یهودیان سالم خواهند ماند
- وجود بحران اقتصادى نفرت غیریهودیان را افزایش مىدهد و صنعت را دچار رکود مىسازد. در این هنگام ما مىتوانیم به مدد عملیات مخفیانه و نیز بیارى طلا که قبلاً آن را به دست آوردهایم، آتش بحران اقتصادى را شعله ورتر سازیم و کارگران را در سراسر اروپا به خیابانها بریزیم. توده مردم به سبب ناآگاهىهایشان و نیز به سبب وجود بذر حسدى که ما در همان آغاز کودکى در ذهنشان کاشتهایم، آماده مىگردند که خون کارفرمایانرا بریزند و اموال آنها را به غارت ببرند. ما در این میان سالم خواهیم ماند و اموالمان به یغما نخواهد رفت زیرا از زمان شروع حادثه بخوبى آگاهیم و مىتوانیم به موقع براى حفظ خویش تدابیرى بیندیشیم.
- نشان دادیم که چگونه با گذشت زمان، غیریهودیان تسلیم حکومت ما خواهند شد زیرا بخوبى مىدانیم که چه موقع باید آزادى و آزادى خواهى را از تمام مؤسسات ریشه کن سازیم.
- هنگامى که تودههاى مردم مىبینند که تمام امتیازها زیر عنوان آزادى به آنها اعطاء مىشود، تصور مىکنند که مىتوانند رهبرى جهان را به دست گیرند. ولى به زودى خود را به راهنمائى ما نیازمند مىبینند و دو دستى قدرت را در اختیار ما مىگذارند و رهبرى تام الاختیار امور را به دست ما مىسپارند. اگر انقلاب فرانسه را به یاد آوریم، در مىیابیم که عنوان و لقب کبیر را ما به آن دادیم، مقدمات آن را ما فراهم کردیم و خلاصه آنکه طراحى آن را ما به عهده گرفتیم.
- از دیرباز تاکنون ما بشر را از قید و بندهاى فراوانى رهائى بخشیدهایم و در آینده نیز او را راهنما خواهیم شد تا سرانجام در برابر پادشاهى که خون قوم بنىاسرائیل در رگهایش جریان دارد، سرتعظیم فرود آورده و به حکومتى که ما براى جهان تدارک مىبینیم، تسلیم شود.
- در حال حاضر ما یک نیروى بین المللى شکست ناپذیریم که از یک طرف مورد حمله قرار مىگیریم و از طرف دیگر حمایت مىشویم. از ویژگیها و رذالتهاى مردم غیریهود، آنست که از زورگو اطاعت مىکنند و نسبت به مردم ضعیف فوق العاده بدون ترحم هستند. از سوئى تحمل تضادها و برخورد عقاید را ندارند و از سوى دیگر، حاضر مىشوند که زیر فشار و خشونت رژیمهاى مستبد جان بدهند ولب به شکوه نگشایند. وجود چنین خصلتهائى در مردم غیریهودى، مستقل بودنمان را مشخص مىکند. مردم غیریهودى از همه دیکتاتورهاى زمانه ستم فراوان کشیدهاند ولى در عوض فقط بیست تن از این دیکتاتورها را سربریدهاند.
- به راستى مردم عامى پدیدههاى فوق الذکر را چگونه تعبیر مىکنند و نظر آنها در باره وقوع چنین پدیدههائى که ظاهراً ارتباط چندانى با هم ندارند چیست؟ تعبیر این گونه پدیده اینست که دیکتاتورها از طریق عواملشان زیرگوش توده مردم، برابرى، و تأمین رفاه همگان را زمزمه مىکنند ولى به مردم نمىگویند، که وحدت تنها در سایه حکمروایى یهود ممکن و میسر است. و در نتیجه امر به مردم مشتبه شده، درستکار محکوم و خیانتکار تبرئه مىشود و این وضع همچنان ادامه مىیابد تا آنجا که خدا بخواهد. به راستى ما باید شکرگزار و راضى از اوضاع باشیم زیرا مردم هر گونه نظمى را به بىنظمى مبدل مىکنند که نتیجه این اوضاع به سود ما است.
- کلمه آزادى، جوامع انسانى را به جنگ علیه هرگونه زور و قدرتى برمىانگیزد. حتى علیه خداوند و قوانین طبیعت. لذا زمانى که ما به سلطنت رسیدیم، باید واژه آزادى را از قاموس و فرهنگ زندگى حذف کنیم. زیرا این واژه تودههاى مردم را به جانورانى خونخوار مبدل مىکند. این جانوران خونخوار وقتى که شکمهایشان از خون و خونابه سیر و سیراب شد، به خوابى عمیق فرو مىروند و از همه چیز بىخبر مىشوند. در این حالت به خوبى مىتوان آنها را به زیر زنجیر کشید زیرا اگر خون نیاشامند، نخواهند خوابید و کشمکش همچنان ادامه مىیابد.