چرا شیعه قائل به مهدویت امام دوازدهم هستند؟
میگویند: چون شرط کردهاند که امامت باید در میان نوادگان حسین بن علی م باشد. و میگویند که جایز نیست که به برادر یا عمو با پسر عمو [۱۶۸]انتقال پیدا کند. بنابراین وقتی حسن عسکری مُرد و فرزندی نداشت در سرگردانی و اضطراب ماندند و چارهای جز یکی از این سه راه نداشتند:
یا از این شرط دست بردارند و آن را به برادر حسن - جعفر- منتقل کنند، که این نظر جمعی از شیعیان است [۱۶۹].
و یا به علت نداشتن فرزند حسن عسکری باید قائل به انقطاع امامت باشند.
و یا باید فرزندی را برای حسن عسکری خلق کنند که جانشین او باشد.
بنابراین شیعیان بعد از حسن عسکری تقریباً به ۱۴ فرقه یا ۲۰ فرقه تقسیم شدند، [۱۷۰]که فرقههای زیر از جمله آن هستند:
گروهی میگویند: عسکری همان مهدی است که نمرده است.
و گروهی میگویند: عسکری مُرد و سپس زنده میشود که همان مهدی است.
و گروهی میگویند: امامت حق جعفر است و امامت حسن باطل است.
و گروهی میگویند: بعد از حسن، برادرش جعفر امام است.
و گروهی میگویند: محمد بن علی هادی امام است و امامت حسن باطل است.
و گروهی میگویند: حسن فرزندی داشته که به اسم محمد که در حیات پدرش متولد شده است.
و گروهی میگویند: هشت ماه بعد از مرگ حسن فرزندی از او به دنیا آمد.
بنابراین شیعیان اینگونه پراکنده شدند تا جایی که یک فرقه که دوازده امامی هستند، میگویند: خداوند حجتی از فرزند حسن عسکری دارد و بندگان حق ندارند که در امور خداوند بحث و بررسی کنند و بدون علم قضاوت کنند و آثار مخفی را بخواهند، و جایز نیست که اسمش را بیاورند، و نباید از مکانش سؤال کرد، و ما حق نداریم که به دنبال او بگردیم، و جایز نیست که از او سؤال کنیم...!!
[۱۶۸] نگا: الکافی، کلینی، ۱/۲۸۵؛ الإمامة والتبصرة، ابن بابویه قمی، ص۵۶-۵۷؛ علل الشرائع، ۱/۲۰۶-۲۰۷، کمال الدین، ص۴۱۴. [۱۶۹] فرقه الشیعة، نوبختی، ص۹۶. [۱۷۰] نگا: تطور الفکر السیاسی الشیعی، احمد کاتب، ص۱۲۱-۱۲۹.