حق یعنى زور
- به اعتقاد ما حق یعنى اعمال زور. واژه حق واژهاى ذهنى است که به هیچ وجه جنبه عینیت به خود نمىگیرد. در نظام سیاسى ما حق این چنین تعبیر مىشود: هر آنچه را که مىخواهم به من بده زیرا من از تو قوىترم. نیازى نیست که ثابت کنم حق از آن کیست.
- حق از کجا شروع مىشود و به کجا ختم مىشود؟
- در هر دولتى که قدرت به طور نامطلوبى سازمان یافته باشد، قوانین و مقررات، اعتبارشان را از دست داده، دستخوش طوفان حوادث مىشوند و سرانجام لیبرالیسم پدید مىآید. طبق قانون حکومت اقویا، باید تمام مقررات و قوانین را متلاشى سازیم و براى آنهایى که داوطلبانه از لیبرالیسم دست کشیدهاند و تسلیم ما شدهاند، منجى شویم.
- در شرایط کنونى که تمام قدرتهاى جهان داراى پایههاى لرزانى هستند، قدرت سیاسى ما داراى پایههاى استوارى است. زیرا وجود آن محسوس نیست. زمانى قدرت ما تجلى خواهد کرد که هیچگونه خطرى آن را تهدید نکند.
- قدرتهاى سیاسى جهان به سبب اعمال لیبرالیسم دچار مشکلات شدیدى هستند. وظیفه ما این است که فارغ از این گونه مشکلات، به فکر پىریزى حکومت آینده خود باشیم. ما باید در طرحهاى خودبیشتر به ضروریات فکر کنیم تا به اخلاقیات و بیشتر به هدفها توجه داشته باشیم تا به وسیلهها.
- اکنون طرحى در پیش روى داریم که خطوط اصلى سیاست آینده مان را مىخواهیم از متن آن استخراج کنیم. این طرح به ذکر عواملى که حاصل چند قرن اندیشه و کار آدمى را به هدر دادهاند، مىپردازد. لذا ما نمىتوانیم نقش این عوامل را نادیده بگیریم.
- براى آنکه سیاستمان عملکرد رضایت بخشى داشته باشد، نخست باید توده مردم را بشناسیم و به سستى اندیشه، عدم درک و عدم توجه آنها به رفاه خویش پى ببریم. باید بدانیم که قدرت توده مردم قدرتى نامعقول است. کسى که از احوال توده مردم اطلاعى ندارد، نمىتواند آنها را اداره کند. و نیز کسى که دانش سیاسى نداشته باشد، حتى اگر خیلى هم تیز هوش باشد نمىتواند توده ناآگاه را رهبرى کند و سرانجام جامعه را به پرتگاه سقوط سوق مىدهد.
- تنها کسانى که از همان اوان خردسالى براى رهبرى تربیت مىشوند، مىتوانند به مفهوم کلماتى که از الفباى سیاست تشکیل شدهاند، پى ببرند.
- اگر افرادى را که از دانش سیاسى بهره ندارند، بر سر کار آوریم، دیرى نمىپاید که در اثر اختلاف میان احزاب، قدرت را از دست داده سقوط مىکنند. آیا مىتوان اداره امور یک جامعه را به افرادى که صرفاً به منافع خود توجه دارند و هنگام رسیدگى به امور، به منافع خویش فکر مىکنند محول کرد؟ آیا این گونه افراد مىتوانند از خود در برابر دشمن دفاع کنند؟ اگر تصور کنیم که در میان توده مردم کسانى یافت مىشوند که توانایى اداره امور جامعه را دارند، در آن صورت هماهنگى امور سیاسى را بر هم زدهایم و اجراى برنامهها را دشوار ساختهایم.