ما بىرحم خواهیم بود
- ما در همه موارد مستبد خواهیم بود و این استبداد، معقول و منطقى به نظر خواهد رسید. تمام اوامر و مقررات ما مورد احترام بوده و بدون چون و چرا به اجرا درخواهد آمد. هرگونه شکایتى از سوى ملت نادیده گرفته مىشود و وضعى پیش مىآوریم که ریشه همه نارضایىها از بیخ و بن کنده شود. به علاوه براى آنکه چشم همه را بترسانیم، به اعمال مجازاتهاى سنگین دست مىزنیم.
- هرگونه پژوهش و فرجام خواهى در زمینه دعاوى حقوقى از سوى متهمان را حذف مىکنیم و مجازاتهاى خود را مشمول پژوهش و فرجام خواهى قرار مىدهیم. زیرا نباید اجازه دهیم که فکر پژوهش و فرجام خواهى در ذهن مردم بوجود آید. اگر چنین موردى پیش آمد، ما نیز به نوبه خود تقاضاى پژوهش مىکنیم. همچنین قضاتى را که موجب شده ند تا فکر فرجام خواهى در میان مردم نضج بگیرد، آنان را به خاطر شناخت نادرستشان از قوانین شدیداً مجازات مىکنیم.
من باز تکرار مىکنم. مدیران ما هر قدمى که برمىدارند، باید با نظارت دقیق ما باشد. زیرا براى آنکه مردم از ما راضى باشند، دولت خوب ما باید کارمندان خوبى هم در اختیار داشته باشد.
- حکومت ما سیماى حکومت پدرشاهى به خود مىگیرد که فرمانروا در آن، نقش پدر و سرپرست مردم را دارد. قوم ما و مردم تحت سلطه ما، فرمانروا را پدر خود مىدانند که از آنها نگهدارى مىنماید و نیازهاى آنان را برآورده مىکند و نیز، روابط افراد را با همدیگر و با فرمانروا مشخص مىنماید.
به مردم این فکر را القاء مىکنیم که اگر ملت بخواهد در صلح و آرامش بسر ببرد. باید فرمانروا را حامى و سرپرست خود بداند و لب به ستایش اغراق آمیز وى بگشاید.
هنگامى که افرادى را براى تصدى پست و شغلى منصوب مىنماییم، مردم را متقاعد مىکنیم که صاحبان این گونه مشاغل و مناصب صرفاً اوامر فرمانروا را اجراء مىکنند و از خود قدرت و اقتدارى ندارند. مردم نیز دلخوش خواهند بود که فرمانروا، زندگى آنها را از هر جهت تأمین مىکند. همانگونه که والدین، نگهدارى و تربیت فرزندان خویش را وظیفهاى براى خود تلقى مىکنند.
- همانگونه که مىدانید، من حکومت استبدادى مان را در دو چیز خلاصه مىکنم: حق و وظیفه. یعنى حق اجرا و انجام وظیفه، مسئولیت مستقیم دولتى است که خود را پدر ملت مىداند. چون دولت ما از یک قدرت خاص برخوردار است، حق دارد که انسان را به اجراى مقررات - همانگونه که طبیعت آن را مشخص کرده است - یعنى تسلیم، وادارد. در این جهان هر چیزى حالت تسلیم را دارد. اگر تسلیم آدمى نیست، تسلیم اوضاع و احوال محیط یا ویژگیهاى درونى خویش مىباشد.
- ما باید افرادى را که مرتکب نقض مقررات وضع شده مىشوند، مجازات کنیم. زیرا در بطن مجازاتى که براى ترساندن دیگران اعمال مىشود، از لحاظ تربیت و تأدیب درس بزرگى نهفته است.
- هنگامى که پادشاه قوم اسراییل، تاج شاهنشاهىاى را که اروپا به وى تقدیم مىکند، برسر مقدسش مىگذارد، به سمت پدر مردم دنیا منصوب مىگردد. به علاوه شمار قربانیانى که ناچاراً به پیشگاه وى تقدیم مىشود، خیلى کمتر از شمار کسانى خواهد بود که در اثر جنون و رقابت بین حکومتهاى غیریهودى قربانى شدهاند.
- پادشاه قوم ما، در تماس و مشورت مداوم با مردم بوده و از تریبونى که در اختیار دارد، با مردم سخن مىگوید و سخنانش در همان ساعت در سراسر دنیا پخش خواهد شد