ما غیر صهیونیستها را استثمار مىکنیم
- همزمان با اقداماتى که (در مورد زمیندارى) در بالا ذکر کردیم، صنعت را نیز به انحصار خود درمىآوریم. البته در مراحل نخست صنعت را در یک حالت تعادلى قرار مىدهیم و از انحصار شدید در مراحل اولیه خوددارى مىکنیم. غرض ما ازحالت تعادل اولیه آن است که صنعت و مآلاً سرمایه در بخش خصوصى متمرکز گردند و بانکهاى خصوصى به وجود آیند. زمینها از گرو طلبکاران بیرون آمده و به گرو بانکها درآیند. آنچه که ما مىخواهیم این است که هم ماحصل کار کارگر و هم بازده زمین هردو به چنگال صنعت بیفتند و بدینسان تمام پولهاى جهان نزد ما ذخیره شود و غیریهودیها، طبقه کارگر و زحمتکش جامعه را تشکیل دهند و بدون قید و شرط تسلیم ما شوند. در چنین شرایطى اگر به خاطر منافع دیگرى تسلیم ما نشوند، لااقل به خاطر آنکه درآمدى داشته باشند و بتوانند زنده بمانند، تسلیم ما خواهند شد.
- براى آنکه بتوانیم صنعت غیریهودیان را به کلى نابود کنیم، علاوه بر انحصارطلبى، تجمل پرستى را رایج مىکنیم و نیازهاى کاذب مردم را افزایش مىدهیم. اقدام دیگر ما این است که مزد کارگرهارا بالا مىبریم به طورى که این افزایش دستمزد هیچگاه به سود آنها تمام نشود. چاره این کار آن است که بهاى ارزاق عمومى را بالا ببریم و گناه این گرانى را به گردن کاهش فرآوردههاى کشاورزى و دامى بیندازیم. در عین حال به شیوه بسیار زیرکانهاى میزان تولید را کاهش مىدهیم. بدین معنى که اعتیاد و هرج و مرج طلبى و کمکارى را در میان کارگران رواج مىدهیم و به مدد شیوههاى گوناگون، صحنه زمین را از وجود متخصصان و تحصیل کردههاى غیریهودى پاک مىکنیم تا میزان تولید کاهش پیدا کند.
- پیش از آنکه غیریهودیان به فهم حقایق نایل شوند و مشکلات را دریابند، ما به موقع عمل مىکنیم. فىالمثل زیرپوشش هواخواهى از طبقه کارگر و به یارى اصول اقتصاد سیاسى که تئورىهاى ما بر آنها مبتنى است، تبلیغات دامنه دارى به راه مىاندازیم و آنگاه از نیروى کارگر به سود خویش بهره بردارى مىکنیم.