پروتکلهای یهودیان و صهیونیسم

فهرست کتاب

سمّ آزادى

سمّ آزادى

- در تمام کشورهاى جهان واژه‌‏هایى مانند وزارت، نمایندگى، سنا، شوراى دولتى، شوراى قانونگزارى و هیأت اجرایى، علیرغم تنوع و تعددشان همگى مفهوم دولت را مى‏رسانند و ضرورتى ندارد که من درباره رابطه این موسسات با یکدیگر صحبت کنم. زیرا همه شما به این امر واقفید. تنها توجه شما را به اهمیت کارکرد این موسسات جلب مى‏کنم. این موسسات وظایف دولت را (قانونگزارى، قضایى، اجرایى) بین خود تقسیم کرده‏اند و مانند اعضاى مختلف بدن انسان با هم عمل مى‏کنند. حال اگر قسمتى از ماشین دولت صدمه ببیند، تمام دستگاه دولت مثل بدن انسان بیمار مى‏شود و سرانجام مى‏میرد.

- با توجه به مقدمات بالا مى‏خواهم نتیجه بگیرم که اگر سم آزادى را به درون یکى از بافت‌هاى دولت تزریق کنیم، سم به دیگر بافت‌ها نفوذ کرده و سرانجام موجب نابودى دولت مى‏شود. گفتار زیر این مطالب را به خوبى روشن مى‏کند.

- از زمانى که سیاست آزادى طلبى به امر مملکت‏دارى راه یافت، سیستم حکومت مطلقه جاى خود را به حکومت مشروطه داد و بدینسان مردم غیریهودى با دست خود حکومت‌هاى مطلقه را که از ثباتى نسبى برخوردار بودند، متزلزل ساختند. زیرا حکومت مشروطه جز بى‏نظمى، سوءتفاهم، کشمکش، عدم توافق و برخورد میان احزاب چیزى دیگر ببار نمى‏آورد. به عبارت دیگر، مشروطه مکتبى است که جز نابودى دولت هدفى دیگرندارد. باید افزود که تریبون سخنرانان از جمله عواملى بوده است که در واژگون و متزلزل کردن حکومت‌هاى مشروطه نقش بسیار مهمى بازى کرده است. پس از آنکه حکومت‌هاى مشروطه یکى پس از دیگرى بر اثر حمله و انتقادهاى شدید واژگون شدند، مردم به فکر حکومت جمهورى افتادند. آنگاه به وساطت قوم ما رؤساى جمهورى ازمیان توده مردم انتخاب شدند. یعنى غیریهودیان بى‏آنکه خود بدانند، دست نشاندگان ما را به رهبرى خود پذیرفتند. همه تحولات بالا که در امر مملکت‏دارى صورت گرفته است، به مثابه نقبى است که به دست ما زیرپاى مردم غیریهودى حفر شده است.

- در گفتار بالا نشان دادیم که به وساطت ما حکومت از مطلقه به مشروطه و از مشروطه به جمهورى تحول پیدا کرد. اینک مى‏خواهیم اندکى درباره ویژگی‌هاى حکومت جمهورى بحث کنیم:

- رییس جمهور حکومت‌هاى غیریهودى تحت نفوذمان را ما از میان موثق‏ترین عوامل و دست ‏نشاندگان‏مان نامزد مى‏کنیم و سپس او را براساس رأى‏گیرى انتخاب مى‏نماییم.

- از آنجا که قوانین را ما از قبل تدوین کرده‏ایم، حق تغییر و تعویض قانون را از رییس جمهور سلب مى‏کنیم. در عوض او را به ریاست کل قوا منصوب مى‏نماییم تا بتواند درموقع لزوم، ازقانون اساسى دفاع کند. رییس جمهور، عملاً فرد فاقد اختیارى است که هدف و مسئولیتش تنها حفظ قوانین است که ما از پیش تدوین کرده‌‏ایم.

- بسیار روشن است که کلید معما، در دست ما مى‏باشد و کسى جز ما نمى‏تواند در قوانین دخل و تصرفى به عمل آورد.

- در قانون اساسى دولت‌هاى غیریهودى، حق استیضاح کردن دولت را از رییس مجلس سلب مى‏کنیم و تعداد نمایندگان را به حداقل ممکن مى‏رسانیم تا بدین وسیله بتوانیم شور و شوق سیاسى را در دل مردمى که مشتاق مسایل سیاسى هستند، بکشیم. اگر چنین رویه‏اى دشواری‌هایى به بار آورد، آنگاه وضعى پیش مى‏آوریم که گروه بسیارى از مردم به فعالیت‌هاى سیاسى تمایل پیدا کنند.

حق انتصاب معاون رییس جمهور، رییس و معاون مجلس سنا را به رییس جمهور تفویض مى‏کنیم و تعداد جلسات مجلس را کاهش مى‏دهیم به طورى که مجلس در هر ماه بیش از چند جلسه نداشته باشد. وانگهى به رییس جمهور که رییس قوه مجریه هم هست، اختیاراتى در مورد مجلس، تفویض مى‏کنم. مثلاً اختیار خواهد داشت که اعضاى مجلس را براى توضیح فراخواند و یا مجلس را منحل کند. اما براى آنکه عواقب و نتایج چنین اعمالى که همگى غیرقانونى هستند،گریبانگیر برنامه‌‏هاى ما نشود، باید چاره ‏اندیشى کنیم.

همانطورى که یادآور شدیم، به رییس جمهور طبق قانون اختیاراتى داده شده است. ولى براى آنکه با استفاده از اختیاراتش به سوى حکومت مطلقه میل نکند، وزیران و مقامات عالى‏رتبه را وامى‏داریم تا با اقدامات خود از اعمال نفوذ او جلوگیرى کنند. البته بهتر است که این کار به وسیله شوراى وزیران، سنا و شوراى دولتى انجام بگیرد تا به وسیله افراد.

- رییس جمهور، بنا به تشخیص ما قوانین را تعبیر و تفسیرمى‏کند و هر زمان که ما به او دیکته کردیم، مى‏تواند قوانین را تغییر دهد. به علاوه به بهانه رفاه و سعادت مردم، او این حق را خواهد داشت که قوانین جدیدى پیشنهاد کند.