی دلالت می‎کند که قبول آن برای شیعیان بسیار سخت است و آن این است که این شخصیت توهمی غائب است نه مهدی منتظر، عقیده امامت نمی‎تواند رکن دین و اساس آن باشد در حالی که این شک و تردیدها در آن وجود داشته باشد، که همان مهدی منتظر است.

این حقیقتی است که ایمان به آن واجب است، برای کسی که طالب رضایت و خشنودی خداست و حرکت در مسیر آبا و اجدادی برای او مهم نیست، هنگامی که حقیقت برای او معلوم شد که برخلاف چیزی است که او بر آن است. پس بدان که عقیده اهل بیت از این اختلافات و آشفتگیها به دور است، چرا که اهل بیت بیشتر از سایر مردم به حق متمسک بودند و قرآن تنها قانون و راهنمای آنها بود.

خواننده گرامی:

این آفتاب حقیقت است که از افق سرزده است که حقیقتی را برای تو روشن می‎کند که نمی‎توانی خود را به نادانی بزنی، پس از خداوند متعال مى‎خواهیم که ما را به حقیقت هدایت کند و بر آن ثابت قدم نگهدارد. چرا که او قادر بر این کار است و سلام و درود خدا بر پیامبر ما محمد صو بر آل و خاندان پاک و مطهرش و صحابه گرانقدر او.

خداوندا ما را با آنها محشور گردان، آمین یا رب العالمین.

[۲۳۶] عقائد الامامیة، مظفر، ص۳۴-۳۵. [۲۳۷] مشروعة بحارالانوار، ۲/۲۲۳. [۲۳۸] مختارات من احادیث و خطابات الامام الخمینی، ۲/۴۲.