انحصار سرمایه
- تمام چرخهاى ماشین هر دولتى به کمک موتورى حرکت مىکند که این موتور در دست ما مىباشد و آن طلا است. حکماى ما تدابیرى اندیشیدهاند که سرمایه از ارزش فوقالعادهاى برخوردار باشد. براى آنکه گردش عمل سرمایه محدود نشود باید آن را در راه ایجاد تجارت و صنعت انحصارى بکار گرفت. آزادى گردش عمل سرمایه در جهت تأسیس وگسترش صنایع، به دست اندرکاران صنعت نوعى قدرت سیاسى مىدهد که از این قدرت مىتوان براى استثمار مردم سود جست. امروزه خلع سلاح کردن مردم خیلى سادهتر از آماده کردن آنها براى جنگ است. همچنین برانگیختن احساسات مردم خیلى مهمتر از فرونشاندن این احساسات است. ما باید به فکر حفظ موقعیت خود باشیم و صحنه مبارزه را از وجود دیگران پاک سازیم. هدف اساسى مدیران ما این است که قدرت فکر کردن مردم را تضعیف کرده تا افکار آنها از اندیشیدن به مسایل اساسى منحرف و متوجه مسایل کم اهمیت شده و فرصت مقاومت کردن در برابر ما نداشته باشند.
- ازدیرباز مردم جهان متقاعد شدهاند که عمل، بیش از حرف، اثر دارد. اگر به دنبال حرف، عملى پدیدار شود، اعتماد مردم بیشتر جلب مىشود. براى آنکه بتوانیم ازچنین اصلى حداکثر استفاده را ببریم، باید موسساتى به وجود آوریم تا آنچه را که در جهت منافع و پیشرفت مردم انجام مىدهیم، به نمایش بگذاریم.
- براى فریب مردم، نخست باید قیافه یک آزاداندیش به خود بگیریم و از احزاب، آزادى، و هر نوع گرایش فکرى طرفدارى کنیم و سپس به سخن پراکنى بپردازیم و آن قدر سخنرانى کنیم که مردم از حرف زدن و سخنرانى دل زده و خسته شوند.
- براى آنکه بتوانیم افکار عمومى را مشوب سازیم و مردم را در حالت گیجى و سرگردانى نگه داریم، باید مطالب ضد و نقیض در بین مردم پخش کنیم و این عمل را آنقدر ادامه دهیم که غیریهودیان خود را در پیچ و خم اطلاعات متناقض گم کنند ومتقاعد شوند که تنها راه رهایى از این سرگردانىها نداشتن عقیده و اطلاعات سیاسى است. باید توجه داشت که اطلاعات واقعى سیاسى در اختیار کسانى است که مردم را بدین طریق به بیراهه مىکشانند و این نخستین رمز از رموز مملکت دارى است.
- دومین رمز موفقیت ما در امر کشوردارى به شرح زیر است:
الف - شکست دولتهایى که بر سر کار هستند را طورى جلوه دهیم که مردم از فهم علل شکست عاجز شوند. به علاوه در ارائه آداب و رسوم، علایق و شرایط زندگىِ مردم طورى افراط کنیم که مردم از برقرارى تفاهم میان خود عاجز شوند.
ب - میان احزاب نفاق شدیدى ایجاد کنیم و امکان هر گونه تشریک مساعى میان احزابى که تسلیم ما نمىشوند، را از بین ببریم.
ج - هرگونه ابتکار فردى و خلاقیتى را که به سود ما نباشد، نابود کنیم. زیرا هیچ خطرى بالاتر از ابتکار و خلاقیت فردى نیست. به ویژه اگر خلاقیت، باهوش توأم باشد. کارى که از یک فرد مبتکر برمىآید، از میلیونها آدم عامى برنمىآید. لذا ما باید تعلیم و تربیت غیریهودیان را در جهتى سوق دهیم که قوه ابتکار از دانش آموزان گرفته شود و نطفه خلاقیت در ذهن آنها خفه گردد.
د- آزادى عمل گروههاى مختلف را رودرروى هم قرار دهیم تا تصادم و برخورد پیش آید و شور و شوق به ناامیدى و شکست منجر شود.
به کمک روشهاى بالا مىتوانیم دول غیریهودى را فرسوده کرده و آنها را تسلیم خویش سازیم و سپس بر خرابه همه حکومتهاى دنیا یک ابرقدرت شیطانى بنا کنیم به طورى که دستهاى توانمند این ابرقدرت بتواند به همه جا برسد و چنان قدرت غول آسایى به هم بزند که مقهور هیچیک از ملل دنیا نشود.