ما مطبوعات را کنترل مىکنیم
- مطبوعات نخواهند توانست بدون اطلاع ما کمترین خبرى را در اختیار مردم بگذارند. البته در زمان حاضر ما تا حدودى به چنین هدفهایى رسیدهایم. زیرا تمام کانونهاى خبرى جهان اطلاعات خود را از چند کانون خبرى محدود دریافت مىکنند. این چند کانون خبرى محدود که در آیندهاى نزدیک تماماً به دست ما خواهند افتاد و هر آنچه را که ما به آنها دیکته مىکنیم، در سراسر جهان پخش مىکنند.
- اگر تدابیرى را که در مورد مطبوعات اندیشیدهایم، به مرحله اجرا درآوریم، ذهن و فکر غیریهودیان به تسخیرمان درمىآید و آنان وقایع جهان را از پشت عینکهاى رنگینى که ما به چشم آنها مىگذاریم، مىنگرند.
به راستى اگر در زمان حاضر، کشورى وجود نداشته باشد، کسى مىتواند مانع تشکیل کشور ما که غیریهودیان احمق، آن را دولت نامرئى مىنامند، بشود؟ مسلماً با نابودى کشورهاى جهان همه دولتها به فرمان ما گردن مىنهند.
- بگذار آینده مطبوعات را مجدداً بررسى کنیم. کسانى که بخواهند به کارهایى چون چاپ و نشر کتب و روزنامه بپردازند، آنها را ملزم به داشتن مدرک و اجازه نامه ویژه مىکنیم تا در صورت تخلف بلافاصله از مزایاى چنین اجازه نامهاى محروم گردند. با اعمال چنین روشى مدرک تحصیلى نشانه لیاقت فکرى خواهد شد و صدور مدرک به دست دولت خواهد افتاد تا توده مردم، از راهى که مىخواهیم گمراه نشوند و به بهانه پیشرفت و ترقى دنبال این و آن راه نیفتند.
آیا کسى از شما هست که نداند اتکاء به اندیشه و خیال آدمیان، راه نامطلوبى است که آدمى را به خیالبافىهاى احمقانه سوق مىدهد و ماحصل آن هرج و مرجى است که بر سرقدرت بین انسانها به وجودمىآید؟
واژه پیشرفت، آزادى از هر نوع قید و بندى را به ذهن متبادر مىسازد و هر نوع محدودیتى را مىشکند. اگر این اصل در همه موارد صدق نکند، لااقل در زمینه هرج و مرج فکرى مصداق دارد. در چنین شرایطى هر کس به تصور آزادى به شکار رقیب خویش مىپردازد و همگى در شبکهاى از هرج و مرج گرفتار مىشوند و همه به همدیگر اعتراض مىکنند.
- اینک ما توجه خود را معطوف و متوجه مجلات مىکنیم. از مجلات و نشریات ادوارى، همانند روزنامه، مالیات، حق تمبر و نیز سپرده احتیاطى وصول مىکنیم. چنین وجوهى براى کتب کمتر از ۳۰ صفحه دو برابر خواهد شد زیرا ما این گونه کتب را «جزوه» تلقى مىکنیم. اصولا مجلات، زهرآگینترین نوع مطالب چاپى به شمار مىروند و کوشش ما آن است که از سویى تعداد این گونه نشریات کاهش یابد و از سویى دیگر نویسندگان مجبور شوند مطالب بلند بنویسند و حجم مطالب زیاد شود و خواننده از خواندن مطالب بلند، خسته شود.
به ویژه وقتى که این نوع نشریات گران تمام شوند، رغبت مردم نسبت به این گونه نشریات کم مىشود. در ضمن آنچه که ما خودمان منتشر مىکنیم، روى ذهن خواننده در جهت منافعمان اثر مىگذارد به علاوه آنها را به بهاى ارزان در دسترس قرار مىدهیم، تا مردم آنها را حریصانه بخوانند.
وصول مالیات و اعمال مجازات، نویسندگان را وابسته مىکند و اگر نویسندهاى بخواهد علیه ما چیزى بنویسد کسى مبادرت به چاپ آن نخواهد کرد. ضمناً اگر مطلبى بخواهد چاپ بشود، ناشر یا چاپ کننده باید براى چاپ و نشر آن از مقامات مسئول اجازه بگیرد. بنابراین ما از قبل خواهیم فهمید که چه نیرنگهایى علیه ما در کار است.
- ادبیات و روزنامه نگارى دو عامل مهم تربیتى بشمار مىروند. بنابراین، دولت ما اکثریت روزنامهها را به تملک خویش درمىآورد. چنین اقدامى تاثیر نامطلوب مطبوعات و روزنامههاى خصوصى را خنثى ساخته و ما را در موقعیتى قرار مىدهد که روى افکار عمومى تاثیر به سزایى بگذاریم. اگر اجازه و امتیاز انتشار ده نوع روزنامه را به مردم بدهیم، امتیاز انتشار سى روزنامه را به خود اختصاص مىدهیم. البته این کار طورى باید صورت گیرد که در مردم سوءظن ایجاد نکند. براى احتراز از ایجاد سوءظن، روزنامههایى که خود منتشر مىکنیم، به ظاهر نظراتى مخالف خودمان ابراز مىدارند و بدین طریق بدگمانى مخالفانمان نسبت به ما کاملا برطرف شده، و به زودى در داممان گرفتار مىشوند و نمىتوانند ضربهاى وارد کنند.
- مخالفان ما در سه رده جاى دارند. در رده اول ارگانهاى رسمى هستند که همیشه علیه منافع ما قدعلم مىکنند، اما تاثیر آنها چندان قابل ملاحظه نیست.
- در رده دوم ارگانهاى نیمه رسمى قرار دارند که حملات آنها ملایم و کم اهمیت است.
- در رده سوم کسانى قرار دارندکه به ظاهر، مخالفمان هستند اما در واقع ما خود آنها را تعیین کردهایم. در نوشتههاى این دسته، مطالبى وجود دارد که به نظر مىرسد با ما اصطکاک دارند. مخالفان واقعىمان این گونه مخالفتهاى ظاهرى را از نوع مخالفتهاى خود تلقى کرده و باعث مىشوند که ما آنها را شناسایى کنیم.
- محتواى تمام روزنامههاى ما ترکیبى خواهد بود ازمطالب گوناگون و حتى افکارى چون اریستوکراتیک، جمهورى خواهى، انقلابىگرى و هرج و مرج طلبى (آنارشیسم) که به وسیله این گونه روزنامهها تبلیغ مىشوند. روزنامهها همچون ویشنو معبود هندى صد دست دارند که بر سر هر دست انگشتى قرار دارد و وظیفه آن نظارت و سلطه برافکار عمومى است. هنگامى که ضربان قلب تشدید مىشود، حرکت دستها نیز شدت یافته و افکار عمومى در جهت منافع ما سوق داده مىشود. زیرا وقتى فردى به هیجان مىآید، قوه قضاوتش را از دست مىدهد و هرگونه نظر و پیشنهادى را مىپذیرد. به علاوه افراد ناآگاهى که به تکرار مطالب روزنامههاى ما مىپردازند، و فکر مىکنند که روزنامهها بیان کننده نظرات آنها مىباشند، سخت در اشتباهند. زیرا روزنامهها صرفاً بیانگر خواست و نظر ما هستند. افرادى هم که سنجیده از احزاب دفاع مىکنند، در واقع به دنبال بیرقى راه مىروند که ما برایشان برافراشتهایم.
- براى آنکه روزنامههاى مبارزهجوى خود را به حرکت درآوریم، باید نهایت دقتمان را در تنظیم و ارائه مطالب بکار ببریم. البته موسسهاى را تحت عنوان بخش مرکزى مطبوعات تأسیس مىکنیم و به گردآورى نوشتهها و مطالب مىپردازیم. عوامل ما در این مرکز بدون آنکه توجهى را جلب کنند، تصمیم مىگیرند که چه مطالبى را متناسب با روز منتشر کنند. ضمناً بحثهاى متناقض و جنگى دروغین در قلمرو مطبوعات به راه مىاندازند تا ما بتوانیم هر چه بیشتر نظرات خود را بیان کنیم.