ما خواستار تسلیم بدون قید و شرطیم
- هنگامى که حکومت خود را آشکارا آغاز کردیم و زمان شکوهمند حکمروایىمان فرارسید، به تمام قانونگزاران اعلام مىکنیم که قوانین را ساده، مختصر، ثابت و بدون هرگونه تعبیر و تفسیر وضع کنند تا همگان به راحتى موفق به فهم کامل آنها شوند. مهمترین عاملى که به قوانین ضمانت اجرایى مىبخشد، تسلیم بدون قید و شرط در برابر مقررات است. بدین معنى که مقامات پایین، از مقامات بالا اطاعت کنند تا امکان هرگونه سوء استفادهاى از بین برود.
براى کسانى که بخواهند از مقام خود سوءاستفاده کنند، شدیدترین مجازات را درنظر گرفتهایم. به علاوه اعمال و رفتار مدیران را با دقت نظارت مىکنیم. زیرا حرکت سریع ماشین دولت در گرو رفتار آنها است. هر نوع اهمال در کار آنها، موجب سستى کار در سایر جاها مىشود. لذا، بار دیگر تأکید مىکنم که حتى یک مورد از اعمال غیرقانونى و سوءاستفاده از مقام را بدون مجازات نمىگذاریم.
پس از اینکه مجازاتهاى شدیدى در مورد خلاف کارىها اعمال شد، پنهان کردن و نادیده گرفتن اشتباهات از سوى کسانى که در خدمت دولت هستند، به کلى از بین خواهد رفت و بدینسان پایههاى قدرت دولت محکم شده و شأن و پرستیژ دولت بالا مىرود. اگر براى تخلفات جزئى مجازاتهاى سنگین در نظر گرفته نشود، آنهایى که زمام امور را به دست دارند، از مسیر حرکت ملت منحرف شده و مسیرهاى دلخواه خود را طى مىکنند.
- قضات، مىدانند که بخشودن جرائم و لغزشها به معناى تجاوز به حریم قانون است و این کار نشانه تلطیف روح و رقت قلب قاضى نیست. گذشت نشان دادن، در زمینه زندگى شخصى، ایرادى ندارد ولى وقتى که پاى مصالح عموم در میان است. گذشت نشان دادن جایز نیست.
- سن قضات و کارکنان امور قضایى نباید از ۵۵ سال متجاوز باشد. دلیل نخست، آن است که افراد سالمند در حفظ عقیده خود خیلى پابرجا و متعصب مىباشند. و دیگر آنکه به سختى پذیراى عقاید نو هستند. دلیل دوم، آن است که اعمال این روش نوعى انعطاف پذیرى به کارهایمان مىبخشد و به راحتى مىتوانیم افرادى را که کمتر زیرفشارهایمان خم مىشوند، عوض کنیم. یعنى کسى که مىخواهد مقام و موقعیتش را حفظ کند، باید مطیع محض باشد. به طور کلى ما قضاتمان را از میان کسانى انتخاب مىکنیم که با تعهدات خود آشنا باشند و بدانند که وظیفه آنها اعمال مجازات و اجراى قانون است نه آنکه رویایى فکر کنند و به لیبرالیسم بیندیشند. اعمال این گونه روشها موجب مىگردد که همکارى گروهى بین قضات از بین برود و آنان فقط به منافع دولت که سرنوشتشان بدان بستگى دارد، فکر کنند.
- امروزه قضات غیرصهیونیست، چون شناخت درستى از رسالت خویش ندارند، بخشودگىهاى فراوانى را در مورد جنایات قایل مىشوند. البته گناه این کار به گردن فرمانروایان عصر حاضر است، زیرا در انتخاب قضات دقت کافى به خرج نمىدهند و قضات را با مسئولیتهایشان آشنا نمىسازند. همانگونه که حیوانات بچههایشان را به جستجوى شکار مىفرستند، غیرصهیونیستها هم به افرادشان مشاغلى را تفویض مىکنند، بدون آنکه علت به وجود آمدن مشاغل را به آنان یادآور شوند. به همین دلیل حکومتهایشان به وسیله خود آنان و نیز به سبب مدیریت غلط، از درون مىپوسد.
- بگذارید از مثالها وگفتار بالا، درسى دیگر براى حکومت خویش فراگیریم.
- ریشه آزادىخواهى را از موسساتى که مسئولیت تربیت نیروى انسانى براى پستهاى حساس دولت دارند، از بیخ و بن برمىکنیم و تصدی اینگونه مشاغل و پستها را به کسانى تفویض مىکنیم که به وسیله خود ما تربیت مىشوند. ممکن است ادعا شود که بازنشسته کردن کارمندان سالمند، هزینههاى سنگین را براى دولت دربر خواهد داشت. در پاسخ باید گفت که این گونه کارمندان مىتوانند در بخشهاى خصوصى مشغول کار شوند. به علاوه باید خاطرنشان ساخت که تمام پولهاى دنیا در دست ما خواهد بود و دولت، ترسى از سنگینى هزینهها نخواهد داشت.